«ناز بالش»، جدیدترین داستان نویسنده‌ی «قصه‌های مجید» برای نوجوانان منتشر شد. نویسنده در این داستان هم با زبان طنز خوانندگان را تا آخر داستان با خود همراه می‌کند.

ایبنا: «نازبالش» داستان بلندی از «هوشنگ مرادی کرمانی»، چند روزی است که در ویترین کتاب‌فروشی‌ها به چشم می‌خورد.

آقای «مرادی‌کرمانی» در این داستان هم با زبان طنز آمیخته با کنایه و توصیف‌های بزرگ‌نمایی شده (غُلُوآمیز) خوانندگان را تا آخر داستان با خود همراه می‌کند.

داستان «ناز بالش» با این تقدیمیه آغاز می‌شود: «این "ناز بالش" هدیه‌ای است نرم و راحت برای سرِ باهوشان روزگار ما» و بعد داستان این‌گونه شروع می‌شود: «روی "نازبالش" پنج تا تخم درشت کدو تنبل بود. تخمه‌ها را عین علامت سؤال چیده بود، این‌جوری "؟" تخمه‌فروش، نازبالش را روی دو دست گرفته بود، ایستاده بود کنار خیابان. انتظار می‌کشید تا آدم خوبی پیدا شود، هزارتومان بدهد و یکی از آن تخمه‌ها را بخرد و بخورد.»

تخمه‌ی کدو دانه‌ای هزار تومان؟! بله، هزار تومان برای یک دانه‌ تخمه خیلی زیاد است؛ اما تخمه‌ی «مرادی‌کرمانی» بیش‌تر از این‌ها می‌ارزد؛ چرا که یک ویژگی معجزه‌آمیز دارد: هر کس از این تخمه‌ها بخورد، عقلش زیاد می‌شود. وقتی هم که کسی عقلش زیاد شد،  کارهایی می‌کند که دیگران نمی‌توانند و در نهایت، دیگران حسرت هوش و ذکاوتش را خواهند خورد.

داستان «نازبالش» در نهایت با «مهربان» و «مونس» ـ شخصیت‌‌های اصلی داستان ـ ادامه می‌یابد. آن‌ها می‌خواهند از راز ساعت بزرگِ نصب شده در میدان شهرک محل زندگی‌شان سر دربیاورند؛ ساعتی که 99 سال پیش توسط جد پدری‌شان از خارج خریداری و در میدان روستای «عدس کار» آن روز و شهرک عدس‌کار امروز نصب شده و حالا قرار است این ساعت قدیمی توسط بچه‌ها تعمیر و دوباره راه‌اندازی شود.

بچه‌ها! من که دارم تمام داستان را برایتان می‌گویم! می‌دانم که همین‌قدر هم که برایتان تعریف کردم، علاقه‌مند شده‌اید این کتاب را بخوانید و ماجرای تخمه‌های دانه‌ای هزار تومان و ساعت بزرگ شهرک «عدس‌کار» را دنبال کنید. این کتاب به‌تازگی به کتاب‌فروشی‌ها آمده است؛ شاید بد نباشد که آن را تهیه کنید و جزو اولین خواننده‌های آن باشید.

فقط یک نکته‌ی دیگر درباره‌ی این آقای «هوشنگ مرادی‌کرمانی» بگویم و خلاص! بچه‌ها! هیچ دقت کرده‌اید که تمام داستان‌های این نویسنده، هم برای بچه‌ها و هم برای بزرگ‌ترهایشان جذاب و خواندی است؟ به این مسأله فکر کنید.

«نازبالش» ار سوی انتشارات معین در 160 صفحه و با قیمت 2700 تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...