«کتاب کبریت ایران ۲» با پژوهش مهدی صادقی توسط انتشارات رسم منتشر شد. چگونگی ورود کبریت به ایران و تاریخچه‌ای از تولید کبریت به عنوان کالایی استراتژیک به همراه اسناد، از محتوای کتاب است.

کتاب کبریت ایران ۲ مهدی صادقی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات رسم «کتاب کبریت ایران ۲» نوشته مهدی صادقی را با شمارگان ۱۳۰۰ نسخه در ۳۶۸ صفحه منتشر کرد. هر جلد کتاب یک شماره اختصاصی دارد که ارزش کلکسیونی آن را تعیین می‌کند. هر جلد دارای یک برگه سبز رنگ الصاقی به نام «برگه مالکیت» است که شماره اختصاصی کتاب به رنگ قرمز روی آن درج شده است. این برگه ممهور به مهر انتشارات رسم، امضای نویسنده و هلوگرام ویژه کتاب کبریت است. هلوگرام امنیتی چند لایه که در صورت کنده شدن، باطل (void) می‌شود.

این کتاب تاریخ تحلیلی کبریت در ایران است از آغاز ورود و ساخت نخستین کارخانه کبریت‌ایرانی تا امروز. مخاطب با مطالعه این کتاب پاسخ‌هایی برای این سوالات پیدا می‌کند: «اولین کارخانه کبریت‌سازی در ایران چگونه راه اندازی شد؟»، «از چه سالی و چگونه و از چه کشورهایی کبریت وارد ایران شد؟»، «کبریت چگونه وارد فرهنگ و زندگی ما ایرانیان شد؟»، «چرا تبریز مهد کبریت ایران شد؟»، «ماجرای کبریت زنجان از آغاز راه‌اندازی تا امروز که به موزه تبدیل شده است.»، «احمد قوام (نخست وزیر) چگونه با کبریت توانست استالین (رهبر شوروی) را فریب دهد تا نیروهایش را از ایران خارج کند؟» و «کبریت‌سازان معروف ایران چه کسانی بودند و هستند؟»

از دیگر مباحث جذاب این کتاب می‌توان به این موارد اشاره کرد: «چهره‌های معروف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور که کبریت‌فروش بودند یا با داستان و ماجرایی با کبریت پیدا کردند»، «کبریت‌هایی با تصاویر گل و بانوان که به ناصرالدین شاه پیشکش شد!»، «ماجرایی که برای مظفرالدین شاه رخ داد و پس از آن دستور داد همیشه کبریت کنارش باشد!»و «عبدالحسین اورنگ (رئیس مجلس شورای ملی) که در جوانی، در بازار تهران کبریت‌فروش بود!»

همچنین در این کتاب با استناد به مدارک و اسناد موجود، راه‌اندازی کارخانه کبریت ممتاز و کبریت توکلی روایت شده و چالش‌هایی که بین این دو کبریت‌ساز بزرگ رخ داد، روایت شده است.

بخش دیگری از این کتاب به نظامیانی اختصاص دارد که در کبریت ایران بودند: از اریک کالبرگ سوئدی که از نخستین افسران ژاندارمری ایران بود و بعد نماینده کبریت‌سازی «ترست» سوئد در ایران شد، تا جعفر کاویان که کارگر کبریت‌سازی زنجان بود و بعد ژنرال حکومت فرقه‌ای‌ها در زنجان شد، تا ماجرای استیضاح و سوال از محسن رفیق‌دوست (وزیر سپاه پاسداران) در مجلس به خاطر پورسانتی که بابت کبریت گرفته شد!

لازم به ذکر است آلبوم کامل کبریت‌های چوبی قدیمی ایرانی، کبریت‌های پلاستیکی صدقیانی و منتخبی از کبریت‌های مقوایی قدیم و جدید و کبریت‌های بزرگ (آشپزخانه، شومینه و…) قدیمی در این کتاب به صورت رنگی چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...