کتاب «نقطۀ صفر مرزی» خاطرات رزمنده قباد اصل‏ مرز از رزمندگان لرستانی هشت سال جنگ تحمیلی، به کوشش محمدتقی عزیزیان منتشر شد.

خاطرات قباد اصل‏ مرز در نقطه صفر مرزی

به گزارش ایسنا، خاطرات قباد اصل مرز با گریزی که به گذشته می‌زند، به چند دسته تقسیم می‌شود. ابتدا به خاطرات مبارزۀ مرحوم پدرشان عباس اصل‌مرز پرداخته می‌شود که برهه‌ای از تاریخ پهلوی پدر و بخشی از تاریخ پهلوی پسر را در برمی‌گیرد.

 قسمت دوم خاطرات مربوط به حضور خود قباد اصل مرز در فعالیت‌های انقلابی گرچه در سن و سال کودکی است.

 بخش سوم خاطرات دوران دفاع مقدس را در بردارد که نقش او را در کنار روایت تاریخ سرزمینش تبیین می‌کند؛ موضوع اصلی کتاب «نقطۀ صفر مرزی» همین بخش است.

در بخشی از این کتاب آمده است:«چند دقیقه‌‏ای از ۶ صبح گذشته بود که پاتک عراق شروع شد؛ قیامتی که آن سرش ناپیدا بود. همان لحظه‏‌های اول از زمین و هوا گلوله می‏‌بارید. خمپارة ۶۰ زوزه‏ کشان آمد و رفت توی پی‏ام‏پی خودی. یکی از بچه‌‏های روی پی‏ام‏پی در دم آتش گرفت. چند دقیقه شعله‏‌ای لرزان بود و بعد از آن جزغاله شد و تکه تکه با آتش بدنش ریخت دور و بر پی‏‏ام‏پی.

بچه‏‌ها از پی‏اش دویدند و بدنش را به خاک‌‏ها مالیدند، اما دیر شده و شهید شده بود. من و ایرج و مراد کرمی ایستاده بودیم. بغل‏ دستمان یکی از بچه‏‌های مشهد بود. دانشجو بود و به محض تعطیلی دانشگاه به خط آمده بود. ترکش کمانه کرد و یکراست خورد به جلوی سرش و قسمتی از پیشانی‏ اش را کند و برد. دانشجو عین مرغ سربریده دور خودش چرخ می‏‌خورد و روی خاک‏‌ها بالا و پایین می‏‌پرید. من و ایرج و مراد خشکمان زده بود. زبانمان نمی‏‌چرخید. لام تا کام حرف نزدیم.»

سوره مهر این کتاب را در ۲۴۰ صفحه چاپ و منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...