اخیرا جهاد دانشگاهی کتاب جالبی با عنوان «جامعه سِلفی» [The Society of the Selfie: Social Media and the Crisis Of Liberal Democracy]، از دو جامعه‌شناس آمریکایی جرمیا مورلاک و فیلیپه زیوتی ناریتا [ Felipe Ziotti Narita & Jeremiah Morelock] منتشر کرده که درباره فناوری‌های اطلاعات و آمیختگی آن با نئولیبرالیسم در مقیاس جهانی بحث می‌کند. در این کتاب آمده که تغییرات محیط دیجیتال در دو دهه اخیر سرعت بیشتری گرفته، عکس‌های سلفی به زبان بصری رایج تبدیل شده و این پدیده علاوه بر دموکراتیزه‌سازی بیش از حد و نیز سرعت‌بخشیدن به ارتباطات، روح زمانه جدید نئولیبرالی ایجاد کرده که در آن افراد تحت فشار هستند تا خود را در معرض دید مخاطبانی نامرئی قرار دهند.

جامعه سِلفی» [The Society of the Selfie: Social Media and the Crisis Of Liberal Democracy]، جرمیا مورلاک و فیلیپه زیوتی ناریتا [ Felipe Ziotti Narita & Jeremiah Morelock

با اینکه این پدیده منجر به تشدید تهدیدهای ناشی از جامعه‌پذیری معاصر شده و ارتباطات را به نوعی به انحراف کشانده، اما باعث توسعه مکانیزم‌های تعاملی و پیوندهای اجتماعی جدید و راه‌های جدید سوژه‌گرایی شده است؛ یعنی اینکه مردم درباره وضعیت سیاسی خود چطور فکر می‌کنند و چگونه نسبت به اعمالشان آگاهی به دست می‌آورند. در این کتاب که با ترجمه خوب دکتر احمد راهروخواجه و سعید زارع‌زاده انتشار یافته، از پدیده‌ای به نام «خودنمایشی» - مقوله اصلی جامعه سِلفی- بحث می‌شود که این پدیده اجتماعی، جامعه‌پذیری را منوط به خودارزش‌بخشی کرده است. ما از طریق فرافکنی، در تلاشیم تا برداشت‌ها نسبت به خود را مدیریت کنیم. ارائه یک چهره جدید از خود، از طریق ظواهر، به جهت جلب توجه و نوآوری، به راهکارهایی دامن زده که به شکلی اصیل و واقعی، حریم خصوصی ما شامل جنسیت، ازدواج و خانواده را در معرض دید سایر کاربران قرار دهد.

به باور نویسندگان، رواج ترس از ناهنجاری‌ها در جامعه یک پدیده شایع در فرهنگ دیجیتال است؛ از ایمیل‌های جعلی گرفته تا تهدیدات واقعی، اخبار مربوط به اشخاص و جریان‌های نابهنجار، مردم را بیشتر از دوره‌های دیگر تاریخی درگیر خود کرده و افراط‌گرایی هم به این شرایط دامن می‌زند. با رواج اسمارت‌فون‌ها، فرد توان آن را یافته که از زیرساخت‌های جامعه سِلفی، برای تولید تصاویر رسانه‌ای دلخواه از جمله تهدیدهای عمومی و نظایر آن استفاده کند. از دیگر سو، فضای مشارکتی رسانه‌های اجتماعی، تریبون‌های جدیدی را در اختیار نهادهای مدنی، سازمان‌های مردم‌نهاد و تشکل‌های سیاسی قرار داده و نیز انتظارات جدیدی را برای مشارکت و توانمندسازی در جامعه ایجاد کرده است. در بعد جهانی، تهدید اقتدارگرایی، یک تهدید واقعی است، اما فرصت‌هایی را برای شکل‌گیری انواع جدید جامعه مدنی به وجود آورده که از دل جامعه سِلفی پدیدار می‌شود. این کتاب، ژئوپلیتیک فرهنگی مرتبط با جامعه سرمایه‌داری نئولیبرال جهانی را به عنوان «جامعه سِلفی» اطلاق کرده که برداشتی از نظریه «جامعه نمایش» گای دبورد است که او در سال 1967 آن را مطرح ساخته و برخی این کتاب را کاپیتال نسل جدید خوانده‌اند. نظریه جامعه سلفی که در کتاب مطرح شده، به فرایند خاصی از فردگرایی اشاره دارد و مبتنی بر نیاز به مدیریت آنلاین و سرمایه‌گذاری فرد بر روی خود است و بر آن است ثابت کند منطق نئولیبرال، این نیاز را تقویت می‌کند.

فرهنگ فردگرایی در نظام سرمایه‌داری لیبرال، با ظهور رسانه‌های اجتماعی و تعامل با مخاطبان دور و نامرئی، نیاز به تعامل دیجیتالی با بخشی از جامعه و سرمایه‌گذاری اخلاق‌مدارانه بر روی پروفایل شخصی فرد، همپوشانی دارد. نویسندگان معتقدند که فناوری خطی نیست و نمی‌توان جایگاه استفاده از شبکه‌های اجتماعی را به برچسبی مانند خودشیفتگی تنزل داد. گسترش شبکه‌های دیجیتال می‌تواند حس همبستگی را در جامعه تقویت و تأثیرات سیاسی جدیدی را ایجاد کند و با احتمال زیاد مشارکت جامعه در اهداف مترقی را افزایش دهد، اما می‌تواند باعث عدم تحمل و شورش استبدادی علیه مردم نیز شود. بستر این تأثیرات متضاد در حال شکل‌دادن به جوامع امروزی است و هر دوی آنها وابسته به مفهوم جامعه سِلفی هستند. این کتاب در 242 صفحه از هفت فصل تشکیل شده که در فصل اول با عنوان «فناوری اطلاعات و عوام‌گرایی استبدادطلب»، به تشریح روش و ساختار کلی نظریه پرداخته‌اند. در فصل دوم، تاریخچه «نمایش» از بازار جهانی تا جغرافیای سیاسی فرهنگی امروزی، عصر تلویزیون، افسونگری صنعت نمایش و کالا، ظهور عصر دیجیتال، خودِ نمایشی و مخاطبان حرفه‌ای نمایش، مورد بحث واقع شده‌اند. فصل سوم در ارتباط با مدیریت تأثیرگذاری در نظام نئولیبرال است و کاهش ارتباطات چهره به چهره و حضور مشترک، بازارگرایی و مدیریت تأثیرگذاری، سرمایه انسانی و لیبرالیسم و نیز برندسازی شخصی و جلب توجه، جزء مباحث آن است. در فصل چهارم «مخاطب نامرئی و پدیده اتاق پژواک»، فصل پنجم، «مجادله میان بیگانگی و ناهنجاری»، فصل ششم، «سلطه‌جویی و پایداری» و آخرین فصل به جمع‌بندی مباحث اختصاص یافته است. در فصل ششم بحث خوبی در ارتباط با ارتباطات و پوپولیسم اقتدارطلب، طرح شده است.

شرق

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...