آیت‌الله یوسف صانعی درگذشت. وی کتاب‌های بسیاری در زمینه احکام و فقه به زبان فارسی و عربی نوشته است.

آیت‌الله یوسف صانعی درگذشت

به گزارش ایبنا؛ آیت الله یوسف صانعی، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در خانواده‌ای روحانی در روستای نیک آباد اصفهان ولادت یافت و در سال ۱۳۲۵ برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و پس از گذراندن دروس مقدمات و بهره‌گیری از محضر علمای آن حوزه، در سال ۱۳۳۰ برای ادامه تحصیل رهسپار حوزه علمیه قم شد.
آن مرحوم توانست در سال ۱۳۳۴ در امتحانات سطوح عالی حوزه در سال رتبه اول را احراز نموده و مورد تشویق مرحوم آیة الله العظمی بروجردی(قدس سره) قرار گیرد؛ از همین سال بود که با توجه به ویژگی‌های منحصر به فرد درس خارجِ حضرت امام خمینی سلام الله علیه، در آن شرکت نموده، توانست تا سال ۱۳۴۲ به طور مستمر از حوزه درس اصول و فقه و مبانی مُتقن حضرت امام بهره ببرند و در زمره شاگردان برجسته ایشان قرار گیرند.

عضویت در شورای نگهبان به عنوان یکی از ۶ فقیه این شورا و دادستانی کل کشور از جمله سوابق وی در سال‌های پس از انقلاب است، همچنین وی در اولین دوره مجلس خبرگان به عنوان نماینده مردم تهران حائز اکثریت آراء شد.

وی کتاب‌های بسیاری به زبان فارسی و عربی نوشته است که غالبا از سوی مؤسسه فرهنگی - هنری فقه‌الثقلین تنظیم و منتشر شده ‌است. بخشی از این کتاب‌ها به فارسی عبارتند از:

رسالهٔ توضیح‌المسائل؛ مناسک حج؛ شهادت زن در اسلام؛ عقل و عاطفه در نهضت عاشورا؛ حدیث زندگی (داستان زندگی آقا شیخ محمدعلی صانعی)؛ امام خمینی و راز احیای اجتهاد در عصر حاضر؛ امام خمینی، اسوه مردم و حکومت.

همچنین، ربای تولیدی، برابری قصاص (زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان)، برابری دیه (زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان)، قیومت مادر، ارث زن از شوهر (درصورت انحصار)، قمار، مسابقات و سرگرمی، بلوغ دختران، طلاق خلع، ارث غیرمسلمان از مسلمان و کتب ضلال مجموعه کتاب‌هایی است که نظرات فقهی وی در آن‌ها گردآوری شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...