ارژنگ | مانی

29 مهر 1387

ارژنگ. از مهم‌ترین و معروف‌ترین کتاب‌های مانی (216-276یا277م) و معروف‌ترین کتاب‌های مانی (216-276یا 277م)، بنیادگذار مذهب مانوی. نام این کتاب در فارسی میانه (پهلوی ساسانی) و پارتی (پهلوی اشکانی) به صورت Ardahang، در قبطی و یونانی به صورت Eikon، درچینی به صورت Ta-men-ho-I tu و در فارسی به صورت‌های ارتنگ، ارثنگ، ارجنگ، اردهنگ، ارژنگ، ارسنگ، ارغنگ، ارهنگ، تنگ و چنگ آمده است. مانی در این کتاب، اصول عقاید خویش را درباره‌ی دو اصل روشنایی و تاریکی، آغاز و انجام هستی و داوری واپسین در قالب تصاویری که خود کشیده بود، آموزش می‌داد. این کتاب  که احتمالاً از ملحقات انجیل زنده بود چنان آوازه‌ای یافت که پس از چندی، از مانی تنها به عنوان نقاشی چیره دست و نگارگری بزرگ یاد می‌کردند. فصل نود و دوم کفالایا (یونانی: Kephalia «خطابه‌ها») _ کتابی مانوی به زبان قبطی که شاگردان مانی پس از مرگش گردآوری کردند _ تصاویری از ارژنگ را چنین توصیف می‌کند: «فرد راستکار را چنان نمایانده‌اید که رستگار شده، در برابر داور قرار گرفته و به سرزمین روشنی رسیده است. در صفحه‌ای دیگر، گنهکار مردی را به هنگام مرگ باز نمایانده‌اید. او نیز... در برابر داور قرار می‌گیرد و محکوم می‌شود... و به دوزخ پرتاب می‌گردد، در آن جا که جاودانه سرگردان بود.» نگاره‌ی این دو تن در تصویر بزرگ (ارژنگ) آمده است. واژه‌ی اردهنگ را _ که در واقع صورت اصلی نام این کتاب است_ هانس هاینریش شدر (1896-1957) از صورت ایرانی باستان –arta-Aanha مشق می‌داند و به «پیام راستی» ترجمه می‌کند که دقیقا برابر است با «بشری الحق» در الفهرست ابن ندیم؛ اما آسموسن احتمال می‌دهد که «هنگ» در آخر این نام از- Aang ایرانی باستان به معنی «کشیدن، ترسیم کردن» آمده باشد. در این صورت، می‌توان واژه‌ی اردهنگ را به «نقاشی راستی» ترجمه کرد. نام دیگر این کتاب در منابع مانوی به زبان چینی Tu ching به معنی «کتاب تصاویر، نگارنامه» است. به نوشته‌ی بیان الادیان (ص 17)، نسخه‌ای از ارژنگ در خزاین غزنین نگاه‌داری می‌شد. اکنون، هرچند اصل این کتاب از میان رفته است، بخش‌هایی از تفسیر آن به زبان پارتی با عنوان Ardahang Wifras، آموزش ارژنگ برجای مانده است.

حسن رضایی باغ بیدی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...