کتاب «دولت سری» نوشته غلامحسین باغانی شامل خاطرات جمعی از اسرا و آزادگان دوران دفاع مقدس توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

دولت سری غلامحسین باغانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در هشت سال جنگ تحمیلی، بعثی‌ها اسرای بی‏‌پناه را در نهایتِ خشونت مورد ضرب‌وشتم قرار می‌‏دادند. همه‌چیز در آن اردوگاه‏‌ها ممنوع بود: جمع شدن، نماز خواندن، روزه گرفتن، دعا خواندن. به بهانه‏‌های مختلف اسرا را کتک می‏‌زدند و آن‌‏ها را در محیطی بسته و کثیف نگه می‌‏داشتند. آنان برای حفظ جانشان به فرماندهانشان، که برای دشمن ناشناخته بودند، پناه می‏‌بردند. این مسئله باعث می‏‌شد به یکدیگر نزدیک‏تر شوند و چاره‌‏ای بیندیشند. سازمان‏‌های غیررسمی مختلف جان گرفت و روزبه‌روز بر انسجام آن‌‏ها افزوده شد. آن‌ها دور از چشم و گوش سربازان گرد هم می‌‏آمدند، تصمیم می‏‌گرفتند و قانون وضع می‏‌کردند. درظاهر، به خواسته‏‌های سربازان بعثی عمل می‌‏کردند، اما در پنهان به نیازها و تمایلات خودشان جامه عمل می‌‏پوشاندند.

آزاده‌‏ها مرغان مهاجری بودند که سالیانی را دور از وطن در چنگال دژخیمان بعثی گذراندند. آنان وارثان شهیدان، سفیران عشق و راستی در پهنه نبردی نابرابر بودند. مظلومیت آن‏ها در همه لحظه‌‏های غم‌آلود دشت بی‏‌پناهی به چشم می‏‌خورد. گرگ‏‌صفتان بعثی، با تمام غضبی که از رزمندگان چالاک جبهه‏‌های حق علیه باطل داشتند، بر سر اسرای بی‌‏پناه می‏‌کوبیدند. بلایی نبود که سر این مظلومان تاریخ درنیاورند؛ مگر اینکه اندیشه و فکر پَستشان راه به جایی نبرده باشد. در مقابل اندیشه‌‏های شیطانی دشمن بعثی، فرزندان این آب و خاک سخت‌‏ترین شکنجه‌‏ها را تحمل کردند و در مقابل مقاصد شوم دشمنان ایستادگی می‌‏کردند. آن‌ها لحظه‌‏ای از یاد خدا غافل نشدند.

کتاب «دولت سرّی» استمرار همان صبر و تحملی است که لحظه‌‏ای آنان را از کوشش باز نمی‌داشت. انسجامشان حتی در اسارت‌گاه‌‏ها دشمن را می‌‏ترساند. اسرا به گناه نمی‌‏اندیشیدند و هیچ‌گاه آلوده نشدند. در مقابل دسیسه‌‏های دشمن سر تعظیم فرود نیاوردند و حاضر نشدند تلاش شهدا و رزمندگان را به‌آسانی به امیال نفسانی بفروشند. هرچه دشمن می‏‌کوشید، نمی‌توانست نقشه‏‌های استعماری امریکا و اسرائیل را عملی و اعتقادات و ایمان قوی آنان را متزلزل کند.

دعاهایشان جامع و از اعماق روح انسانی آنان سرچشمه می‌‏گرفت و تک‌تک مردم ایران را در نظر داشتند. اسرا پرپر شدن همرزمان‌شان را در جبهه به چشم دیده بودند. دنیا را بی‏‌ارزش می‏‌دانستند و همیشه دل در گرو عشق به معبود داشتند و به عبارتی آن‏‌ها معلمان و هدایت‌گران این‌جامعه‌اند. «دولت سری» دربرگیرنده خاطرات تعدادی از اسرا و آزادگان اردوگاه موصل ۲ است.

این‌کتاب با ۲۸۸ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...