نویسنده‌ای که از بچه‌هایش برای بچه‌ها می‌نویسد | قدس


اگر پدر و مادری هستید که به دنبال یک پیشنهاد مطالعاتی خوب برای فرزندان‌تان هستید حتما مجموعه «وگی ورجه» [Froggy] نوشته جاناتان لاندن [Jonathan London] که توسط ناصر کشاورز به نظم درآمده و توسط نشر «افق» منتشر شده است را تهیه کنید. وگی ورجه؛ مجموعه‌ای 12 جلدی است که نه تنها در جهان بلکه بین خردسالان ایرانی هم محبوب شده و توانسته به خوبی با مخاطب خود ارتباط، برقرار کند.

وگی ورجه» [Froggy] نوشته جاناتان لاندن [Jonathan London]

جاناتان لاندن، خالق این مجموعه خیلی اتفاقی متوجه شد علاقه و استعداد نویسندگی دارد. او یک شب برای دو پسر کوچکش؛ آرون و شان قصه می‌گفت و فهمید عاشق نوشتن برای بچه هاست. بچه‌ها از او می‌خواستند دوباره برای آن‌ها قصه بخواند و او هر بار قصه را به شیوه‌ای متفاوت تعریف می‌کرد و از همانجا متوجه شد استعداد نوشتن دارد آن هم فقط برای بچه‌ها!

لاندن دهه سی زندگی‌اش را تمام کرده بود که اولین قصه کودکانه‌اش را نوشت. او اگرچه پیشینه نوشتن برای بزرگسالان را داشت مثلا در دوران دانشگاه، شاعری را تجربه کرد و بعد هم برای بزرگسالان، داستان‌نویسی کرد اما از زمانی‌که فهمید، استعداد ویژه‌اش این است که تخیل را برای کودکان به کار بیندازد از نوشتن برای بچه‌ها، دست نکشید و بیش از 200 کتاب برای این گروه سنی نوشت.

لاندن، نویسنده‌ای است که اوقات فراغتش را با کتاب می‌گذراند. هر کتابی می‌خواند کودکانه و بزرگسال، البته گاهی دلش برای روزهای شاعری تنگ می‌شود و سراغ مجموعه شعر‌ها هم می‌رود!
او می‌گوید: «کتاب‌های خوب، من را به دنیای جدیدی دعوت می‌کنند، حتی اگر برای چند لحظه باشد.»

از میان کتاب‌های او مجموعه «وگی ورجه» و «اردک و کرگدن» طرفداران زیادی دارد. آثار او همراه با طنز است و اعتقاد دارد طنز در کتاب باعث اشتیاق کودکان به خواندن و مطالعه می‌شود. از نظر لاندن، شخصیت هایی که مخالف یکدیگر هستند می‌توانند جالب به نظر برسند، اردک کوچک است و کرگدن بزرگ. اردک ماجراجوست در حالیکه کرگدن شخصیت محتاطی دارد.

لاندن عادت‌های نوشتن خاصی دارد؛ معمولا درباره ایده‌ای که به ذهنش می‌رسد، سریع داستان می‌نویسد اما بارها آن را بازنویسی می‌کند. او هر روز به کتابفروشی نزدیک محل زندگی‌اش می‌رود و کتاب‌های کودک جدید را رصد می‌کند و می‌خواند.

بزرگ ترین منبع الهام بخش لاندن، همسر و دو فرزندش هستند. بیشتر کتاب هایی که او نوشته مثل وگی و اردک و کرگدن به خاطر اشتباه‌های خنده داری بوده که از دو پسرش دیده است. لاندن به عنوان یک نویسنده خلاق به خوبی از موقعیت زندگی‌اش بهره برده و آثاری خلق کرده که مورد اقبال جهانی هستند.

مجموعه 12 جلدی «وگی ورجه» مهارت‌های زندگی را با خلق فضای طنز و زبانی روان و ریتمیک به بچه‌ها آموزش می‌دهد.

«وگی می‌ره مدرسه خیلی هم کم حواسه»، « وگی یک شب که خوابید توی خواب دوچرخه دید»،«وگی هم‌بازی می‌خواد خواهرش دنیا می‌آد»، «وگی دکتر نمی‌ره هی بهونه می‌گیره»، «وگی تو رختخوابه دوست نداره بخوابه»، «وگی باهوشه می‌دونه چی بپوشه»، «وگی ساخت خونه‌ای خوب با میخ و اره و چوب»، «وگی فوتبال بلده توی بازی گل زده»، «وگی تنها با خودش تو روز تولدش»، «وگی و مامان و بابا شام میرن به رستوران»، «وگی امشب تو خونه دوست نداره بمونه» و «وگی رفته مهمونی اردوی تابستونی» عنوان‌های این 12 جلد هستند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...