به گزارش فارس، «جنگ در مرخصی»، زندگی‌نامه داستانی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

رضا ابوالحسنی، بهمن ماه ۱۳۳۹ در روستای بیلقان در حاشیه رودخانه بزرگ کرج به دنیا آمد. او در بهمن ۱۳۶۴ در جزیره ام‌الرصاص به شهادت رسید و پیکر پاکش برای همیشه در آب‌های اروندرود ماندگار شد.

جنگ در مرخصی با زندگی شهید ابولحسنی

ابوالحسنی از اولین بسیجیان پایگاه شهدای مسجد حجت در عظیمیه کرج بود که به سپاه پاسداران پیوست و بعد از گذراندن آموزش‌های تخصصی، مربی سلاح در پادگان باهنر شد. خیلی از بسیجی‌ها و رزمندگان کرجی در کلاس‌های رضا دوره آموزش سلاح را می‌دیدند و همگی آنها می‌دانستند که او یکی از بهترین و خبره‌ترین مربیان سلاح بود. با وجود ممنوعیت اعزام رضا به جبهه، او از هر فرصتی برای رفتن به منطقه استفاده می‌کرد و تقریباً تمام ایام مرخصی خود را در آنجا بود. شیوه رضا در آموزش نیروها، نقش‌آفرینی او در عملیات‌ها، قصه ازدواج، عاشقانه‌ها و رنج‌های همسر و نیز خاطرات مادر رضا از کودکی تا نوجوانی و البته روزهای سخت انتظار تا زمان تایید خبر شهادت، از داستان‌های خواندنی این کتاب هستند.

صادق و محمدحسین عباسی، نویسندگان این کتاب، با گردآوری خاطرات شهید رضا ابوالحسنی و نگارش آنها به شکل داستان‌های کوتاه، مجموعه‌ای زیبا و جذاب از زندگی این شهید را به تصویر کشیده‌اند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

رضا عرقش را پاک کرد و خشاب را جا زد. وقتی گلنگدن را می‌کشید، از آرپی‌جی‌زن پرسید: «آماده‌ای؟»
آرپی‌جی‌زن سر تکان داد. در یک لحظه هر دو از زمین بلند شدند. رضا روی دشمن رگبار بسته بود و آرپی‌جی‌زن از لابه‌لای نی‌ها، سنگر دشمن را نشانه رفته بود. یا علی گفت و شلیک کرد. خطا رفت. آرپی‌جی را از دوشش برداشت و آرام روی زمین نشست. خشاب رضا هم خالی شده بود. نشست کنار آرپی‌جی‌زن.
«بعدی حتماً به هدف می‌خوره. سریع آماده‌ش کن.»
از جایش تکان نخورد. رضا نگاهش کرد. رد خون، از یقه تا بالای شلوار خاکی‌اش کشیده شده بود. رضا اسلحه‌اش را زمین انداخت و خم شد روی سینه‌اش. نبض آرپی‌جی‌زن را گرفت. حسش نکرد. آرپی‌جی را برداشت و مسلحش کرد. یکی از بسیجی‌ها که آمده بود کنارش، گفت: «این شیلکا‌ها رو خفه‌ کنیم، کار راحت می‌شه.»

کتاب جنگ در مرخصی؛زندگینامۀ داستانی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنی در هفت فصل و ۲۵۶ صفحه به همراه تصاویر، اسناد و وصیت‌نامه شهید، با قطع رقعی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...