به گزارش ایبنا، مجموعه داستان «بزرگ‌ترین خط‌کش دنیا» نوشته فرهاد حسن‌زاده که با تصویرگری مجید صابری‌نژاد به چاپ دوم رسیده شامل هفت داستان است که با مضامین اجتماعی و مربوط به دوره‌های مختلف سال‌های اخیر برای گروه سنی نوجوان نوشته شده و می‌تواند پیشنهاد خوبی برای کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به مطالعه داستان‌های اجتماعی و دفاع مقدسی در تعطیلات آخر هفته باشد.
 
«بزرگترین خط کش دنیا»، «دیش لمبو»، «چارلی بازی»، «دختر کلوچه‌های نخودچی»، «اکسیژن»،‌ «اتاق شماره پنج مسافرخانه مختار» و «مثل درختی خشکیده پشت چراغ سبز» عنوان‌های داستان‌هایی است که در این مجموعه منتشر شده.
 
«بزرگترین خط کش دنیا»، داستان دختربچه‌ای است که بر روی پلی بزرگ و پرهیبت دنبال بزرگی و اقتدار پدر از دست رفته‌اش می‌گردد. «اکسیژن» از در هم تنیدگی عناصری همچون طبیعت، تنهایی، هراس، مبارزه و ایستادگی در روزهای جنگ و مقاومت مردم آبادان حرف می‌زند. «دیش لمبو» داستانی از سفر و تنهایی نوجوان‌هایی است که به دلیل تفاوت‌هایشان از خانواده و یا اجتماع طرد می‌شوند.
 
«چارلی بازی» روایتی از کودکان کار و عشق به سینماست. عشقی که با تخیل و دیدار چارلی چاپلین به آرامش و امنیت می‌رسد. «دختر کلوچه‌های نخودچی» بیان‌گر رابطه‌ عاطفی نسل نو با سالمندانی است که دچار فراموشی شده‌اند و به دور از محیط خانواده نگهداری می‌شوند.
 
«اتاق شماره پنج مسافرخانه مختار» تصویری است از تفاوت‌های کسانی که به آثار باستانی نگاهی کاسب‌کارانه دارند و کسانی که به تاریخ و دستاورد‌های سرزمین‌شان عشق می‌ورزند. «مثل درختی خشکیده پشت چراغ سبز» حکایتی لطیف و عاشقانه است از روابط انسان‌ها در مواجهه با روزهای دشوار و روایتی دیگر از کودکان کار.
 
مجموعه داستان «بزرگ‌ترین خط‌کش دنیا» سال 1375 با سه داستان از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده بود که با بازنگری و اضافه کردن 4 داستان دیگر در قالبی متفاوت، سال گذشته از سوی انتشارات سور مهر منتشر شد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...