استدلال ورزی بدون مغالطه چگونه است؟ | شهرآرا


این طور به نظر می‌رسد که همه می‌دانند باید قدرت «تفکر انتقادی» داشته باشند. اما همه دنبال کسب این قدرت نمی‌روند؛ بیشتر، به دیگران سفارش می‌کنند که پی این کار را بگیرند. چرا؟ چون فکر می‌کنند خودشان توانایی تفکر انتقادی را دارند. با این همه، اغلب کسانی که این طور فکر می‌کنند، متأسفانه، احتمالا، اصلا این کار را بلد نیستند! یک دلیلش همین که احتمال نمی‌دهند خودشان بر خطا باشند؛ و این دقیقا نقطه مقابل تفکر انتقادی است.

خلاصه کتاب حمله به سفسطه» [Attacking faulty reasoning : a practical guide to fallacy-free arguments] تی. ادوارد دامر [T. Edward Damer]

کسی که چنین مهارتی داشته باشد خوب می‌داند که هرگز به پایان مسیر سنجشگرانه اندیشی نمی‌رسد، بنابراین مرتب باید چیزهای بیشتری یاد بگیرد و تجدید قوا کند تا از پا نیفتد. اگر، آن طور که برخی بزرگان ترویج و توسعه تفکر انتقادی گفته اند، این کار «اندیشیدن درباره اندیشیدن» باشد، چطور می‌شود پایانی برایش متصور شد؟ آن زمان که ــ به گمان استادی در این فن ــ از ممارست بیشتر در آن دست بکشیم، دیگر متفکر انتقادی نیستیم.

با این تفاصیل، به گمان من، باید از چاپ و انتشار هر کتاب جدیدی در این باب استقبال کرد، گرچه هیچ نکته تازه ای نداشته باشد. چنین کتابی، دست کم، باعث استحکام و تثبیت تفکر انتقادیِ فردِ آموخته خواهد شد. تألیفِ تی. ادوارد دامر [T. Edward Damer]، «حمله به سفسطه» [Attacking faulty reasoning : a practical guide to fallacy-free arguments]، یکی از آثار این حوزه است که به تازگی به فارسی ترجمه شده است؛ و البته از نکات بدیع خالی نیست. کتاب این فیلسوف آمریکایی، جز اینکه بنیان مستحکمی دارد و بسیار قاعده مند است، در شکل پرداخت به موضوع هم، کمابیش، نوآورانه به نظر می‌رسد. دامر، همان اول کار، «۱۲ اصل» ارائه می‌کند که هر کسی «برای مشارکت منصفانه و مؤثر در بحث، ساخت و ارزیابی استدلال ها، و بحث عقلانی درباره موضوع های چالشی» باید به آن ها پایبند باشد. در ادامه، بعد از توجیه مختصر و مفیدی برای به کاربستن «استدلال خوب»، با حوصله و به تفصیل، ماهیت «استدلال» را تشریح می‌کند و در گام بعد، «استدلال خوب» را به خواننده های کتابش یاد می‌دهد.

اینجا، آنچه از همه جالب تر و آموزنده تر به نظر می‌رسد کار نویسنده در به دست دادن پنج معیار است، سنجه هایی که جوینده را، ساده و سرراست، به تشخیص استدلال خوب، و بر تمیز آن از استدلال بد یا مغالطه آمیز می‌رسانند. («حمله به سفسطه» عنوان فرعی هم دارد: «استدلال ورزی بدون مغالطه».) این پنج معیار استدلال خوب عبارت اند از ۱- ساختار خوب ۲- مقدمه های مربوط ۳- مقدمه های مقبول ۴- مقدمه های مستحکم ۵- مقدمه های جامع و مانع. دامر، بعد از این، تلاش می‌کند، به روش برهان خُلف، غیرمستقیم، توانایی استدلا ل آوری بدون مغالطه را تقویت کند، یعنی با معرفی «مغالطه» و انواع آن. شش فصل از ده فصل کتاب به این کار اختصاص یافته است. در این فصول، نویسنده همان پنج معیار را یادآوری می‌کند و می‌گوید: «مغالطه تخطی از معیارهای استدلال خوب است.» مثال های واقعی و تمرین های مختلفِ کتاب، اینجا، بیش از هر جایی نمود دارند. دامر، در مقام استاد دانشگاه، در نهایت، فصلی هم در «نگارش مقاله استدلالی» نوشته است.

«حمله به سفسطه: استدلال ورزی بدون مغالطه» را شاپور پشاآبادی به فارسی برگردانده و نشر «خوب» در ۳۰۴ صفحه و به قیمت ۲۶۹هزار تومان چاپ و منتشر کرده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «در حالت ایدئال، بیشتر ما می‌خواهیم صرفا عقاید درست را حفظ کنیم؛ اما نیل به این هدف هزینه خاص خود را دارد: تمایل به بررسی همه عقاید موجود و استدلال های حامی آن ها. در غیر این صورت، چه بسا حقیقت را کاملا از دست بدهیم. البته مشکل اینجاست که بیشتر ما می‌خواهیم حقیقت همانی باشد که ما حقیقت می‌دانیم؛ می‌خواهیم حتی با فریبکاری هم که شده پیروز باشیم. مثلا، شاید معتقد باشیم کامیون های تویوتا بهترین کامیون های بازارند؛ اما صادقانه نیست که قبل از بررسی بی طرفانه عملکرد و آمار تعمیرات کامیون های دیگر چنین ادعایی کنیم. حقیقت جویان واقعی نمی‌خواهند به قیمت نادیده گرفتن یا انکارِ شواهدِ مخالفِ مواضعِ خود پیروز شوند. پیروزی واقعی یعنی یافتن موضعی که محصول رعایت قواعد بازی باشد.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...