بحران اقتصادی ۲۰۰۸ که با حباب مسکن آغاز شد به زودی از بانک‌های منفرد به سراغ کل بازار مالی رفت و دولت‌های درگیر بویژه آمریکا را به تکاپویی همه‌جانبه برای پاسخ واداشت. آنچه آدام توز [Adam Tooze] استاد تاریخ اروپا در دانشگاه کلمبیا (نیویورک) و مدیر بخش مطالعات اروپایی این دانشگاه در کتاب «سقوط اقتصادی ‎۲۰۰۸: چگونه یک دهه درگیری با بحران‌های مالی جهان را تغییر داد» [Crashed : how a decade of financial crises changed the world] هوشمندانه تصویر می‌کند، پاسخ سیاسی دولت‌ها به این بحران اقتصادی و فروپاشی نظام مالی است.

خلاصه کتاب سقوط اقتصادی ‎۲۰۰۸: چگونه یک دهه درگیری با بحران‌های مالی جهان را تغییر داد» [Crashed : how a decade of financial crises changed the world]  آدام توز [Adam Tooze]

در این کتاب بحران مالی 2008 و پیامدهای آن، از جمله بحران بدهی دولتی کشورهایی مانند یونان و پرتغال، برگزیت و علل انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و رویکرد او به چالش‌های جهانی‌شدن اقتصاد و رقابت‌های ژئوپولتیکی با چین و روسیه، به‌تفصیل مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.

به نظر آدام توز سپتامبر و اکتبر 2008 به‌روشنی بدترین بحران مالی در تاریخ جهان، ازجمله رکود بزرگ، بود. او نشان می‌دهد که چگونه نیروی ویرانگر بحران مالی 2008 با بسیج امکانات دولتی بی‌سابقه در تاریخ سرمایه‌داری پاسخ داده شد. در حالی که هرگز سابقه نداشت در زمانی به‌جز وقوع جنگ، دولت‌ها دست به مداخله‌ای با چنین ابعاد و با چنین سرعتی زنند.

آدام توز تصریح می‌کند که این مداخله ضربه‌ای کوبنده بر اعتقاد خوش‌خیالانه به «اعتدال بزرگ» و واژگونی شوک‌آوری برای ایدئولوژی حاکمِ دفاع از بازار آزاد بود. تجهیز تریلیون‌ها دلار به حساب مالیات‌دهندگان برای نجات بانک‌ها از نتایج حماقت و حرص‌ورزی خود آنان، ناقض اصول پایه‌ای انصاف و حکمرانی خوب بود. اما با توجه به ریسک شیوع بیماری، دولت‌ها چگونه می‌توانستند دست به اقدام نزنند؟ اما آن‌ها با این کار خود دیگر چگونه می‌توانستند به تبلیغ این فکر بپردازند که بازارها کارآمد و خودتنظیم‌گر هستند، و بهترین کار این است که گذاشت به ابزارهای خودشان متوسل شوند؟ این چالشی عمیق در برابر پنداشتی اساسی بود که از دهه‌ی 1970 راهنمای عمل حکمرانی اقتصادی شده بود.

از نگاه آدام توز این پاسخ به بحران نمایانگر این است که رژیم نئولیبرالیسم مبتنی بر خویشتن‌داری و انضباط یک تبصره دارد و معلوم شد هنگام بروز بحران مالی عمده‌ای که منافع «سیستمی» را تهدید کند، ما نه در عصر دولت محدود، که در عصر دولت بزرگ، با قدرت اجرایی عظیم، و مداخله‌گری شبیه عملیات نظامی یا پزشکی اورژانس، زندگی می‌کنیم، نه با نظام حکمرانی تابع قانون. بنیادهای نظام پولی نوین به نحو غیرقابل تقلیلی سیاسی هستند. بدون تردید همه‌ی کالاها دارای بار سیاسی هستند. اما پول و اعتبار و ساختار مالی انباشته روی آن‌ها توسط قدرت سیاسی، رسوم اجتماعی و قانون به طریقی ایجاد می‌شوند که با تولید کفش ورزشی، تلفن هوشمند و بشکه‌های نفت فرق می‌کند. در رأس هرم پولی نوین پول بدون پشتوانه قرار دارد. این پول که توسط دولت‌ها به وجود آمده و مجاز شناخته می‌شود، «پشتوانه»ای به‌جز اعتبار خود به‌عنوان وسیله‌ی پرداخت ندارد.

به باور آدام توز، از 2007 ابعاد بحران مالی بر این رابطه‌ی میان سیاست‌ورزی دموکراتیک و الزامات حکمرانی به شیوه‌ی سرمایه‌داری فشار شدیدی وارد کرده است. این فشار، بیش از هر چیز، خود را نه در بحران مشارکت مردمی، یا کنترل نهایی سیاست‌گذاری توسط رهبران منتخب، بلکه در بحران احزاب سیاسی نشان داده که از نظر تاریخی نقش میانجی بین این دو را بازی کرده‌اند. این فشار، برنامه‌های احزاب، انسجام آن‌ها و توانشان در جلب حمایت را به آزمون گذاشته، و ثابت شده که هیچ‌کدام از این‌ها کافی نبوده است. در بسیاری کشورها این سبب به حاشیه رانده شدن احزاب چپ میانه‌رو شده است، به‌ویژه در یونان و فرانسه.

