کتاب «قصه شیر و عقاب؛ تاریخ و تحلیل روابط ما و آمریکا» نوشته صادق وفایی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

قصه شیر و عقاب؛ تاریخ و تحلیل روابط ما و آمریکا» نوشته صادق وفایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نویسنده این‌کتاب از خبرنگاران حوزه کتاب است که تلاش کرده در این‌اثر بزنگاه‌های تاریخی و اتفاقات معنادار تاریخ روابط ایران و آمریکا را پیش روی مخاطب خود بگذارد. او با زبان ساده، براساس منابع تاریخی قصه رابطه‌ای را روایت کرده که از جنگ جهانی دوم با یک رابطه استعماری آغاز و از مقطعی به بعد تبدیل به دشمنی شد. وفایی کتابش را یک‌اثر مستند و گزارش‌محور می‌داند که وقایع و گزارش‌هایشان در آن مثل یک‌قصه روایت شده‌اند؛ قصه‌ای که باید اسم آن را قصه شیر و عقاب گذاشت. براساس گذشته، پرچم‌ها و نمادها هم شیر این‌قصه ایران، و عقابش هم ایالات متحده آمریکاست. او به گفته خود، در این‌کتاب تکه‌های معناداری از پازل رابطه ایران و آمریکا را کنار هم چیده که می‌توانند برای کسی که این‌کتاب را می‌خواند، معنادار باشند.

مطالب این‌کتاب در قالب ۳ فصل تدوین شده‌اند که نویسنده در فصل اول، چرایی این‌دید را بین آمریکایی‌ها که منجی جهان هستند و گذشته این‌کشور را تشریح کرده است. در فصل دوم چگونگی بازشدن پای آمریکا به ایران در مقطع پایانی جنگ جهانی دوم و تعویض استعمار انگلیس با آمریکا مرور می‌شود. ملی‌شدن صنعت نفت، مبارزات ملی‌گرایانه ایرانی‌ها و کودتای ۲۸ مرداد از اتفاقات مهمی هستند که در این‌فصل از کتاب مورد بررسی قرار گرفته‌اند. در فصل دوم این‌کتاب همچنین به وقوع انقلاب اسلامی و سپس آتش‌افروزی‌های آمریکا در دوران جنگ ایران و عراق پرداخته شده است. سومین‌فصل از کتاب هم تحلیل مبارزات انتخابات ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ و چرایی رئیس‌جمهورشدن این‌چهره واقعا آمریکایی را شامل می‌شود. در این‌فصل به‌نوعی میوه و نتیجه چنددهه ابرقدرتی آمریکا در جهان هم مورد توجه قرار گرفته است.

در بخشی از این‌کتاب آمده است:

آمریکایی‏‌ها همیشه خود را مردمی جدید تصور کرده‏‌اند، ملتی برای پایان دادن به ملت‏‌ها، مردم متحدی که نیرو و توان خود را از اصل و نسب‏‌های گوناگونشان و از راه‌های بسیار متنوعشان برای دستیابی به خوشبختی گرفته‌‏اند. استقلالشان را که اعلام کردند، سخت بر این باور بودند که از راه کنش‌‏های خودساخته اراده سیاسی می‌‏توانند از خود مردمی آزاد با آینده‏ای درخشان بسازند. اما این حس سرنوشت خداخواسته به نحوی تناقض‏آمیز با آگاهی نگران‏کننده‏ای از امکان شکست و بازگشت به درون تاریخی که از آن گریخته‌‏اند همراه است.

این‌کتاب با ۳۷۴ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۹۴ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...