زندگی‌های بی‌نام | ایبنا


کتاب «جامعه‌شناسی مطالعات مردان»، نوشته و ترجمه علیرضا اسکندری‌نژاد و نوشین صفائیان، یکی از معدود آثار فارسی در حوزه‌ای نوپدید اما رو به گسترش است؛ یعنی مطالعات مردان در پیوند با جامعه‌شناسی جنسیت. این کتاب تلاش دارد با عبور از انگاره‌های سنتی درباره جنسیت، مردانگی و جایگاه اجتماعی مردان، نگاهی نو به ساختارهای قدرت، فرهنگ، خشونت و نقش‌های جنسیتی در جامعه معاصر بیندازد.

جامعه‌شناسی مطالعات مردان»، علیرضا اسکندری‌نژاد و نوشین صفائیان

در روزگاری که گفت‌وگو پیرامون عدالت جنسیتی اغلب به تقابل‌های دوگانه تقلیل یافته، این اثر پیشنهادی است برای نگاه‌کردن به واقعیت از منظری متفاوت؛ منظری که می‌کوشد درک پیچیده‌تری از زیست مردان ارائه دهد و نقش مردان را در پویش‌های جنسیتی، نه‌فقط در مقام «عامل سلطه»، بلکه به‌عنوان کنشگرانی تحت‌تأثیر ساختار نیز بررسی کند.

کتاب در چهار فصل اصلی تدوین شده و در کنار ترجمه متون بنیادین این حوزه، تحلیل‌هایی بومی نیز ارائه می‌دهد. بخش ابتدایی با «پیش‌گفتاری درباره مفهوم مطالعات مردان» آغاز می‌شود؛ مقدمه‌ای که به‌درستی جایگاه این رشته در مطالعات جنسیت را تبیین می‌کند.

فصل اول: زیان مرد بودن
این فصل به مجموعه‌ای از فشارها و پیامدهای اجتماعی‌فرهنگی می‌پردازد که بر مردان تحمیل می‌شود: از خدمت سربازی، خشونت و خشرفت (رفتار خشن علیه مردان)، تا آموزش، پدر شدن، و محدودیت‌های حریم خصوصی جسمانی. با زبانی مستند و روشمند، این بخش نشان می‌دهد که چگونه مردان نیز می‌توانند تحت ستم ساختارهای مردسالارانه باشند، بی‌آنکه لزوماً آگاه باشند یا بتوانند از آن رهایی یابند.

فصل دوم: زنان، مردان و فرهنگ
نویسندگان در این فصل ریشه‌های تاریخی و فرهنگی نابرابری جنسیتی را بازکاوی می‌کنند. مفاهیمی مانند «فرزندآوری»، «بانک ارزش‌های مردانه»، و «هزینه‌ی زمان» در کنار تحلیل کلیشه‌ها، به مخاطب کمک می‌کند تا پیچیدگی رابطه جنسیت و فرهنگ را بهتر درک کند. یکی از نقاط قوت کتاب، تلاش برای فراتر رفتن از «جنگ‌های جنسیتی» و تبیین یک مسیر گفت‌وگومدار و تحول‌خواهانه است.

فصل سوم: موجودات فداشدنی، زندگی‌های بی‌نام
این فصل با عنوانی تلخ اما تأمل‌برانگیز، به تحلیل وضعیت مردان در ساختارهای اجتماعی‌ای می‌پردازد که جان آن‌ها را «کم‌ارزش» تلقی می‌کنند. مفاهیمی چون «مردان فداشدنی»، «سودمندی افراد بی‌مصرف»، و «استفاده از مرگ» به طرز تکان‌دهنده‌ای نشان می‌دهد که چگونه مردان نیز قربانی ارزش‌گذاری‌های ابزاری بر زندگی انسانی می‌شوند.

فصل چهارم: نقد جامعه‌شناسی جنسیت در ایران
در واپسین فصل، کتاب گامی بلند به سمت بومی‌سازی مطالعات مردان برمی‌دارد. با بررسی و نقد «پارادایم مردانگی هژمونیک» و «پارادایم مردان فداشدنی»، نویسندگان به نابسندگی جامعه‌شناسی جنسیت مسلط در ایران اشاره می‌کنند و ضرورت عبور از دوگانه‌های ساده‌سازی‌شده را یادآور می‌شوند. این بخش، به‌ویژه برای پژوهشگران و دانشجویان علوم اجتماعی، حاوی مباحثی بنیادین و قابل‌تأمل است.

ترکیب تألیف و ترجمه در این کتاب، امتیازی مضاعف به آن بخشیده است. از یک‌سو مفاهیم نو و گاه دشوار مطالعات مردان، به‌خوبی به زبان فارسی منتقل شده، و از سوی دیگر، تحلیل‌های بومی نویسندگان، آن را به اثری کاربردی برای زمینه ایران بدل ساخته است.

«جامعه‌شناسی و مطالعات مردان»، در حقیقت، تلاشی است برای درهم‌شکستن کلیشه‌هایی که سال‌ها در هر دو سوی طیف جنسیت جاری بوده‌اند. این کتاب می‌کوشد با بازاندیشی در جایگاه مردان در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، راهی برای گفت‌وگویی نو در باب عدالت جنسیتی بگشاید.

مطالعه این اثر، نه‌فقط برای فعالان حوزه جنسیت، بلکه برای همه کسانی که به درک عمیق‌تری از جامعه انسانی علاقه‌مندند، توصیه می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...