بدیل سرمایه‌داری | شرق


سرمایه‌داری چگونه به وجود آمد؟ آیا آن‌گونه که اقتصاد سیاسی کلاسیک ادعا می‌کرد نتیجه یک نظم طبیعی بود که امتداد آن را می‌شد تا قدیمی‌ترین نمودهای عقلانیت همچون ساخت نخستین ابزار به دست هوموساپینس‌ها یا مبادله بین انسان‌ها در عهد عتیق عقب برد یا آن‌گونه که مارکس توضیح می‌دهد نتیجه دگرگونی مناسبات اجتماعی مالکیت بود که «قوانین حرکت» سرمایه‌داری ایجاد می‌کرد.
بحث درباره خاستگاه سرمایه‌داری در اقتصاد سیاسی و تاریخ‌نگاری قرن بیستم بسیار مجادله‌آمیز و بالنده بوده است. از‌ جمله افرادی که در این زمینه پژوهش کرده متفکر برجسته «مارکسیسم سیاسی» الن میک‌سینز وود [Ellen Meiksins Wood] بود که نتیجه کار خود را در کتاب «خاستگاه سرمایه‌داری» [The origin of capitalism] منتشر کرد.

 الن میک‌سینز وود [Ellen Meiksins Wood]خاستگاه سرمایه‌داری» [The origin of capitalism]

این کتاب امروز به عنوان اثری کلاسیک شناخته می‌شود. او در مقدمه هدف خود را از این کتاب هم دانش‌پژوهانه می‌داند و هم سیاسی. کتاب را انتشارات مانتلی ریویو در سال 1999 منتشر کرد. وود در سال 2002 در نسخه‌ای که انتشارات ورسو منتشر کرد، شرح قبلی خود را گسترش‌ داد و بخش‌ها و فصل‌هایی جدید و زیرعنوان «از چشم‌اندازی گسترده‌تر» را به آن افزود. ترجمه حسن مرتضوی از این اثر بر مبنای این ویراست است. کتاب حاضر از مجموعه کتاب‌هایی است که مرتضوی درباره بحث گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری ترجمه کرده و به‌ترتیب عبارتند از:‌ «گذار از عصر باستان به فئودالیسم» و «تبارهای دولت استبدادی» اثر پری اندرسن، «بحث برنر: ساختار طبقاتی زراعی و توسعه اقتصادی در اروپای پیشاصنعتی» اثر رابرت برنر، «خاستگاه سرمایه‌داری؛ از چشم‌اندازی گسترده‌تر» اثر الن میک‌سینز وود و آخرین کتاب این مجموعه با عنوان «زایش سرمایه‌داری: دورنمای سده بیست‌و‌یکم» اثر هنری هلر. از الن میک‌سینز وود پیش از این نیز دو کتاب به قلم حسن مرتضوی به فارسی ترجمه شده بود: «دموکراسی در برابر سرمایه‌داری: تجدید حیات ماتریالیسم تاریخی» و «امپراتوری سرمایه».

چکیده کتاب
«خاستگاه سرمایه‌داری» به این پرسش پاسخ می‌دهد که نظام خودپوی اقتصادی که ما امروزه به عنوان سرمایه‌داری می‌شناسیم چگونه از دل نظام ارباب و رعیتی اروپای فئودال گسترش پیدا کرد و جهان‌گستر شد و این شیوه متمایز تامین نیازهای مادی انسان که با تمام شیوه‌های پیشین سازماندهی زندگی و بازتولید اجتماعی تفاوت دارد، برای مدت کوتاهی، و طی چه تغییراتی در زندگی انسان بر روی کره زمین به وجود آمده است. کتاب درباره این خاستگاه و مجادلاتی است که هم از لحاظ تاریخی و هم نظری برانگیخته است. در این کتاب، وود مقدمه‌ای قابل‌فهم و روان در توضیح نظریه‌ها و مباحث مربوط به خاستگاه سرمایه‌داری، رابطه بین سرمایه‌داری و دولت- ملت‌های مدرن و امپریالیسم به خوانندگان ارائه می‌دهد. در پاره‌ اول مهم‌ترین شرح‌های تاریخی و مباحثات پیرامون آن‌ها را بررسی می‌کند. به‌طور خاص، به عام‌ترین مدل توسعه سرمایه‌داری، به‌اصطلاح «مدل تجاری‌شدن» در انواع گونه‌های آن، و همچنین به برخی از چالش‌های عمده در مقابل آن می‌پردازد.