توز با بررسی دقیق رفتار دولتها و احزاب از حضور سیاست و امر سیاسی در پسابحران خبر می‌دهد: با توجه به این نظرِ قبلاً مرسوم که ما در عصر پسادموکراسی، یا حتی پساسیاست‌ورزی، زندگی می‌کنیم، اهمیت این رویدادهای اکیداً سیاسی پدیده‌ای غیرمنتظره به نظر می‌آید. نظام‌های اجتماعی پیچیده از قبیل بازارهای مالی، و دستگاه‌هایی مانند دولت مدرن و نظام مناسبات بین دولت‌ها که در آن جای دارد، به دلیل وزن سنگین خود، نوعی حس استحکام را ایجاد می‌کنند. این نظام‌ها سبب شک ما در این می‌شود که اصلاً آن‌ها بتوانند پذیرای ابتکارها، تصمیمات یا بحث‌های مستقل از ساختارهای سیاسی موجود باشند. ما شاهد پیشدستی و غصب تکنوکراتیک در هر گوشه، و اغلب به دلایل موجه، هستیم. راه‌هایی برای توصیف عملیات این نظام‌ها وجود دارد که حضور سیاست‌ورزی را منتفی می‌کند. اما اگر تاریخی مانند این دارای هدفی باشد، همانا آشکار ساختن فقر چنین روایت‌هایی است. انتخاب سیاسی، ایدئولوژی و ابتکار و فاعلیت سیاسیِ مستقل در سراسر این روایت حاضر است، با نتایجی بسیار بااهمیت، نه صرفاً به‌عنوان عوامل مزاحم بلکه به‌مثابه واکنش‌های حیاتی به نوسانات و بحران‌های ناشی از سوء عملکرد «نظام‌ها» و «ماشین‌ها» و دستگاه‌های مهندسی مالی. موفقیت و شکست، ثبات و بحران، درواقع می‌تواند متکی بر لحظات خاص مورد انتخاب باشد. بی‌دلیل نیست که ما به «لحظه‌ی لی‌مَن»[ورشکستگی بانک لی‌من] اشاره می‌کنیم. و نمونه‌های دیگری هم هست: دوویل؛ کان 2011؛ همه‌پرسی برگزیت یا انتخابات شگفت‌آور نوامبر 2016 و پیروزی ترامپ در آمریکا هم که جای خود دارند.

تاکید بر ژرف‌نگری در شناخت رویداد و تلاش برای درک مسئله‌ی تاریخی و اهمیت فاعلیت سیاسی را باید جان کلام آدام توز دانست: با بازگشت به قرن شانزدهم و تولد همزمان سرمایه‌داری و نظام دولتی مدرن، این‌گونه لحظات تصمیم، اضطرار، انتخاب و ماجرای پر کش‌وقوس همراه آن، حس ما را از تاریخ مدرن شکل داده است. اگرچه ممکن است بعد از 1989 [فروپاشی بلوک شرق] چنین حسی از تاریخ موقتاً به حال تعلیق درآمده بود، ولی اینک به ناگهان و با هیجان بازگشته است. چنین لحظاتی تشکیل‌دهنده‌ی نقاط عطف در حافظه و یادآوری رویدادها هستند. آن‌ها محرک عمل هستند: بعد از 15 سپتامبر 2008، اجتناب از وقوع ورشکستگی لی‌مَنی دیگر به‌صورت اصل ثابت اعتقادی مدیران بحران در سراسر جهان درآمد. این لحظات خط زمانی روایت رویدادها و تاریخ را می‌سازند. آن‌ها سالگردها را مشخص می‌کنند، و سبب مباحثات و بازنگری‌ها می‌شوند. با توجه به آشوب اوایل قرن بیستم، اوایل قرن بیست‌ویکم پر است از یادآوری صدسالگی‌ها. 2014 زمان بزرگ‌ترین آن‌ها بود: صدسالگی 1914. یادآوری و گفتگو درباره‌ی آغاز جنگ جهانی اول با ابراز علاقه‌ی عمیقی در سراسر جهان روبرو شد. تاریخدانان از نخستین زخم قرن بیستم یاد کردند. و این کار را در شرایط منازعه‌ی جاری در اوکراین و شرق آسیا انجام دادند که ربط ویژه‌ای به درس‌های 1914 می‌بخشید. از نگاهی کمتر معطوف به ظاهر رویدادها، 1914 شاید راهی مناسب برای تأمل درباره‌ی آن‌گونه مسئله‌ی تاریخی باشد که بحران مالی 2008 تجلی‌بخش آن است.

کتاب «سقوط اقتصادی ‎۲۰۰۸: چگونه یک دهه درگیری با بحران‌های مالی جهان را تغییر داد» با ترجمه پیروز اشرف در ۷۵۶ صفحه توسط انتشارات اختران رهسپار بازار کتاب شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...