کتاب «جامعه صنعتی و آینده آن»  [‏‫The Unabomber Manifesto: Industrial Society and Its Future] نوشته تئودور جان کازینسکی [Kaczynski, Theodore John] قاتل بمب‌گذار امریکایی با ترجمه مصطفی آقایی به فارسی منتشر شد.

جامعه صنعتی و آینده آن  [‏‫The Unabomber Manifesto: Industrial Society and Its Future] تئودور جان کازینسکی [Kaczynski, Theodore John]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایلنا، «جامعه صنعتی و آینده آن» یا «مانیفست یونابامبر»، جزوه‌ای ۳۵ هزار کلمه‌ای از تئودور جان کازینسکی قاتل بمب‌گذار امریکایی است که در سال ۱۹۹۵ در چند روزنامه امریکا منتشر شد؛ این مقاله در قالب کتابی از سوی انتشارات دهکده هوسم با ترجمه مصطفی آقایی به فارسی ترجمه شده است.

«تئودور جان کازینسکی» (مشهور به یونابامبر) نابغه ریاضی است که در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد و اکنون به خاطر اتهام به بمب‌گذاری و قتل در حبس ابد به سر می‌برد. بسیاری در توصیف او از واژه اعجوبه استفاده می‌کنند، اعجوبه‌ای که دوران کودکی پرچالشی را سپری کرد ولی نبوغش در حل مسائل ریاضی باعث شد به سرعت به بهترین دانشگاه آمریکا راه یابد و بتواند در سال ۱۹۶۷ و در ۲۵ سالگی با کسب مدرک دکترا به یکی از اساتید همان دانشگاه تبدیل شود.

ولی تد و شخصیت پیچیده‌اش با ساختار دانشگاه سازگار نبود و از همین رو بود که دو سال بعد از دانشگاه استعفا داد و به کابین کوچکی در دل طبیعت پناه برد. کابین کوچکی که از هرگونه امکانات زندگی مدرن بی‌بهره بود و حتی برق و آب هم نداشت.

او از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۵ درگیر بمب‌گذاری در سرتاسر آمریکا علیه افراد مرتبط با فناوری مدرن بود، و بمب‌های متعددی را جاسازی یا پست کرد که نهایتاً منجر به کشته شدن سه نفر و زخمی شدن ۲۳ نفر دیگر شد. کازینسکی تنها راهی که برای جلب توجه جهان به خود پیدا کرد، بمب‌گذاری بود. هدفی که تا حدود زیادی موفق به آن شد.

او در آخرین نامه خود قبل از دستگیری، مانیفست ۳۵۰۰۰ واژگانی خود را با عنوان «جامعه صنعتی و آینده آن» برای نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست ارسال کرد و ادعا کرد که اگر آن را منتشر کنند، دست از بمب‌گذاری‌های خود خواهد برداشت. او بر این باور بود که انتشار این مانیفست جرقه‌ی انقلاب بزرگی را رقم خواهد زد. ولی مدت چندانی از انتشار مقاله نگذشته بود که برادرش، محل اختفای او را برملا کرد.

این مقاله با تاکید بر این آغاز می‌شد که انقلاب صنعتی و شرایطی که پدید آورده است یک فاجعه برای نوع بشر است. او با نگاهی به جنبش‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، انقلاب صنعتی را عامل دزدیده‌ شدن بشر از خود و قطع ارتباط‌اش با طبیعت می‌دانست و به شدت معتقد بود که برای حل این مسئله نیازمند یک انقلاب ضد تکنولوژی در جهان هستیم.

مانیفست تد کازینسکی ۲۳۲ بند است و طبق آنچه در این کتاب به زبان فارسی منتشر شده، شامل عناوینی چون «روان‌شناسی چپ‌گرایی مدرن»، «فرایند قدرت»، «اصلاح جامعه صنعتی تکنولوژیک محال است»، «انقلاب از اصلاحات آسان‌تر است» و... می‌شود.

در بخش مقدمه و بند نخست این مقاله چنین آمده است:

«انقلاب صنعتی و تبعات آن برای نوع بشر یک فاجعه بوده است. امید به زندگی در کشورهای توسعه یافته زیادتر شده است، اما جامعه بی‌ثبات و زندگی از رضایت تهی شده، حرمت انسان‌ها پایمال شده است و رنج‌های روانی و فیزیکی (اغلب در کشور‌های جهان سوم) گسترش یافته است و خسارات جبران ناپذیری به منابع طبیعی وارد شده است. ادامه توسعه تکنولوژی وضعیت را وخیم‌تر خواهد کرد.»

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...