همیشه پای نفت در میان است! | الف


اصطلاح ژئوپلتیک از واژه یونانی «ژئو» به معنای زمین و «پلتیک» به معنای سیاست تشکیل شده است و همانطور که نامش دلالت دارد، به بررسی روابط بین جغرافیای طبیعی و سیاست می‌پردازد. از این منظر نام کتاب «ژئوپلیتیک‌های جهانی نفت» [Géopolitique du pétrole] اثر فیلیپ سبی لوپس [Philippe Sébille-Lopez] نیز حاکی از آن است که این کتاب به طور مشخص به بررسی عامل نفت در مسایل سیاسی مرتبط با جغرافیای طبیعی می‌پردازد.

ژئوپلیتیک‌های جهانی نفت» [Géopolitique du pétrole] فیلیپ سبی لوپس [Philippe Sébille-Lopez]؛

در حقیقت از ابتدای تاریخ بشر، جغرافیا سهم مهمی در سیاست داشته است. بسیاری از جنگ‌ها در طول تاریخ برای تسلط به مناطق جغرافیایی خاص برای بهره­مندی از منابع طبیعی و یا موقعیت استراتژیک آنها صورت گرفته است. لذا ژئوپلتیک مساله تازه‌­ای نیست. اما ورود نفت به آن مساله­‌ای است که در 100 سال اخیر رخ داده و سبب شده است که مسایل آن پیچیده تر و ابعاد آن بسیار گسترده‌­تر شود. اما به راستی اساسا چرا مساله نفت اینقدر اهمیت یافته که پارامتر مهمی در ژئوپلتیک دنیا شده است؟

در حقیقت نفت مساله­‌ای چندبعدی و بسیار پیچیده است. نفت مهمترین حامل انرژی کنونی دنیا است. حرکت صدها میلیون خودرو، کشتی و هواپیما در سراسر دنیا و فعالیت بسیاری از نیروگاه­ها و صنایع پایین دستی نفت و گاز مانند پتروشیمی، به لطف مشتقات نفتی صورت می‌پذیرد. در اهمیت نفت همین بس که تصور دنیای بدون بنزین و گازوییل غیرممکن است و کمبود آنها ممکن است که منجر به اعتراضات جدی و حتی شورش در کشورهای توسعه یافته شود. حوادث سال 1973 و تحریم نفتی اعراب نشان داد که تا چه حد دنیا، بخصوص غرب، به نفت وابسته است و اخلال در تامین آن می‌تواند چه تبعات اجتماعی و سیاسی سنگینی به دنبال داشته باشد.
علاوه بر این، درآمد بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت، فقط به دلارهای نفتی وابسته است و بدون نفت و درآمدهای نفتی، سقوط دولت­‌های برخی از آنها دور از انتظار نیست. معمولا در تمامی جدل­های سیاسی اینگونه کشورهای تولیدکننده نفت که بودجه‌هایشان به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است، به راحتی می‌توان مشاهده کرد که مباحثات نه برای مدیریت و توسعه کشور که دعوای اصلی بر سر نفت و درآمدهای نفتی و سهم‌خواهی از آن است.

ترکیب نیاز شدید و استراتژیک کشورهای مصرف کننده به نفت و در عین حال وابستگی شدید کشورهای تولیدکننده نفت به درآمدهای نفتی سبب شده است که علیرغم اخلال­های مقطعی عرضه نفت در برخی از کشورها، عرضه نفت در کل دنیا به خوبی برای دهه‌های ادامه داشته باشد. تقاضای نفت روزانه بیش از 90 میلیون بشکه در روز است و این میزان نفت به خوبی هر روز تامین می‌شود. اما مسلما امنیت و پیوستگی تامین این میزان نفت بسیار حائز اهمیت است. یعنی کشورهای مصرف کننده باید اطمینان حاصل کنند که این میزان نفت در بازار جهانی و منطبق با نیازهای آنها به طور مداوم عرضه می‌شود. در ضمن کشورهای صادرکننده نفت نیز باید اطمینان حاصل کنند که امنیت کافی برای فروش و حمل محموله‌های نفتی و دریافت درآمدهای آن وجود دارد. از این منظر ابعاد حضور پررنگ دولت­ها در صحنه ژئوپلتیک دنیا توجیه­‌پذیر می­‌شود.

به عنوان نمونه درست است که عمده نفت آمریکا توسط کشور کانادا، عربستان، مکزیک و ونزوئلا تامین می‌شود، اما تحولات نفتی در دریای شمال، دیگر کشورهای خاورمیانه و حتی در آسیای شرقی برای آمریکا نیز حائز اهمیت هستند از آن جهت که اخلال در عرضه نفت به طور غیرمستقیم ایالات متحده و به طور مستقیم متحدانش از جمله اروپا و ژاپن را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در حقیقت اگر اخلالی در عرضه نفت در جایی غیرمرتبط با کشور مصرف کننده خاصی صورت پذیرد، قیمت نفت در کل جهان افزایش می‌یابد و مصرف کننده­‌های کل جهان هزینه آن را پرداخت خواهند کرد. علاوه بر این، فشار اقتصادی ناشی از کمبود نفت در جایی مانند اروپا، به شدت بر سیاست و اقتصاد آمریکا تاثیر خواهد گذاشت.

