نظریه‌هایی درباره سیاستمدار فولادی | اعتماد


کتاب «تصفیه‌های گسترده استالینی» [Stalin's great purge]، ویراسته نوح برلاتسکی و ترجمه شهربانو صارمی پنجمین عنوان از مجموعه چشم‌اندازهایی از تاریخ معاصر جهان است که از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد. این مجموعه از دیدگاه‌های مختلف به رویدادهای سرنوشت‌ساز تاریخ معاصر می‌پردازد. نسخه اصلی این‌ کتاب که پنجمین ‌عنوان از مجموعه چشم‌اندازهایی از تاریخ معاصر جهان است، سال ۲۰۱۳ از سوی انتشارات بهشت سبز (Greenhaven press) منتشر شده است.

تصفیه‌های گسترده استالینی» [Stalin's great purge] نوح برلاتسکی

امروزه در غرب ژوزف استالین را یکی از بی‌رحم‌ترین خودکامگان و جانیان تاریخ می‌شناسند، اما کسانی در روسیه هنوز او را به دلیل قدرت بخشیدن به روسیه و پیروزی در جنگ جهانی دوم تحسین می‌کنند. حتی در غرب هم هنوز کسانی پیدا می‌شوند که طرفدار استالین باشند. در کتاب چشم‌اندازهایی از تاریخ معاصر جهان: تصفیه‌های گسترده استالینی، مولفان تحلیل‌های گوناگونی درباره دوران استبدادی استالین در اتحاد شوروی و تاثیر پایدار رژیم او بر جهان امروزی ارایه می‌کنند.

این کتاب از سه بخش تشکیل شده است. بخش اول کتاب به زمینه تاریخی تصفیه‌های استالینی پرداخته است. دیدگاه اول در این بخش نگاهی اجمالی به تصفیه بزرگ کرده است. در این بخش روایت هیروآکی کورومیا از تصفیه‌های بزرگ و رئوس کلی برخی از مباحث تاریخی ثبت شده است. دیدگاه دوم به بررسی مصایبی که برنامه پنج ساله استالین آفرید، پرداخته است. در این بخش توصیف روزنامه‌نگار ولزی از اوضاع روسیه در اوایل دهه ۱۹۳۰ ارایه شده است. در دیدگاه سوم درباره بازجویی‌های همراه با شکنجه صحبت شده است. در این بخش گفته‌های بیل جیمز نویسنده استرالیایی در کتابی درباره تجربیات زندانیان کولاک بیان شده است. در دیدگاه چهارم محاکمه پزشکان متهم به توطئه بررسی شده است. در این بخش ارگان رسمی شوروی، پزشکان یهودی را به خیانت متهم می‌کند. در دیدگاه پنجم جانشین استالین، او و تصفیه‌هایش را محکوم می‌کند. نیکیتا خروشچف جانشین استالین، شخصیت استالین و استفاده از وحشت را محکوم می‌کند.

در بخش دوم کتاب مباحث پیرامونی تصفیه‌های گسترده استالینی بررسی شده است. دیدگاه اول این بخش به اینکه تصفیه، واکنشی منطقی به فساد حزب کمونیست بود، پرداخته است. ماریو سوزا نویسنده کمونیست سوئدی معتقد است حزب کمونیست روسیه در دهه ۱۹۳۰ فاسد بود و تلاش‌های استالین برای پاکسازی آن ضرورت داشت. در دیدگاه دوم گفته شده که تصفیه ابزاری در دست استالین برای تثبیت بی‌رحمانه قدرت بود. بنابر استدلال ویلیام سیوئل نویسنده مارکسیست، استالین از تصفیه برای تحکیم قدرت بروکراتیک خود و خیانت به انقلاب کمونیستی استفاده کرد. دیدگاه سوم در بخش دوم می‌گوید، تصفیه نتیجه نابخردانه بدگمانی (پارانویا) استالین بود. دیدگاه چهارم اعلام کرد که میزان کشته‌های دوران حکومت استالین کم، برآورد شده است. بنابر استدلال آر. جی. رومل استاد علوم سیاسی، استالین مسوول مرگ بیش از ۲۰ میلیون نفری است که ادعا شده باعث مرگ‌شان شده است.

