کتاب «جشن حنابندان» نوشته محمد حسین قدمی تولید دفتر ادبیات وهنر مقاومت حوزه هنری در انتشارات سوره مهر برای دومین بار منتشر شد. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، این کتاب مجموعه‌ای از دو گزارش جنگی به همراه روایت خاطراتی از وضعیت جبهه‌ و حاشیه‌ میدان‌های نبرد در دو عملیات کربلای5 و بیت المقدس 4 است.

جشن حنابندان محمد حسین قدمی

بازنگری و اضافه شدن مطالب جدید، چاپ عکس‌های رنگی و آوردن مدارک به جا مانده از رزمندگان «دسته ایمان» در شب‌های عملیات و لحظه‌های تنهایی همراهانی مانند صادق آهنگران و شهیدان بهروز فلاحت‌پور و مرتضی آوینی و طرح جلد جدید، این کتاب را از چاپ نخست آن متمایز می‌کند.

محمد حسین قدمی، نویسنده کتاب درباره چگونگی شکل گیری این اثر گفت: «سال 1365 مسوول صفحه جبهه و جنگ روزنامه « صبح آزادگان» بودم. تشویق و ترغیب دوستان نویسنده، مرا وادار به نوشتن خاطرات و گزارش های مستمر کرد تا جایی که توسط این نوشته‌ها با شهید مرتضی آوینی آشنا شدم و به سفارش ایشان این مطالب در قالب کتاب«جشن حنابندان» در سال 1368 به چاپ اول رسید. چاپ دوم «جشن حنابندان» در 415 صفحه منتشر و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...