پژواک سرخوشی و شکست | ایران


فرانسیس اسکات فیتزجرالد، یکی از برجسته‌ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا و صدای نسل عصر جَز است. دورانی که در دهه 1920 موسیقی جَز در آن رونق پیدا کرد و چنان با فرهنگ آمریکا عجین شد. او با نثر شاعرانه، استعاری و توصیفات زنده‌اش، روح زمانه‌ای را به تصویر کشید که در آن آمریکا از زخم‌های جنگ جهانی اول برمی‌خاست و در تب لذت‌جویی، ثروت و تحول اجتماعی می‌سوخت.

الماسی به بزرگی هتل ریتز/ The Diamond as Big as the Ritz

شهرت او به‌عنوان «نویسنده عصر جَز» به دلیل توانایی‌اش در ثبت زندگی نسل جوان دهه 1920 و 1930 است، نسلی که از هنجارهای کهنه سرخورده و در جست‌وجوی هویت جدید بود. «الماسی به بزرگی هتل ریتز/ The Diamond as Big as the Ritz» یکی از آثار اسکات فیتزجرالد است که نشر رایبد به تازگی آن را با ترجمه ندا رحمانی منتشر کرده است. سبک نگارش فیتزجرالد ترکیبی از نثر شاعرانه، جملات پیچیده و استعاره‌های غنی بود که با توصیفات حسی و عینی از محیط و شخصیت‌ها درآمیخته بود.

او از شعر غنایی الهام می‌گرفت و جملاتش را با گوش می‌ساخت، هرچند در آثار اولیه‌اش خطاهای زبانی و ساختار ضعیف دیده می‌شد اما با هر رمان پیشرفت کرد. از سبک تجربی و آشوبناک «این سوی بهشت» به فرم منسجم «زیبا و نفرین‌شده» و سپس به شاهکار «گتسبی بزرگ» که منتقدانی مانند ادیث وارتون و تی‌اس الیوت آن را نقطه عطفی در ادبیات آمریکا دانستند. گرترود استاین، نویسنده «پاریسِ فرانسه» معتقد بود، فیتزجرالد از هم‌عصرانش پیشی گرفته، زیرا توانایی او در نوشتن جملات طبیعی بی‌نظیر بود.

پرچمدار آگاهی
برخلاف نسل گمشده که مستقیماً از جنگ جهانی اول آسیب دیده بودند، نسل جَز که فیتزجرالد نویسنده آن بود، در دوران نوجوانی از جنگ دور بودند و با شور و سرخوشی به مدرنیته روی آوردند. او در «این سوی بهشت» برای اولین بار این نسل را به تصویر کشید و با توصیف جوانانی که در ماشین‌های رومستر پرسه می‌زدند، بحثی ملی درباره «بی‌اخلاقی» آنها به راه انداخت. مطبوعات او را «پرچمدار جوانان در حال شورش» نامیدند.

آثار او، به‌ویژه «گتسبی بزرگ»، نشان‌دهنده تضاد بین رویای آمریکایی و واقعیت‌های نابرابری طبقاتی بود. فیتزجرالد که خود به‌عنوان پسری فقیر در میان ثروتمندان پرینستون احساس «دیگری بودن» می‌کرد، این حس را در شخصیت‌هایی مانند جی گتسبی و جان آنگر منتقل کرد. او با نثر شاعرانه و تمثیلی‌اش، زندگی نخبگان و تلاش تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها برای ورود به طبقه بالا را به سخره گرفت. گرترود استاین نوشت فیتزجرالد این نسل را در ذهن عمومی خلق کرد و منتقدان او را به دلیل خودآگاهی‌بخشی به نسل جَز ستودند.

الماسی به بزرگی هتل ریتز
نوولای «الماسی به بزرگی هتل ریتز»، منتشرشده در ژوئن 1922 در مجله «اسمارت ست» و سپس در مجموعه داستان‌های عصر جَز، تمثیلی است درباره سرمایه‌داری، نابرابری طبقاتی و شکنندگی رویای آمریکایی. داستان با نثر فاخر و استعاری فیتزجرالد، ثروت را به الماسی عظیم تشبیه می‌کند که هم درخشان است و هم خطرناک؛ این اثر پرسش‌های عمیقی مطرح می‌کند: آیا ثروت ارزش قربانی کردن اخلاق را دارد؟ آیا سرمایه‌داری انسان را به بردگی می‌کشاند؟ فیتزجرالد از استعاره به‌عنوان معیاری مانند پول استفاده می‌کند که ارزش‌ها را می‌سنجد و تفاوت‌ها را از میان شباهت‌ها نشان می‌دهد.

داستان با جان تی. آنگر، پسری از شهر هادسِ می‌سی‌سی‌پی، آغاز می‌شود که به مدرسه شبانه‌روزی در بوستون فرستاده می‌شود. او با پرسی واشینگتن دوست می‌شود؛ پسر مرموزی که ادعا می‌کند پدرش «ثروتمندترین مرد جهان» و صاحب «الماسی به بزرگی هتل ریتز» است. هتل ریتز، هتلی مجلل در آمریکا است که به نوعی نماد ثروت محسوب می‌شود. جان دعوت پرسی را برای گذراندن تابستان در «غرب» می‌پذیرد و به مونتانا می‌رسد، جایی که در پنج مایل مربع زمین نقشه‌نشده پنهان است.