پاره‌های دوم و سوم طرح تاریخی جایگزینی را ارائه می‌کنند که بر بحث‌های پاره اول و به ویژه بر تاریخ‌هایی متکی است که اصول متعارف حاکم را به مصاف طلبیده‌اند. از نظر وود، تناقض شرح‌های تاریخی که تاکنون از نحوه شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری به عمل آمده، این است که آنها به تحقق طبیعی گرایش‌های همیشه‌حاضر پرداخته‌اند. او در مقدمه توضیح می‌دهد که تقریبا بدون استثنا همه شرح‌های مربوط به خاستگاه سرمایه‌داری در بنیاد خود به صورت دورانی بوده‌اند: «آنها وجود پیشین سرمایه‌داری را می‌پذیرند تا تکوین آن را توضیح دهند. برای توضیح رانش متمایز سرمایه‌داری به بیشینه‌سازی سود، وجود عقلانیتی کلی را پیش‌فرض قرار داده‌اند که سود را بیشینه می‌کند. همچنین برای توضیح رانش سرمایه‌داری به بهبود بهره‌وری کار توسط وسایل فنی، پیشرفت مداوم و تقریبا طبیعی بهبود فناورانه بهره‌وری کار را پیش‌فرض قرار داده‌اند.» او خاستگاه‌های این توضیحات را که «مصادره به مطلوبند» در مفاهیم اقتصاد سیاسی کلاسیک و روشنگری نهفته می‌داند.

در مجادلات تاریخی درباره خاستگاه سرمایه‌داری، به همان اندازه میان مارکسیست‌ها عدم توافق وجود دارد که بین مورخان مارکسیست و غیرمارکسیست. بسیاری از مارکسیست‌ها بیشتر دلبسته الگوی تجاری‌شدن قدیمی بوده‌اند تا جبرگرایی فناورانه. مارکسیست‌های دیگر به شدت منتقد این الگو بودند. این واقعیت از آنجا ناشی می‌شود که دو روایت متفاوت در آثار خود مارکس وجود دارد. یک روایت بسیار شبیه به الگوی مرسوم است که در آن تاریخ توالی مراحل در تقسیم کار، با فرایند فراتاریخی پیشرفت فناورانه همراه می‌شود و نقش اصلی به طبقات بورگر داده شده که به نظر می‌رسد سرمایه‌داری را فقط با رهایی از زنجیرهای فئودالی به وجود می‌آورد. در حقیقت، سرمایه‌داری پیش‌تر در فئودالیسم، یا به گفته مارکس، در «درز و ترک‌های» آن وجود دارد و هنگامی که غل و زنجیرهای نظام فئودالی را «می‌ترکاند»، به جریان اصلی تاریخ وارد می‌شود. این لب کلام روایت نوشته‌های قدیمی‌تری مانند «ایدئولوژی آلمانی» و «مانیفست کمونیست» است. در آنجا، خاستگاه سرمایه‌داری بیش از آنکه توضیح داده شود، همچون شکل اجتماعی جدیدی تشریح می‌شود که آماده است توسط بورژوازی نوظهور هنگامی که غل‌ و‌ زنجیرهای فئودالی‌اش را کنار می‌گذارد رها شود. این روایتی است که دست‌کم در ایده‌های مارکسیستی سنتی «انقلاب بورژوایی» تلویحا وجود دارد. از نظر وود، برای یافتن رویکرد متمایز و به‌واقع «مارکسیستی» مارکس باید به نقدش از اقتصاد سیاسی، در «گروندریسه» و «سرمایه»، مراجعه کنیم. نوآوری چشمگیر مارکس در مسئله تاریخی خاستگاه نظام سرمایه‌داری در بخش «به‌اصطلاح انباشت اولیه» در مجلد یکم سرمایه است. مارکس در اینجا قاطعانه از پارادایم قدیم می‌گسلد و بنیادی برای شرح و تفصیل‌های مهم توسط مورخان مارکسیست بعدی ایجاد می‌کند. وود در پاره اول به دقت نظریات کارل پولانی، پری اندرسن، رابرت برنر، موریس داب، ای. پی تامپسن، گوندر فرانک، پل سوییزی، ایمانوئل والرشتاین و متفکران دیگری را که گسستی از نظریات جبرباورانه پیشین بودند توضیح می‌دهد.