یا به عنوان نمونه درست است که شاید تنگه هرمز در جغرافیای عربستان و یا کانال سوئز در جغرافیایی ایران نباشند، اما جریان عبور و مرور از این شاهراه­‌های حمل و نقل بین‌المللی برای این کشورهای تولیدکننده و نیز برای مصرف‌­کنندگان نفت این کشورها به شدت مهم است. البته ناگفته نماند که گاه نفت خود فقط بهانه‌ای برای دخالت کشورها در مناطق مختلف دنیا است و اهداف سیاسی فراتر از تامین امنیت نفت و مسیرهای عبور آن است.
مجموعه این مسایل سبب شده است که نفت در کانون بسیاری از مسایل ژئوپلتیک دنیا قرار گیرد.

کتاب «ژئوپلتیک های جهانی نفت» اثر فلیپ سبی لوپس با ترجمه سید حامد رضیئی که اخیرا به همت نشر فرهنگ معاصر وارد بازار کتاب شده است به همین موضوع می‌پردازد و به خوبی توانسته مسایل مربوط به این حوزه را پوشش دهد. حوزه ای که البته منابع فارسی در آن بسیار اندک و کم شمار هستند و از این سبب کتاب حاضر از اهمیتی خاص برای علاقه‌مندان می‌تواند برخوردار باشد.

«ژئوپلتیک های جهانی نفت» در هشت فصل اصلی به همراه یک ضمیمه در مورد تاریخچه نفت ایران و در نزدیک به 600 صفحه مسایل مختلف مربوط به ژئوپلتیک نفت را در مناطق زیر بررسی کرده است:

1- مسیرهای عبور نفت از جمله اقیانوس­ها و تنگه‌­ها
2- نفت در ایالات متحده و نگرش این کشور به ژئوپلتیک جهانی آن
3- نفت در دیگر کشورهای قاره آمریکا از جمله کانادا، مکزیک، ونزوئلا و بولیوی
4-نفت در آفریقا و حضور پررنگ آمریکا و چین در این قاره بدلیل تامین نفت
5- نفت در آسیای میانه و قفقاز که علاوه بر مقوله نفت، مسائل سیاسی با روسیه و تامین امنیت سیاسی و انرژی کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق سبب شده است آمریکا و متحدانش در اروپا، نگاه ویژه‌ای به این منطقه و منابع نفت و گاز آن داشته باشند.

6- مسایل روسیه که از یک طرف به عنوان رقیب اصلی سیاسی غرب در منطقه مطرح است و از طرف دیگر نیز یکی از مهمترین تامین کنندگان انرژی، اعم از نفت و گاز، برای اروپا به شمار می آید. ترکیب این دو مساله در کنار وابستگی شدید روسیه به درآمدهای نفتی سبب تعاملات و تقابلات زیاد این کشور با آمریکا و اروپا و حتی نحوه تعامل آن با کشورهای رقیب دیگر از جمله ایران شده است.

7- چین به عنوان دومین اقتصاد دنیا در دهه­‌های گذشته رشد اقتصادی خیره‌­کنند­ه­ای را تجربه کرده است و برای تضمین تداوم رشد نیز نیازمند تامین امنیت عرضه نفت به این کشور است. به همین دلیل، بخش مهمی از مسایل سیاسی و سرمایه­‌گذاری خارجی چین معطوف به کشورهای دارنده منابع غنی نفت و گاز حتی در آفریقا شده است. برخی از اختلافات مرزی چین با کشورهای دیگر، مثلا در دریای چین و نیز رقابت با کشورهای دیگر از جمله آمریکا و هند در خود مسایل نفتی را نهفته دارد.

8- مسایل خاورمیانه و نفت همیشه با هم تنیده بوده‌اند. منطقه خاورمیانه به تنهایی بیش از 20 درصد از عرضه نفت کل دنیا به عهده دارد. همین مساله سبب رقابت و حتی درگیری نظامی کشورهای منطقه و حضور نیروهای نظامی خارجی در آن شده است. در حقیقت نفت پارامتر مهمی در کنار تمامی تضادها و تنش‌های مذهبی و قومی-قبیله­ای این منطقه می‌­باشد.

البته باید اشاره کرد که نویسنده «ژئوپلتیک های جهانی نفت» به تغییر و تحولات حوزه مورد بحث تا سال 2006 پرداخته است. بنابراین پیداست که در این کتاب مسایل مربوط به دولت­‌های قبل از آقای اوباما بخصوص دولت آقای بوش و نومحافظه­‌کاران بررسی شده است. و همچنین تحولات سیاسی پس از بحران مالی غرب و نیز انقلاب نفت و گاز شیل نیز در آن مطرح نشده است.

اما با وجود این، مطالعه «ژئوپلتیک های جهانی نفت» می‌تواند دید بسیار خوبی در خصوص تبیین اهمیت و نقش نفت در عرصه سیاست بین المللی به خواننده ارائه دهد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...