مجموعه داستان کوتاه «شکست‌ناپذیر و هشت داستان دیگر» اثر ارنست همینگوی با ترجمه عبدالعباس سعیدی منتشر شد.
به گزارش ایبنا، در این مجموعه برخی داستان‌های کوتاه همینگوی چون «شکست‌ناپذیر»، «رودخانه بزرگی با دو مرکز قلب شکل»، «در کشوری دیگر»، «تپه‌هایی همانند فیل‌های سفید»، «آدمکش‌ها»، «وطن به تو چه می‌گوید»، «پنجاه هزار دلار» و «یک سوال ساده» گنجانده شده است.

«شکست‌ناپذیر» داستان زندگی یک گاوباز به نام مانوئل گارسیا است که اخیرا از بیمارستان مرخص شده و به دنبال کار می‌گردد. او با این‌که پیر و از کار افتاده است باز هم دست از تلاش برنمی‌دارد و باور ندارد که باید شغلی جز گاوبازی را برای خود برگزیند. این داستان نخستین بار در سال 1927 میلادی در دومین مجموعه داستانی همینگوی منتشر شد.

از سویی دیگر، تقریبا تمامی بخش‌های داستان «تپه‌هایی همانند فیل‌های سفید» در قالب یک گفتگوی دونفره روایت می‌شود؛ گفت‌وگویی مابین زن و مردی جوان که در یک ایستگاه منتظر رسیدن قطار هستند. مخاطب در میانه گفت‌وگوهای این دو متوجه می‌شود داستان در اسپانیا روی می‌دهد و کم‌کم با این دو شخصیت داستانی بیشتر آشنا می‌شود و به نکاتی جالب درباره زندگی آن‌ها پی می‌برد. با این حال همچنان بخش‌های زیادی از شخصیتشان ناشناخته باقی می‌ماند. در پایان داستان زن و مرد جوان همچنان منتظر قطارند و مشخص نمی‌شود که گفت‌وگوی این دو چه نتیجه‌ای را در بر دارد و زن چه تصمیمی برای مساله مطرح شده در داستان می‌گیرد.

شخصیت‌های داستانی همینگوی اغلب در دوره‌ای از ناامنی سیاسی و اجتماعی زندگی می‌کنند که بسیاری از باورهای سنتی جامعه‌شان متزلزل است. تمامی این مشکلات در داستان‌های او به نوعی به خشونت حاصل از جنگ‌ جهانی اول باز می‌گردد. «تپه‌هایی همانند فیل‌های سفید» یکی از تلخ‌ترین رویکردهای نویسنده به مساله‌ای چون تنهایی و غربت انسان‌ها است و هنر نویسنده در این است که بدون بیان عقاید خود و تنها در قالب گفت‌وگویی دونفره مفاهیم مورد نظر خود را به مخاطب منتقل کند.

سعیدی پیش از این آثاری دیگر از همینگوی به نام‌های «برف‌های کلیمانجارو و 16 داستان دیگر» و «دو داستان شگفت‌انگیز» را به فارسی ترجمه کرده بود.

«شکست‌ناپذیر» نوشته ارنست همینگوی با ترجمه عبدالعباس سعیدی در 189 صفحه و به بهای چهار هزار تومان از سوی انتشارات «لیان» روانه بازار کتاب ایران شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...