سرمایه‌داری، یک گسست تاریخی
وود در پاره دوم به توضیح جدایی بین تجارت و سرمایه‌داری در دیگر شرح‌های خاستگاه سرمایه‌داری می‌پردازد که هنوز هم حتی بین برخی مارکسیست‌ها نادیده گرفته می‌شود و نقش آن در شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری. در پاره دوم، به سلسله‌ای از تحولات تاریخی و در‌هم‌تنیده اشاره می‌کند که زایش نظام جدید سرمایه‌داری را ممکن ساخت:‌ شکل‌گیری شهرها، رابطه شهرها و تجارت، نحوه خاص شکل‌گیری سرمایه‌داری در فلورانس و جمهوری هلند، نقش مهم سرمایه‌داری زراعی و تاثیر آن در ظهور مالکیت سرمایه و اخلاق «عمران و آبادانی»، حصارکشی‌ها و مبارزات طبقاتی و انقلاب‌های بورژوایی در طی دو قرن انباشت سرمایه و گسست از نظم پیشین. در پاره سوم، با توضیح عصر طلایی سرمایه‌داری زراعی تفاوت آن را با سرمایه‌داری صنعتی و وابستگی آن به بازار و نظام جدید تجارت توضیح می‌دهد که چگونه، با روند تحول از سرمایه‌داری زراعی به سرمایه‌داری، دولت مدرن در انگلستان سرمایه‌داری شکل گرفت و امپریالیسم متولد شد.

در بخش بعد تأثیر توامان امپریالیسم و دولت-ملت بر یکدیگر و نقش سرمایه‌داری بر مناسبات بین‌المللی را توضیح می‌دهد. ضعف‌ها و تناقض‌های روزافزون نظام سرمایه‌داری می‌تواند سرانجام حتی برخی از مدافعان غیرانتقادی‌تر آن را قانع کند که لازم است بدیلی یافت. اما از نظر وود این اعتقاد که بدیلی وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد، به‌ویژه در فرهنگ غربی عمیقا ریشه دوانده است: «از این اعتقاد نه‌تنها با اظهارات بی‌پرده ایدئولوژی سرمایه‌داری جانبداری می‌شود، بلکه برخی از گرامی‌ترین و انکارناپذیرترین باورهای ما درباره‌ تاریخ -نه فقط تاریخ سرمایه‌داری بلکه تاریخ به‌طور عام- در تأیید این اعتقاد است. گویی سرمایه‌داری همیشه مقصد حرکت تاریخی بوده است، و علاوه‌بر آن خود حرکت تاریخ را از آغاز «قانون حرکت» سرمایه‌داری پیش رانده است». او کتاب را با توضیح ایدئولوژی پسا‌مدرنيته در نظام سرمایه‌داری امروز به انتها می‌رساند.

بزرگ‌ترین دستاورد وود در کتاب «خاستگاه سرمایه‌داری» به مصاف‌ کشیدن طبیعی‌بودن سرمایه‌داری و برجسته‌کردن شیوه‌های خاصی است که در آن سرمایه‌داری یک شکل اجتماعی خاص از لحاظ تاریخی و یک گسست تاریخی از شکل‌های قدیمی‌تر مطرح شد. طبیعی‌کردن سرمایه‌داری که منکر خاص‌بودگی و فرایندهای طولانی و دردناک تاریخی است که آن را به وجود آورد، درک ما را از گذشته محدود می‌کند. در همان حال امیدها و انتظارات ما را برای آینده محدود می‌کند، زیرا در این صورت سرمایه‌داری اوج طبیعی تاریخ محسوب می‌شود و غلبه بر آن تصورناپذیر خواهد بود. شاید مسئله خاستگاه سرمایه‌داری پیچیده به نظر برسد اما همان‌گونه که وود تصریح می‌کند: «این مسئله قلب فرض‌هایی را نشانه می‌رود که عمیقا در فرهنگ ما ریشه دوانده است، توهمات گسترده و خطرناکی که درباره به اصطلاح بازار «آزاد» و امتیازات آن برای انسان‌ها، سازگاری‌اش با دموکراسی، عدالت اجتماعی و پایداری زیست‌محیطی. اندیشیدن به بدیل‌های آینده در برابر سرمایه‌داری متضمن آن است که به برداشت‌های بدیل گذشته آن بیندیشیم».

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...