در این سرزمین، حقیقت آشکار می‌شود؛ پدربزرگ پرسی، فیتز-نورمن واشینگتن، کوهی از الماس خالص کشف کرده، اما این ثروت می‌تواند با اشباع بازار بی‌ارزش شود. برای حفظ راز، خانواده واشینگتن به جنایات هولناکی دست می‌زند. بردگان آفریقایی را با دروغ پیروزی کنفدراسیون در جنگ داخلی اسیر نگه می‌دارند. برادر مست فیتز-نورمن را می‌کشند، خلبانان سرگردان را زندانی می‌کنند و مهمانان را با بهانه بیماری حذف می‌کنند. جان عاشق کیسماین، خواهر پرسی، می‌شود اما کیسماین به‌طور تصادفی فاش می‌کند که جان نیز باید کشته شود. جان، کیسماین و یاسمین، خواهر دیگر، فرار می‌کنند و داستان با تأمل این سه بازمانده بی‌پول بر سرنوشت‌شان پایان می‌یابد.

پیش‌درآمد گتسبی بزرگ
فیتزجرالد در این نوولا به کاوش مضامینی مانند نابرابری طبقاتی، فساد ناشی از ثروت و شکنندگی رویای آمریکایی می‌پردازد. او با استفاده از استعاره الماس، سرمایه‌داری را نقد می‌کند. ثروت، مانند الماس، اگر کنترل نشود، بی‌ارزش می‌شود. داستان، تمثیلی است از تجربه شخصی او به‌عنوان فردی حاشیه‌ای در میان نخبگان پرینستون و نیویورک. او می‌خواست خوانندگان را وادار کند تا درباره هزینه اخلاقی ثروت بیندیشند‌، اینکه آیا ارزشش را دارد برای حفظ قدرت، انسانیت را قربانی کنیم؟ پایان باز داستان، برخلاف افسانه‌های سنتی، درس اخلاقی صریحی ارائه نمی‌دهد، بلکه خواننده را به تأمل وامی‌دارد. از آنجا که «الماسی به بزرگی هتل ریتز» روایتی افسانه‌ای دارد، طبیعی است که خواننده انتظار داشته باشد در پایان با آموزه‌های اخلاقی مواجه شود، اما باید پرسید آیا به راستی این داستانی هشداردهنده درباره‌ آزمندی و مادی‌گرایی انسان است؟ کیفرخواستی علیه نظام سرمایه‌داری است؟ یا اساساً تمثیلی برای چیزهای دیگر است؟ متون فیزجرالد در حقیقت از انطباق با یک سبک ادبی مشخص خودداری می‌کنند و در آنها عناصر ادبی سنتی با تجربیات مدرنیستی ترکیب می‌شوند و به این صورت راهی می‌یابند تا دو ایده مخالف را به‌طور همزمان پیش برند.

نوولای «الماسی به بزرگی هتل ریتز» به چند دلیل اهمیت دارد:
نقد سرمایه‌داری: فیتزجرالد با ظرافت، بدون شعارزدگی نشان می‌دهد چگونه ثروت بی‌حد، انسان را به سوی فساد و نابودی می‌کشاند. این نقد با مصرف‌گرایی عصر جاز و حتی مادی‌گرایی در دنیای مدرن، مرتبط است.

تمثیلی برای نابرابری طبقاتی: داستان نشان می‌دهد که چگونه نخبگان «پول قدیمی» تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها را سرکوب می‌کنند، موضوعی که در «گتسبی بزرگ» نیز تکرار می‌شود. این کاوش در سیستم طبقاتی آمریکا برای خوانندگان امروزی نیز معنادار است.

پیش‌درآمد گتسبی بزرگ: این نوولا، مانند پیش‌درآمدی، مضامین اصلی گتسبی بزرگ – رویای آمریکایی، عشق نافرجام و نابرابری – را معرفی می‌کند و پلی به شاهکار فیتزجرالد می‌سازد.
«الماسی به بزرگی هتل ریتز» در زمان انتشارش در 1922، در میان خوانندگان، به‌ویژه جوانانی که در مهمانی‌های پرزرق ‌و برق نیویورک غرق بودند، تأثیری عمیق داشت. داستان، با لحن افسانه‌ای و پایان تأمل‌برانگیز، خوانندگان را به چالش کشید تا درباره ارزش‌های خود بیندیشند. این داستان هشداری است درباره خطرات ثروت بی‌حد و وسوسه‌های مادی‌گرایی. منتقدان آن را به‌عنوان اثری بدیع ستودند اما برخی، مانند محافظه‌کاران اجتماعی، فیتزجرالد را به دلیل به تصویر کشیدن بی‌اخلاقی نسل جوان سرزنش کردند با این حال، خوانندگان جوان به‌ویژه دانشجویان، داستان را به دلیل صداقتش در به تصویر کشیدن آرزوها و ناامیدی‌هایشان در آغوش گرفتند.

اسکات فیتزجرالد با زندگی پر فراز و نشیب و نثر شاعرانه‌اش، آینه‌ای برای روح آمریکایی بود. «الماسی به بزرگی هتل ریتز» گواهی بر نبوغ اوست. داستانی که با استعاره‌های درخشان، مناسبات اجتماعی را نقد می‌کند و خواننده را به تأمل در هزینه‌های اخلاقی ثروت وامی‌دارد. خواندن این اثر، امروز، در دنیایی که همچنان با نابرابری و مصرف‌گرایی دست ‌و پنجه نرم می‌کند، نه تنها لذت ادبی، بلکه بیداری فکری به همراه دارد. فیتزجرالد با این الماس کوچک اما درخشان، نشان داد چرا صدایش هنوز در گوش نسل‌ها طنین‌انداز است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...