سفر به ایکاریا [Le voyage en Icarie]. مهم‌ترین اثر اتین کابه (1788-1856)، یکی از مشهورترین نمایندگان سوسیالیسم اوتوپیایی فرانسه، که در 1845 انتشار یافت. نویسنده سفر خیالی خود را به ایکاریا، که ساکنان آن در نظام اشتراکی کامل به‌سر می‌برند، حکایت می‌کند. سپس آرای خود را از جهات فلسفی و تاریخی توجیه می‌کند؛ تاریخ پیشرفت‌های دموکراسی را از قدیم‌ترین روزگاران بازمی‌گوید و سخنانی را که بیش از همه مؤید اندیشه‌ی پیشرفت اجتماعی است از قول فیلسوفان و مورخان و دولتمردان، چون افلاطون، عیسی مسیح، ژان ژاک روسو، مونتسکیو، روبسپیر و حتی ناپلئون، نقل می‌کند.

سفر به ایکاریا [Le voyage en Icarie] اتین کابه

بالأخره اصول اساسی فلسفه و اخلاق اشترکی را به صورت تعالیمی مبتنی بر پرسش و پاسخ خلاصه می‌کند. اجمال و ضعف بخش انتقادی اثر در برابر تفصیل بخش نبوی آن، آشکارا خصلت اوتوپیایی آن را نشان می‌دهد. جامعه‌ی کل در نهایت دقت توصیف می‌شود: همه‌ی کودکان قانوناً و عملاً به محض تولد برابرند و همه یکسان از کامل‌ترین آموزش برخوردارند. مالکیت خصوصی از بین رفته است و نعمت‌های مادی از طرف جامعه موافق نیاز هرکس تقسیم می‌شود. آثار هنری به‌جای آنکه در مجموعه‌ها و موزه‌ها محبوس بماند، در خیابان‌ها و میدان‌ها در برابر چشم همگان به نمایش گذاشته می‌شود. حکومت، که وظیفه‌ی آن صرفاً اداره‌ی مادی جامعه است، از نمایندگان توده‌ی مردم تشکیل می‌شود و اعلان مذاکرات نمایندگان به وسیله‌ی سرویس خبری که هرگونه امکان پرده‌پوشی را از میان می‌برد، صورت می‌گیرد. عدالت نیز به‌وسیله‌ی مجامع مردمی تأمین می‌شود: گناهان ایکاریاییان به قدری کوچک است که معمول‌ترین مجازات‌ها عبارت است از انتشار نکوهش‌نامه‌ای، که آن‌هم نامی از شخص مورد نکوهش نمی‌برد. برابری جنس مطلق و زندگی خصوصی فارغ از تشویش است: زنا در ایکاریا ناشناخته است: «زنا نوعی دزدی تلقی می‌شود».

با وجود تمایل نویسنده به مذهبی به شیوه‌ی سن سیمون2 کامل‌ترین تساهل مذهبی در ایکاریا حکم‌فرماست. در یک‌ کلمه، تمام سرچشمه‌های نزاع میان مردمان خشکانده شده است. و اما پرسش این است که این عصر طلایی چگونه به‌وجود آمده است. نویسنده در اینجا پاسخ صریحی نمی‌دهد: تاریخ پیدایش سوسیالیسم در ایکاریا هیچ اشاره‌ای به گسستگی ناگهانی از نظام کهن ندارد. کابه در تعلیم نهایی خود بر ضرورت اجتناب از هرگونه خشونت تأکید می‌کند. مبارزه کاملاً شفاهی است، مالکیت فردی تحلیل می‌رود و کشمکش‌های طبقاتی بدون توسل به اِعمال قهر کاهش می‌یابد. کافی است که نابرابری به عنوان سرچشمه‌ی همه‌ی شرور محکوم شود و مردم به حقیقت آن ایمان آورند تا جامعه‌ی اشتراکی اندک‌اندک تحقق یابد. از تحلیل انتقادی جامعه‌ی واقعی اجتناب و به توصیف غنایی جامعه‌ی خیالی پرداخته می‌شود.

با این‌همه، اتین کابه بعضی اندیشه‌های اصلی سوسیالیسم را پیش‌بینی می‌کند: اهمیتی که برای تکامل صنعت قائل است، خبر از اندیشه‌ی مارکسیستی می‌دهد که به موجب آن واپیوستگی انسان به طبیعت متضمن ازخودبیگانگی انسان به وسیله‌ی انسان است، و باید اولی را درهم شکست تا بتوان دومی را از بین برد. اهمیتی که به آموزش و پرورش و اعلان اخبار می‌دهد، اصلی را به یاد می‌آورد که به موجب آن، انقلاب جز با اعتلای آگاهی سیاسی توده‌ها امکان‌پذیر نیست. اتین کابه، این مسافر ایکاریایی، یکی از پیشگامان سوسیالیسم امروزی است.

اسماعیل سعادت. فرهنگ آثار. سروش


1. Etienne Cabet 2. Saint- Simon

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...