جورجو آگامبن می‌گوید: معاصر پدیده نادری است و موضوع آن، پیش از هر چیز شجاعت است؛ از آن رو که معاصر بودن یعنی این که بتوانیم نه تنها به تاریکی زمانه زل بزنیم، بلکه نیز در این تاریکی نوری را ببینیم که در حین جاری شدن به سمت ما، با سرعتی بی‌نهایت از ما دور می‌شود.

معاصر چیست؟» [Qu est-ce que le contemporain?] جورجو آگامبن [Giorgio Agamben]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، متن اصلی کتاب «معاصر چیست؟» [Qu est-ce que le contemporain?] برگرفته از نخستین سمینار درس‌گفتار «فلسفه نظریه‌شناختی» جورجو آگامبن [Giorgio Agamben] است که در فاصله سال‌های 2005 تا 2006 در دانشگاه و موسسه معماری ونیز (IUAV) ارائه شده است. درس‌گفتار آگامبن با این پرسش کلیدی آغاز می‌شود: «ما معاصر چه کسی و چه چیزی هستیم و پیش از هرچیزی، معاصر بودن به چه معناست؟»

آگامبن در نخستین نشان، به نیچه می‌پردازد و سپس به نقل قول رولان بارت که می‌گوید: «معاصر نابهنگام است». نیچه نیز از «تاملات نابهنگام» یاد می‌کند. نیچه در تاملات ملاحظات خودش را با توجه به عصرش بیان می‌کند و موضعی نسبت به زمان حال می‌گیرد. نیچه حتی، تلاش برای تفسیر تاملات را نیز تاملی نابهنگام می‌داند. نیچه می‌گوید: «در این جا می‌کوشم فرهنگ تاریخی را که عصر ما به حق به آن می‌نازد، به مثابه شر، شوربختی و نقص بفهمم، از آن رو که می‌پندارم تب تاریخ به جان‌مان افتاده و نیز دست کم باید تشخیص دهیم دچار چنین تبی شده‌ایم.»

در ادامه همین استدلال نیچه است که درمی‌یابیم آدمی که به راستی به دوره‌اش تعلق دارد؛ یعنی آدمی به راستی معاصر، همانی است که به تمامی، نه با عصرش سر سازگاری دارد و نه خواسته‌های زمانه خود را برآورده می‌کند و به این شکل، این آدم نابهنگام دیده می‌شود. به همین دلیل گسستگی و بی‌هنگامی است که آدم معاصر نسبت به سایرین مستعدتر است که عصرش را درک کند وبه چنگ بیاورد.

آگامبن به رساله دوم نیچه در باب تاملات نابهنگام نیز اشاره می‌کند. رساله‌ای که ادعای اصلی‌اش این است که «گذشته» نباید به صورت یک موضوع علمی ثابت و تغییر ناپذیر، دیده و مطالعه شود بلکه باید به تمام و کمال در جایگاه باشنده‌ای زنده تجربه شود. آگامبن این‌طور استدلال می‌کند که آدم به‌راستی معاصری که به زمانه‌اش تعلق دارد، به تمامی متعلق به زمانه خود نیست اما به زمان حال خودش هم تعلق ندارد. به سخن کوتاه، معاصر به تمامی معاصر نیست.

نیچه در رساله دوم، تاملات نابهنگام معاصریت را رد نمی‌کند بلکه آن را با اصلاحات تاریخ و تاریخ‌باوری نقد می‌کند و نابهنگام بودن این تاملات به خاطر این است که گفته نیچه در تضاد با جریان اصلی روشن‌فکری آن زمان قرار گرفته است.

در بخشی از کتاب به شعری از اسیپ ماندلشتام شاعر لهستانی با عنوان «این سده» اشاره می‌شود. به گفته آگامبن این شعر، تاملی بر سده نیست بلکه درنگی است بر رابطه شاعر با زمانه‌اش. «سده من، جانور من، چه کسی خواهد توانست/ بنگرد خیره به چشمانت/ و با خون خویش بچسباند به هم/ تیره‌ی پشت دو سده را؟» آلن بدیو این شعر را اینگونه تحلیل می‌کند: «این دو سده، این دو دوره تنها متعلق به سده نوزدهم و بیستم نیستند، بلکه همچنین و به شکلی ویژه درباره زمانه زندگی فردی و زمانه تاریخ جمعی‌اند که در این جا می‌توان آن را سده بیستمی خواند که کمرش شکسته است و ما از بند آخر شعر به این موضوع پی می‌بریم»

در بخش دیگری از کتاب، از مد به عنوان تجربه ویژه عصر و معاصریت یاد می‌شود. «آنچه مد را تعریف می‌کند، شکاف ویژه‌ای را در زمانی پدید می‌آورد که با بهنگامی‌ات یا نابهنگامی‌ات ایجاد شده. این شکاف هرچقدر هم باریک باشد باز هم خیلی محسوس است.»

از جمله مهم‌ترین سرفصل‌های کتاب «معاصر چیست؟» می‌توان به هستی‌شناسی توانش؛ آفرینش معکوس، ساخت‌گشایی هنر، متافیزیک زبان، کاربرد صورت زندگی، معاصر زمانه‌ی مسیح و باستان‌شناسی پایان جهان اشاره کرد.

کتاب «معاصر چیست؟» نوشته جورجو آگامبن با ترجمه سام محتشم، در 88 صفحه توسط نشر جغد راهی بازار نشر شده است. این کتاب پیش از این با ترجمه امیر کیانپور و توسط نشر گام نو‏‫ منتشر شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...