خراسانی | شهرآرا


مجموعه داستان «آقای پست مدرن» با حضور سمیرا شریفی خراسانی نویسنده آن در جمع شماری از اهالی قلم مشهد نقد و بررسی شد. این کتاب از ده داستان کوتاه در نود صفحه تشکیل شده و سال1400 در نشر خیابان به چاپ رسیده است. نشست یادشده به همت انجمن روایت برگزار شد:

آقای پست مدرن» با حضور سمیرا شریفی خراسانی

تلطیف خیال انگیز زشتی‌ها
در این نشست، نوشین ایوانی به قرارگرفتن داستان‌های کتاب «آقای پست مدرن» در ذیل انواع مختلف داستان ازجمله آثار واقع گرا و مدرن و واقع گرای جادویی اشاره کرد و گفت: روایت در بیشتر داستان‌های کتاب فراواقعی یا زاییده توهمات یک راوی غیرقابل اعتماد است.

او یکی از نقاط قوت این مجموعه را تعلیق و کشمکش‌های درونی یا بیرونی شخصیت‌ها در آن دانست و افزود: خواننده در پایان بیشتر داستان‌ها غافل گیر می شود.این نویسنده داستان پادآرمان شهری «آخرین قبر خالی» و «آقای پست مدرن» را از کارهای خواندنی کتاب برشمرد و روی هم رفته نویسنده آن را داستان گویی توانمند ارزیابی کرد.زهره موسوی هم گفت: به نظر من نویسنده توانایی این را داشته است که برای بیان حرف هایش دنیایی جدید خلق کند که بسیاری از المان‌های آن شباهتی به دنیای واقعی ندارد، اما از دل آن می شود دغدغه‌های انسان دنیای واقع را بیرون کشید.او خستگی و ملال انسان مدرن و پناه آوردنش به دنیای خیال و همزیستی با موجوداتی با قابلیت‌های خارق العاده را از درون مایه‌های اصلی همه داستان‌های این مجموعه خواند و افزود: انسان در این مجموعه گویی همه چیز اطرافش را آزموده و به دنبال قدرت‌های بیشتر و فراتر از حد معمول برای عبور از سد روزمرگی و تکرار و چشیدن طعم کشف‌های تازه است.
از دید این داستان نویس، نویسنده کتاب موردبحث در پی تلطیف زشتی‌های دنیای پیرامون با عنصر خیال بوده است.

یک مجموعه داستان هماهنگ
دیگر نویسنده‌ای که به بیان دیدگاه‌هایش درباره کتاب مدنظر پرداخت، فرزانه باباجانی بود. او به مخاطبان توصیه کرد: اگر دنبال یک مجموعه داستان نسبتا کم حجم اما پرکشش هستید، طوری که از ابتدا که کتاب را در دست می گیرید تا پایان نتوانید آن را زمین بگذارید، «آقای پست مدرن» انتخاب خیلی مناسبی برای شماست.همچنین در این نشست، احمد سبحانی ضمن تمجید از دسته‌ای داستان‌های کتاب، اظهار کرد که با برخی دیگر از آن‌ها چندان ارتباط برقرار نکرده است. او بیان کرد: درکل، داستان‌ها انسجام بسیار خوبی دارند؛ یعنی در عبور از داستانی به داستان دیگر، در یک فضای خاص می مانیم و وارد فضایی دیگر نمی شویم. نویسنده سبک خود را ادامه می دهد و در حد خوبی هم به آن تسلط دارد.

نرگس حسینی نژاد نیز به موضوعات عجیب و فضاهای غریب کتاب اشاره کرد که دنیاهای تازه‌ای برای مخاطب به وجود آورده است. او در عین حال بهره بردن نویسنده از لغات غیرداستانی مانند «آتش مهیب» را در پاره‌ای موارد سبب آسیب دیدن اثر معرفی کرد.
سیما رحمتی در وصف کتاب یادشده گفت: وقتی این داستان‌ها را می خوانی، فکر می کنی نویسنده آن را در یک عالم خواب و خیال یا فیلم سینمایی دیده که چنین تصویرهایی به ذهنش آمده و به راحتی و روانی آن را نوشته است. شالوده این نوشته‌ها راحتی و روانی‌ای دارد که انرژی اش به خوبی به مخاطب منتقل می شود.

خلاقیت یک نویسنده کم کار
در بخشی دیگر از این نشست، ناهید ولی زاده به کارگرفتن زاویه دید مناسب و تصویرسازی‌های بی عیب ونقص و درون مایه‌های ملموس و قابل درک در این کتاب را باعث جذب و لذت مخاطب دانست و افزود: در بیشتر داستان‌ها با فضایی فراواقعی روبه رو هستیم و به کارگیری حیوانات و گیاهانی با ویژگی‌های عجیب و غیرواقعی به نویسنده کمک کرده است که درون مایه‌هایی چون فقر و تأثیر دوران کودکی بر بزرگ سالی را -که شاید بارها و بارها نویسندگان مختلف به آن پرداخته اند- با شیوه و نگاهی نو به تصویر بکشد.مهین راد معتقد بود سمیرا شریفی خراسانی توانسته است به راحتی و به خوبی تخیل قوی اش را همراه با تجربه زیسته اش به کار بگیرد و دنیاهایی عجیب وغریب خلق کند که اگر خطا یا لغزشی هم در آن وجود دارد، در مقابل چشم مخاطبش از هم فرونپاشد. او متذکر شد: متأسفانه نویسنده خیلی کم می نویسد و نمی گذارد ما از این تخیل قوی بیشتر استفاده کنیم و از طریق آن بیشتر ببینیم و با دنیاهای بیشتری آشنا شویم. امیدوارم از این به بعد بیشتر بنویسد.

پایان‌های شگرف
اکرم معدنیان
نیز با بیان اینکه در انتهای همه داستان‌های سمیرا شریفی به رغم سادگی و روانی آن یک شگفتی بسیار بزرگ قرار دارد، اضافه کرد: در داستان «سازماهی» آنچه برای من بسیار شگفت انگیز بود، سهیم شدن در توهم دیگری و توهم دیگری را به عنوان باور قبول داشتن بود. اگر ایده و مفهوم را به عنوان اثر هنری یا جنبه بسیار مهمی از یک اثر هنری در نظر بگیریم، ایده یادشده بسیار شگفت انگیز است.
در پایان این نشست، حسین عباس زاده از قصه گویی و تسلط نویسنده گفت که سبب شده است خواننده به راحتی در داستان پیش برود و با آن ارتباط برقرار کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...