دیدگاه پنجم به مبالغه در تعداد کشته‌های دوران استالین می‌پردازد. بنابر استدلال تیموتی اسنایدر استاد تاریخ، برآوردهای قبلی از کشته‌های دوران حکومت استالین با شواهد جدید سیر نزولی یافته و نشان می‌دهد که تعداد افرادی که به دستور استالین کشته شدند، بیشتر از آنهایی نبود که به دستور آدولف هیتلر به قتل رسیدند. دیدگاه ششم به این مساله می‌پردازد که جنایات استالین کمتر از هیتلر نبود. بنابر استدلال رون روزنباوم خبرنگار امریکایی، جنایات استالین به اندازه جنایات هیتلر هولناک و اهریمنی بود. در دیدگاه هفتم بیان می‌شود که استالین به بدی هیتلر نبود. بنابر استدلال آویشای مارگالیت استاد فلسفه، از تعداد دقیق کشته‌شدگان که بگذریم، نازیسم به لحاظ فلسفی بسیار اهریمنی‌تر از استالیسم بود.

دیدگاه هشتم بیان می‌کند که استالین هنوز در روسیه محبوب است. به گفته آدریان بلامفیلد خبرنگار، حکومت روسیه و روس‌ها حسرت ثبات و قدرت دوران استالین را می‌خوردند. دیدگاه نهم می‌گوید که استالین در روسیه امروزی محبوبیتی ندارد. بنابر استدلال توماس شرلوک استاد علوم سیاسی، حکومت روسیه و مردم این کشور به ‌شدت منتقد استالین هستند. بخش سوم کتاب به روایت‌های شخصی پرداخته است. دیدگاه اول به یاد روسیه شوروی دوران استالین نوشته شده است، اوئن متیوز از تجربیات آلکساندر سولژنیتسن -و پدربزرگ خودش- در گولاک می‌گوید. در دیدگاه دوم روایت دختری روس از دوران کودکی‌اش در دوران وحشت استالین می‌گوید. نینا مارکفنا زنی که در دوران وحشت استالین کودکی خردسال بوده از خاطراتش می‌گوید. در دیدگاه سوم نیکیتا خروشچف به تقبیح استالین و تصفیه‌های او می‌پردازد. نیکیتا خروشچف جانشین استالین و رهبر اتحاد شوروی از تجربیات شخصی‌اش با استالین و تصفیه‌های او می‌گوید. دیدگاه چهارم به دادگاه رودلف اسلانسکی پرداخته است. یکی از جان به دربرده‌های مجارستانی از تجربه‌اش در دادگاه نمایشی استالینی می‌گوید. در دیدگاه پنجم خاطره زن جوان روس از گولاگ بیان شده است. زنی جوان که از خاطراتش در اردوگاه‌های کار اجباری شوروی می‌گوید.

زینوویف و کامنف را بعد از یک ‌سال و نیم زندان برای بازجویی به مسکو بردند. تا این ‌زمان بارها تحقیر شده و به لحاظ اخلاقی در هم شکسته بودند. استالین به سبک و سیاق خود ترتیبی داد تا تخم نفاق بین این دو مرد بپاشد. زینوویف از سلول خود برای استالین نامه‌های ملتمسانه نوشت «روحم در آتش این اشتیاق می‌سوزد که به تو ثابت کنم دیگر دشمن نیستم. برای نشان ‌دادن از هیچ ‌کاری دریغ نمی‌کنم...» کامنف شجاعت نشان داد. به بازجویش گفت «حالا ترمیدور [دوران وحشت در انقلاب فرانسه] را با چشم خودت داری می‌بینی. انقلاب فرانسه درس خوبی به ما آموخت اما نتوانستیم آن را به کار بگیریم. نمی‌دانیم چطور از انقلاب خود در برابر ترمیدور محافظت کنیم. این بزرگ‌ترین اشتباه ماست و تاریخ ما را به خاطر آن محکوم خواهد کرد.» به ییژوف دستور داده شد آن دو را برای محاکمه در ملأعام آماده کند، آنها باید به خود و تروتسکی افترا می‌زدند- به‌خاطر انقلاب!‌ خانواده‌های آنها را تهدید کردند، تعدادی از آنها گرفتار ان‌کاود شدند. آنها را به زندان انداختند و تحقیر کردند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...