کتاب «حکایت حمالی که رمال شد» به روایت مهدی حجوانی و تصویرگری راشین خیریه از سوی بخش کودک انتشارات فاطمی (طوطی) برای کودکان منتشر شد.

حکایت حمالی که رمال شد مهدی حجوانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا،  این حکایت نخستین بار در کتاب «عجایب المخلوقات» اثر محمد بن احمد طوسی آمده است و بعدها افرادی مانند آرتور کریستین و زنده‌یاد فضل‌الله مهتدی (صبحی) با پایان‌بندی، نثر، منطق داستانی و محتوایی متفاوت آن را روایت کرده‌اند.

ساختار اصلی قصه این است که روزی حمالی برای انتقام از رمال‌باشی دربار، به رمالی روی می‌آورد. از بخت بلندش انگشتری گم‌شده دختر پادشاه را پیدا می‌:ند و به دربار راه می‌یابد و رمال‌باشی شاه می‌شود؛ و این تازه آغاز ماجراست.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «فردا صبح مرد راه افتاد و رفت بازار. گاری‌اش را فروخت، یک مشت خرت‌وخورت رمالی خرید و بساطش را گوشه‌ای چید. چیزی نگذشت که یکی از ماموران چاق و قلچماق شاه با چشم‌های سرخ و سبیل‌های از بناگوش دررفته آمد و خراب شد روی سر رمال که چی؟ که شتر شاه گم شده؛ پیدایش کن!...»

نشر فاطمی، کتاب «حکایت حمالی که رمال شد» را با شمارگان دوهزار نسخه و قیمت 48هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...