«وقتی پینوکیو آدم شد» نوشته لیدا طرزی برای کودکان منتشر شد.

وقتی پینوکیو آدم شد لیدا طرزی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب نهمین جلد از مجموعه «اندیشه‌های خوشمزه» است که در قطع خشتی کوچک و ۳۶ صفحه برای گروه سنی «ب و ج» در انتشارات کتاب نیستان به بازار نشر کودک و نوجوان عرضه شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: «وقتی پینوکیو آدم شد» برداشتی غیرمنتظره از اثری کلاسیک است. لیدا طرزی مخاطب گروه سنی « ب و ج » را به روزهای پس از اتمام داستان آشنای پینوکیو می‌برد: وقتی قهرمان کله‌شق و ماجراجو به پسری واقعی تبدیل شده اما برخلاف انتظار همه، از شرایط جدیدش راضی و خوشحال نیست و به دنبال راهی می‌گردد تا به حالت قبلی برگردد و هرچقدر دلش می‌خواهد شیطنت بکند.

نویسنده از تمام شخصیت‌های داستان اصلی بهره برده و آن‌ها را در این چالش جدید در کنار پینوکیو قرار داده. صد البته که هیچ نصیحت و توضیحی به گوش این پسربچه فرو نمی‌رود. نه دلایل منطقی جینا و روکو می‌تواند او را قانع و آرام سازد و نه حتی، توضیحات و راهکار غیراخلاقی و هیجان‌انگیز روباه مکار.

پینوکیو از خوب بودن و انجام دادن وظایفی که به عنوان یک بچه باید به انجام برساند، کلافه است و مخاطب هشت سال به بالا به راحتی با او همذات‌پنداری می‌کند. این‌طور به نظر می‌رسد که در شرارت، لذتی هست که هرگز در زندگی آرام و معقول نمی‌توان تجربه کرد!

پدیدآورندگان اثر، دوشادوش هم، کودک را با پرسشی اخلاقی و فلسفی مواجه می‌کنند؛ پرسشی که بسیاری از بزرگترها هم دلیلی منطقی برایش ندارند.

«وقتی پینوکیو آدم شد» با متنی نسبتاً طولانی، قدرت تمرکزی بیش از حد معمول می‌طلبد و باعث می‌شود تا کودک، ناخواسته بر روی متن دقت کند و به این شکل، علاوه بر ارتقای توان سواد پایه، به کمک سایر درس‌ها هم می‌آید.

نکته آخر این‌که پایان «وقتی پینوکیو آدم شد…» اگر تاثیرگذارتر از بخش انتهایی داستان اصلی نباشد، از نظر رویکرد انسان‌مدارانه، دست کمی از آن ندارد.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...