کتاب «زاده زابل: سرگذشت حبیب الله دهمرده» با تحقیق محمدجواد کربلایی و میلاد حبیبی توسط انتشارات راه یار چاپ و راهی بازار نشر شد.

زاده زابل: سرگذشت حبیب الله دهمرده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، حبیب‌الله دهمرده، نماینده فعلی «زابل، زهک، نیمروز، هامون و هیرمند» در مجلس شورای اسلامی، استاندار اسبق لرستان، کرمان و سیستان‌وبلوچستان، رئیس دانشگاه سیستان‌وبلوچستان است.

در بخشی از سخن نویسنده این کتاب می‌خوانیم:

«تصمیم بر این بود که از پیشرفت‌ها و دستاوردها بنویسیم. می‌خواستیم پای حرف دانشمندان و نخبگان و فناوران و صنعتگران کشورمان بنشینیم و از سختی‌ها و فراز و فرودها و اقدامات علمی و فناورانه شأن بگوییم. پیشرفت‌ها و دستاوردهایی که حائز زوایای مختلف و متعددی هستند و می‌توان آنها را به طور کلی به شش بخش تقسیم کرد: صنعت، علم و فناوری، فرهنگی، اجتماعی، دفاعی امنیتی و در نهایت حکمرانی. در بین این شش حوزه آنچه بیش از همه پنهان و ناملموس و البته زیربنایی‌تر به نظر می‌رسد موضوع حکمرانی است. منظور از حکمرانی اقدامات و دستاوردها و پیشرفت‌هایی است که در عرصه مدیریت، سیاست ورزی و دیپلماسی کشور رقم خورده است. بنابراین در دورانی که عده‌ای خسته و ناامید از دانشکده‌های غرب زده مدیریت، به دنبال واردات مدیر از غرب بودند تا مشکلات کشور را رفع کنند. سراغ عرصه مدیرت رفتیم! هدفمان این بود با زیر ذره بین بردن مدیران جهادی و شاخص کشورمان، آنها را به عنوان الگوهای موفق بومی در عرصه مدیریت و سیاستگذاری به جامعه معرفی کنیم.

در این میان ناگهان پایمان به سیستان و بلوچستان باز شد؛ سرزمینی که از نگاه سرمایه داری از مرکز دور افتاده و آنچنان امتیاز و اعتباری برایش قائل نیستند. مختصاتی که در طول این سال‌ها به آن بی مهری‌ها کرده‌اند. به دورش رانده‌اند، برایش کم گذاشته‌اند و مردمان صبور و غیورش را رنجانده‌اند.

مسلماً اگر بناست تحول و پیشرفتی رخ بدهد، اول از همه دست مدیریان و مسئولان را می بوسد؛ زیرا بر مبنای تدابیر، سیاستگذاری ها و اقدامات آن هاست که مسیر پیشرفت کشور ریل گذاری می‌شود. این تجربه‌ها، این تلخی‌ها و شیرینی‌ها، این موفقیت‌ها و ناکامی‌ها، این فراز و فرودها باید به گوشمان برسد و در حافظه تاریخی مان ثبت و ضبط شود. آیندگان و نسل‌های جدیدی که قرار است در این راه قدم بگذارند و شانه به زیر این بار سنگین بدهند، باید با تکیه بر این روایت‌ها و تجربیات بهترین تصمیمات را بگیرند و مناسب‌ترین راه حل‌ها را برگزینند.»

در بخشی از این کتاب نیز می‌خوانیم:

«آن قدر جزع و فرع می‌کنم که موقع خداحافظی، امیر بزرگوار جناب آقای شجاع یواشکی به من اشاره می‌کند و می‌گوید: «بی سر و صدا برو بساز.» بعد از این جلسه، قسمتی از زمین‌های ارتش را می‌گیریم و بدون مجوز و تنها با یک اشاره آقای شجاع دوروبر سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۰، ساخت و ساز را شروع می‌کنیم. خدا پدر و مادر این شجاع را بیامرزد؛ خاله و عمه و دایی و عمویش هم رویش! به این شکل، مساحت گسترده‌ای از زمین‌های ارتش را بدون پرداخت حتی یک ریال پول و بدون هیچ مجوزی، برای دانشگاه می‌گیریم. حالا در چنین زمین وسیعی، تا ابد می‌توان ساخت و ساز کرد و دانشکده و رشته اضافه کرد.
با این اقدامات و سرمایه گذاری ها، داریم خودمان آماده می‌کنیم تا بتوانیم از لیسانس بیاییم بالاتر و دانشجوی فوق لیسانس و دکتری بگیریم؛ بنابراین این طور نیست که دانشگاه به همین سادگی رشد کند. باید مقدماتی فراهم شود تا بتوان بر بستر این مقدمات، قدهای بزرگ‌تری برداشت. دانشگاهی که دانشجویان فوق لیسانس و دکتری نداشته باشد، دبیرستانی بیش نیست؛ بنابراین به دنبال ایجاد دانشگاهی جامع در تمام مقاطع هستم. برای آنکه در رشته‌ای مقطع فوق لیسانس ایجاد شود، لازم است دانشگاه تعداد زیادی تحصیل کرده دکتری داشته باشد. همچنین فرایندی برای تربیت استاد ایجاد شود. حالا با تمام توان به دنبال کادرسازی و اصلاح سیاست گذاری در دانشگاه هستم. بررسی می‌کنم؛ با توجه به نیازها، دو تا رشته موقعیت مناسب‌تری برای سرمایه گذاری دارند؛ یکی ریاضی و دیگری مهندسی شیمی. مهندسی شیمی قبل از انقلاب در دانشگاه تأسیس شده بود؛ اما کار خاصی برای آن انجام نداده بودند. گروه ریاضی را هم چون رشته خودم بود، در دوران معاونت راه انداخته بودیم.»

این کتاب در ۴۴۷ صفحه همراه با اسناد و مدارک مرتبط با حبیب الله دهمرده، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...