پادشاهان کاغذی | ایران


شاید کمتر کسی بداند که احمد شاملو که بامداد تخلص می‌کرد و سپید می‌نوشت و به عاشقانه‌هایش برای آیدا و شازده کوچولوی عاشق پیشه‌اش که با ادراکی شرقی ترجمه‌اش کرده، معروف است، اهل سفرنامه نویسی تاریخی آن هم از سفری نارفته و نادیده و آن هم با زبان طنز باشد؛ سفری در معیت پادشاه: «روزنامه‌ی سفرِ میمنت اثرِ ایالات متفرقه‌ی امریغ»

روزنامه‌ی سفرِ میمنت اثرِ ایالات متفرقه‌ی امریغ احمد شاملو

دور نیست که دوران سلطه غمبار سفیهان بر این ملک و اوضاع اسفناک ملت بی‌پناه در آن عهد، قلم هر انسان شرافتمندی را به تپش در می‌آورد.
و چه کسی از شاملویی که صاحب سلاح قلم است سزاوارتر تا پادشاهان برهنه‌ی پرطمطراق را از لابه‌لای برگه‌های کتاب قطور تاریخ بیرون کشد و بی‌لباسیِ آنان را با رگبار هزل و هجو، به استهزا بنشیند و ملت رنجور را با لبخندی تلخ به تماشای این فضاحت عیان بنشاند.

شاملو قصه‌ پر غصه بلاهت و بی‌لیاقتی شاهان قاجار را با روزنوشت طنزآمیز سفری فرضی از پادشاهی فرضی به خوبی بیان می‌کند. سفر به ایالات متفرقه امریغ!
سفری که گرچه هرگز محقق نشده و شاید بی‌تاثیر از حضور خود شاملو در آمریکا و نگاهش به غرب نیز نباشد، اما به گفته نویسنده، نظیره‌ای‌ست برخاطرات و روزنوشت‌های بجا مانده از زمان شاهان و روشن‌تر، برداشتی است از خاطرات اعتمادالسلطنه وزیر معروف ناصرالدین شاه قاجار.

گرچه خود معتقد است که هنوز با همه تیزی طنز و هجمه هجو و کمان هزلی که بکار برده، نتوانسته آن فضاحت ناب و بلاهت عظیم را که شاهان با نبوغی غیر قابل وصف در صفحات تاریخ مکتوب کرده‌اند، به رشته قلم در آورد. شاملو برای اثبات این مدعا در فصل آغازین کتاب، نمونه‌هایی از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه را به عنوان شاهد مثال می‌آورد. نمونه‌هایی که همچون کاسه چینی لب‌پری گوشه دل هر آدمی که درد این ملک دارد را می‌خراشد و برای همیشه تاریخ مایه‌ شرمساری یک ملت از داشتن چنین پادشاهانی خواهد بود. گرچه به قول شاملو، خاطرات اسدالله علم که وزیر دربار پهلوی بوده نیز نشان می‌دهد در همه دوران‌ها سگ زرد برادر شغال است، چرا که این فضاحت در دوره پهلوی نیز به همان شدت ادامه داشته.

قابی که شاملو مقابل چشم ما می‌گذارد خاطرات سفر شاهی‌ست خوش‌گذران، بدزبان، پرمدعا و نادان که توسط دیلماج مخصوصش ثبت شده است.

کتاب در سال ۱۳۶۹ و در آمریکا به نثر قاجار و از زبان شاه نگاشته شده و این میان استفاده از ادبیات عوامانه و سخنان کوچه بازاری شاه، همزمان سفاهت او و البته تسلط توامان نویسنده به ادبیات کهن و فرهنگ عامیانه را نشان می‌دهد. از آنجا که شاملو چند دهه از عمرش را صرف گردآوری دایرةالمعارفی از عبارات عامیانه میان مردم نموده و آن‌ها را در چند جلد با عنوان «کتاب کوچه» منتشر کرده، باید هم به این ادبیات مسلط باشد. به جز این تلفیق کلمات فارسی و انگلیسی و ساخت واژه‌های جدید ابداعی، زبانی تازه خلق کرده برای شرح شرحه شرحه شدن عزت و شوکت و ثروت یک ملت به پای سفاهت یک خاندان. همچنین جعل و تحریف اطلاعات تاریخی از زبان شاه (مثل به زیر کشیدن مشروطه و یا به شهادت رساندن امیرکبیر) خیانت شاهان به تاریخ را در قالب طنزی تلخ نمایان‌تر کرده است.

البته سرنوشت شاه در انتهای کتاب، به گونه‌ای است که نویسنده انتقام ملت را (ولو به صورت خیالی) یکجا از خاقان فرضی گرفته و بخشی از داغ این حوادث تاریخ را در سطور کتاب التیام بخشیده. چیزی شبیه یا کمی بهتر از سرنوشت واقعی شازده فعلی پهلوی!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...