دوست نادیدهام آقای سید جلیلِ کاظمیتبار، هفده ساله، از استعدادهای درخشانِ بابل، تقدیر میکنم از تو. یعنی قدر میدانمت. نه به خاطرِ مدالِ نقرهی جهانیِ المپیاد ریاضی اسلوونی 2006 که همین چند هفتهی پیش گرفتهای. قدر میدانمت نه به خاطرِ آن چیزی که بر سینهات زدند؛ بل به خاطرِ آن چیزی که در سینهات نهادهاند. آنچیزی که بر سینهات زدهاند، تازه اگر اصل باشد، آب که ببیند سیاه میشود، اما آن چیزی که در سینهات نهادهاند، دریایی است و تو آموختهای شناوری را که عاشقان حرمِ عشق در این بحرِ عمیق، غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده.
تقدیر میکنم از تو؛ نه از طرفِ خودم که هیچکارهحسن باشم در میدانی که تو هستی. تقدیر میکنم نه از طرفِ یک سمپادیِ قدیمیِ که من باشم، از تو که یک سمپادیِ جدیدی هستی و نیک میدانیم اهالیِ سازمان ملی پرورشِ استعدادهای درخشان (سمپاد) -قدیم و جدیدش- در رسانه جایی ندارند.
تقدیر میکنم از تو، از طرفِ وزارتِ آموزش و پرورش که این روزها سخت سرگرمِ صدورِ بیانیه است برای لبنان و فلسطین، تقدیر میکنم از تو، از طرفِ یارِ دوازدهمِ لبنان و فلسطین و فوتبال و کولهپشتی و نرگس و هر چیزِ دیگر که موردِ توجهِ عموم باشد، تقدیر میکنم از تو، از طرفِ همهی روزنامههایی که عنوانِ اولشان باید تو باشی، تقدیر میکنم از تو، از طرفِ نهادهای حامیِ مقاومت که این روزها رشدشان نمایی است.
تقدیر میکنم از تو، از طرفِ خودم که دستِ بالا یکی از این بیست هزار سمپادیام، نه... دستِ بالا یکی از این هفتاد میلیون ایرانیام، نه... دستِ بالا یکی از این شش ملیارد انسانم...
تقدیر میکنم از تو از طرفِ یک انسان. به خاطرِ بینظمیات، به خاطرِ عدمِ رعایتِ پروتکل، به خاطرِ در آوردنِ پرچمِ جمهوریِ اسلامی از میلهی پرچمهای سالن که قطعا امری است که موجباتِ جلبِ توجهِ سایران را فراهم میآورد...
تقدیر میکنم از تو، به خاطرِ نکتهسنجیات که تا حریفت را با پرچمِ رژیمِ اشغالگرِ قدس نگریستی، به فراست دریافتی که در مقابلِ یک رفتارِ غیرفردی، بایستی مقابله به مثل کرد. تقدیر میکنم از تو... باشد که بیاموزیم و بیاموزند قدرشناسیِ حقیقی را در میانهی نرگس و ریاستِ فدراسیون و وزارت و کولهپشتی و شوراها و...
تقدیر میکنم از تو، رفیقِ هفده سالهام از طرفِ هفت سالهها و هفت ماههها و هفت روزههای قانا...
پی نوشت:
سید جلیل کاظمی تبار امیر کلایی (Sjalilkazemitabar@yahoo.com ) که امسال موفق به کسب مدال نقره ی المپیاد جهانی ریاضی شده است، پس از اینکه یکی از اعضای تیم اسرائیل اقدام به حمل و نمایش پرچم اسرائیل می کند ــ حمل پرچم کشورها بر روی سن سالن هنگام تقدیر، خلاف پروتکل است ــ پرچم مقدس ایران را از روی میله های پرچم سالن در آورده و با شور و ایمان، آن را روی صحنه می برد.
پاسخ سید جلیل کاظمی تبار امیر کلایی
خدمت آقای رضا امیرخانی
این که میخواهید مردم به جای توجه به نرگس و... بهاصطلاح به شخصیتهای علمی (سمپادیها، المپیادیها و...) توجه داشته باشند کاملاً بجاست. منتها راجع به مقالهای که نوشتید انتقاداتی دارم.
در مقالهتان عکسی را نشان دادید که قابل انکار نیست: یک ایرانی با پرچمش کنار یک اسرائیلی. ولی چه مدرکی برای جملاتی از قبیل «عدم رعایت پروتکل، به خاطر در آوردن پرچم جمهوری اسلامی از میله پرچمهای سالن که قطعاً امری است که موجبات جلب توجه سایران را فراهم میآورد» و «حرکت شجاعانه» دارید؟
در روی سن نه میلهای بود که من پرچم ایران را از آن کنده باشم، نه هیچ قانونی (کتباً یا شفاهاً) وجود داشت که بردن پرچم به بالای سن را ممنوع کند. نه دختر اسرائیلی کار خطائی انجام داد و نه من مقابله به مثل انجام دادم. و در نهایت فضای به وجود آمده طوری نبود که چرت کسی پاره شود.
در واقع قضیه از این قرار بود که ما با خودمان دو تا پرچم بردیم که در جشن اهداء مدال یکی را به من دادند که بالا ببرم. به طور کاملاً تصادفی نمره من با نمره آن اسرائیلی برابر بود و در روی سن پهلوی هم قرار گرفتیم. جالب اینجا بود که او یک پرچم کوچک به صورت یک دستبند داشت و پرچم من خیلی خودنمایی میکرد و در نتیجه تصویر خلقشده روی سن برای ایرانیان خیلی احساسبرانگیز جلوه میکند، وگرنه در حال و هوای سالن هیچ اتفاق عجیب و قابل توجهی برای حضار خارجی رخ نداد. تأکید میکنم، کسی کار نابهنجاری انجام نداد. وضعیت پیشآمده کاملاً طبیعی بود. تنها نکته واقعی هیجانی است که یک نفر ایرانی با دیدن آن عکس ممکن است به او دست دهد.
شما با دیدن عکسهایی که در سایت http://imo2006.dmfa.si/images/20060717 قرار دارد (ردیفهای آخر آنجایی که از سن گرفته شده است. اصلاً منظورم همان جایی است که عکس را از آن گرفتید و احیاناً خودتان نیز دیدید!) خواهید دریافت که بردن پرچم کاری بس پسندیده محسوب میشده است، همان طوری که سایر کشورها نیز آن کار را کرده بودند و هیچ خصومتی، طی آن صحنه، میان ایرانیها و اسرائیلیها رد و بدل نشد. شاید شما بخواهید از آن منظره بامزه برداشتهای استراتژیک بکنید و یک Forrest Gump جدید بسازید که این حاصل ذهنیات است و نه عینیات.
توضیحاتم با کمال بیطرفی و بر اساس اصل گزارشگری حقیقت بدون جانبداری بود. همه مطالب بالا را شما بهتر از من میدانستید. در هر صورت مشاهدات من (نامههایی که دریافت کردم) نشان میدهد که احساسات ایرانیان در سراسر جهان با این مقاله کوچک شدیداً تحریک شد که به دلیل صحت نداشتن محتوای مقاله با توجه به عواقب آن که متوجه من میشود برایم قابل قبول نیست.
در آخر باید عرض کنم که این کارتان کم از نرگس، کوله پشتی و... نداشت.
با تشکر
سید جلیل کاظمی تبار امیرکلائی