از مرگ تا مرگ | اعتماد


مجموعه داستان «باد مرگ» اثر سروش مظفر مقدم که نشر مانیا هنر به تازگی منتشر کرده، شامل هفت داستان است.

نقد باد مرگ سروش مظفر مقدم

نخستین داستان این کتاب به نام «باد مرگ» اثری است در ژانر رازآلود با نگاهی فلسفی به زیستن و مرگ. قهرمان داستان پزشک علم‌باوری است که برحسب اتفاق از روستای دورافتاده محل ماموریتش به بالین پیرمردی عجیب می‌رود و اهالی از او می‌خواهند، نگذارد پیرمرد که در حالت اغما به سر می‌برد، بمیرد. پزشک جوان در کشاکش مبارزه و مواجهه با رنج و مرگ دیگری، با فضای شگفتی مواجه می‌شود که همه تصورات او را بر هم می‌ریزد. داستان، نثری پالوده دارد و فضاسازی‌ها، شخصیت‌پردازی‌ها و دیالوگ‌هایی تراش‌خورده و تاثیر‌گذار.

داستان بلند «باغ سایه‌ها» روایت ناکامی عاشقانه است. راوی، منجمی هندی‌ و یکی از بازماندگان جنگ هولناک کرنال میان نادرشاه افشار و سلطان محمد گورکانی پادشاه هندوستان است که پس از شکست شاه هندوستان در جنگ، توسط نادر اسیر و به دژ کلات نادری آورده شده. روایتِ او از زندگی پرفراز و نشیبش به شیوه‌ای زیرپوستی به بخشی از اسطوره‌های هندی- ‌ایرانی، تاریخی گم‌شده و هزارتوی روان دردمند انسانی اسیر گره خورده است. توصیف‌های زنده و پرخون داستان از صحنه‌های غارت دهلی، جنگ کرنال و برخورد نمادین و تحقیرآمیز نادرشاه با سلطان محمد شکست‌خورده در کاخ او، بخشی از فرازهای اصلی این داستان بلند است. نثر پرتعلیق داستان، سرشار از استعارات، مثل‌ها و تشبیهات آشنازدایانه است. راویان و قهرمانان داستان‌های کتاب، روایت خود را باز می‌گویند و تاریخ تنها بدل به زمینه یا پس‌زمینه‌ای کمرنگ برای بیان درام داستانی شده است.

در داستان «شب شکسته» قهرمان داستان آغامحمدخان قاجار است که بعد از فتح خراسان و تصاحب جواهرات نادری که در دست شاهرخ میرزای کور، نوه نادرشاه بوده، دختر شاهرخ را به اسارت به تهران آورده و سودای آن دارد که از او فرزندی حقیقی داشته باشد. این داستان عجیب، روایتگر عشق یک‌سویه و مهیب شاه اخته به دختری جوان و زیباست که پدرش به دست همین مرد، شکنجه و کشته شده است.
«جاده دست خضر» داستانی با حال‌وهوای جاده‌ای است. داستانی با ریتم تند و ماجرایی به‌یادماندنی؛ از ویژگی‌های این داستان است. راننده نعش‌کش کهنه‌ای قرار است جنازه زن جوانی را به روستایی دورافتاده در حوالی دزداب زاهدان ببرد. در مسیر برای راننده نعش‌کش حوادث عجیبی رخ می‌دهد.

داستان‌های «روی دیگر سکه»، «سکوت جمجمه» و «خانم خانوما» از نقطه‌نظر نگارش و پرداخت دراماتیک با سایر داستان‌های کتاب تفاوت دارند؛ اما وجه مشترک اکثر قصه‌های کتاب همانا قصه‌گویی و سیالیت روایت و زبان داستانی است که می‌تواند خواننده را به اصطلاح پای خواندن اثر نگه دارد. ما در این مجموعه مرزهای نازک میان رویا، جادو و واقعیت را در می‌نوردیم و تا حد بسیاری به جهانی هولوگرافیک و حاد واقعی دست می‌یابیم. استفاده از عناصر رئالیسم جادویی، تخیل سورئالیستیک بر بستر روایت، اجرای داستانی قابل‌قبولی در تاروپود متن دارد. با این تفاسیر به گمان من ما با کتابی چندوجهی روبه‌رو هستیم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...