کتاب «دفترچه نیم‌سوخته» به قلم سیده خدیجه مدنی منتشر شد.

دفترچه نیم‌سوخته سیده خدیجه مدنی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، کتاب «دفترچه نیم‌سوخته» به قلم سیده خدیجه مدنی برگرفته از روزنوشت‌های شهید مرتضی قربان‌زاده هم‌زمان با سالروز شهادت این سرباز مدافع وطن توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.

کتاب «دفترچه نیم‌سوخته» حکایت سربازی است که دوران خدمت سربازی‌اش مقارن با جنگ تحمیلی می‌شود. او که تمام تلاشش در ابتدا به اتمام رساندن این دو سال خدمت و بازگشت به شهر و خانواده‌اش است، در خلال پیش‌آمدهای مختلف، حس میهن‌پرستی‌اش بیدار می‌شود و برای دفاع از انسانیت و مرزهای کشورش جانانه به صحنه نبرد می‌رود.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

"همه‌چیز از یک دفترچه شروع شد، خورشید شاخه‌های نورش را از پشت شیشه‌های رنگی پنجره کوچک خانه قدیمی حاجیه لیلا به داخل فرستاد، دکمه طلایی بقچه‌ای که گوشه طاقچه بود برق می‌زد، حس عجیبی من را به‌طرف بقچه می‌کشاند. دستم را به طرفش دراز کردم تا ببینم داخلش چیست؟ دفتری دیدم با بوی خاک کهنه و لکه‌های خون خشک‌شده. کنجکاوی‌ام بیشتر شد. اولین بازی بود که دفتر خاطرات کسی را بدون اجازه‌اش می‌خواندم.

گلوله‌ها همین‌جوری به سمت ما می‌آمد، مرتضی سرت رو بدوزد، صدا، صدای ابراهیم بود، گلوله‌ها همین‌جوری به سمت ما می‌اومد، روز وحشتناکی بود خیلی وحشتناک که از صبح شروع‌شده بود و تا ظهر ادامه داشت. تانک‌های عراقی از روبه‌رو خمسه‌خمسه شون از بصره ما رو می‌کوبید، آتیش اونها از حدود ساعت هفت صبح شروع شد و ساعت ده صبح شدت گرفت. بدجوری ما رو زیر آتیش خودشون گرفته بودند. گلوله‌ها یکی بعد از دیگری به حدود سه چهارمتری سنگر ما می‌افتاد واقعاً خدا با ما بود. هرچند بچه‌های ما هم بیکار ننشسته بودند همان اول صبح موشک تاو گردان ارکان یک ماشین نفربر عراقی رو به آتیش کشید که بعضی نفرات اونها فرار کردند و بعضی هم کشته و زخمی شدند. روی‌هم‌رفته این چند روز بدترین روزهای جنگ ما با نیروهای دشمن بود."

«دفترچه نیم‌سوخته» در 112 صفحه و به قیمت 32 هزار تومان هم‌زمان با سالگرد این شهید عزیز و برپایی مراسم رونمایی کتاب در شهرستان آمل چاپ و توزیع‌شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...