کتاب «جهان زندان من است» [Comradely greetings : the prison letters of Nadya and Slavoj]  مکاتبات اسلاوی ژیژک و نادژدا تولوکونیکووا [Slavoj Žižek و Nadezhda Tolokonnikova] با ترجمه مشترک فرزام کریمی و مریم نصیری در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

جهان زندان من است» [Comradely greetings : the prison letters of Nadya and Slavoj]  مکاتبات اسلاوی ژیژک و نادژدا تولوکونیکووا [Slavoj Žižek و Nadezhda Tolokonnikova]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، این کتاب شامل ۱۱ نامه نادژدا و ژیژک به ضمیمه سخن مترجم و بخش‌های «اسلاوی ‌ژیژک، فیلسوفی که شب را پس می‌زند»، «پوسی رایت، مشتت رو گره کن» و «نامه سرگشاده نادژدا تولوکونیکووا: چرا دست به اعتصاب غذا زده‌ام؟» است.

«پوسی رایت» را به‌عنوان یک گروه پانک راک، فمنیست روسی می‌شناسند. این گروه در آگوست سال ۲۰۱۱ فعالیت خود را آغاز کرد و از ابتدای شروع فعالیت، گروهی تقریبا پرجمعیت با اعضای متغیر متشکل از یازده زن بود. یکی از دلایل شهرت این گروه به اجراهای چریکی برمی‌گردد که در مکان‌های عمومی به صحنه می‌رفت. مضامین به‌کار گرفته شده در کلام این گروه عمدتا مضامینی اعتراضی در باب مسایل روز و یا مرتبط با مسایل فمنیستی بود. یکی از جنجالی‌ترین اجراهای‌ آن‌ها در کلیسای ارتدوکس روسیه و در اعتراض به سیاست‌های پوتین و دولتش بود که برای آن‌ها تاوان سنگینی به همراه داشت. بسیاری شهرت این گروه را به‌واسطه همان اجرا می‌دانند.

اجرای «پوسی رایت» در تاریخ بیست‌ویکم‌ فوریه ۲۰۱۲ اتفاق افتاد و حکم نهایی دادگاهشان به تاریخ هفدهم آگوست ۲۰۱۲ به آن‌ها ابلاغ شد. آن‌ها به‌علت اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مذهب به دو سال حبس محکوم شدند. در پاییز سال ۲۰۱۲، زمانی که نادژدا تولوکونیکوا خواننده اصلی گروه در زندانی در مسکو منتظر فرا رسیدن محاکمه‌اش بود با اسلاوی ژیژک فیلسوف مارکسیست دیدار کرد. مجله فرانسوی «فیلوسوفی» (فلسفه) ترتیب مکاتبه این دو تن از مشهورترین چهره‌های چپ جهانی را داد تا خواب هنرمند زندانی رنگ واقعیت به خود گیرد و شاهد خوانش مکاتبات این دو تن از چهره‌های مشهور چپ جهانی باشیم.

در بخشی از نامه‌ اسلاوی به نادژدا می‌خوانیم: «قانون این است که وقتی شورشی علیه رژیم ظالمانه نیمه‌دموکراتیک شکل می‌گیرد، همان‌طور که در سال ۲۰۱۱ در آسیای میانه اتفاق افتاد، بسیج کردن بسیاری از مردم با شعارهایی که تنها «خوش‌آمد توده مردم» است و برای برقراری دموکراسی و بر علیه فساد و اتفاقات دیگرست کار ساده‌ای است ولی پس از آن به سوی انتخابات مشکل نزدیک می‌شویم: زمانی که انقلابی در هدف ابتدایی خود موفق می‌شود و به ﭘیروزی می‌رسد، آن زمان متوجه می‌شویم که مسائلی که باعث آزار ما می‌شدند تبدیل به یک عادت جدید شده‌اند، فساد اجتماعی، عدم آزادی یا اسارت، تحقیر و اهانت، ناامیدی از داشتن زندگی ایده‌آل و شایسته، همگی مبدل به عادت‌هایی جدید شده‌اند.»

کتاب «جهان زندان من است» مکاتبات اسلاوی ژیژک و نادژدا تولوکونیکووا با ترجمه مشترک فرزام کریمی و مریم نصیری توسط نشر جغد منتشر شده است. این اثر برنده جایزه اندیشه سیاسی هانا آرنت ۲۰۱۴ است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...