هوشنگ-مرادی-کرمانی

در روستای سیرچ از توابع کرمان، به دنیا آمدم... از 8 سالگی کار کرده‌‏ام؛ از همین دوران به خواندن علاقه خاصی داشتم. تا 15 سالگی در کرمان بودم و زندگی‌‏ام بدون پدر و مادر گذشت... دوره‌ی دانشکده هنرهای دراماتیک را در تهران گذراند و در همین مدت در رشته‌ی ترجمه زبان انگلیسی نیز لیسانس گرفت... زمانی که دیدم مردم دردهای مرا گوش نمی‌‏دهند، سعی کردم آنها را به زبان طنز بگویم.

«من هوشنگ مرادی کرمانی هستم. 16 شهریور ماه 1323 در روستای سیرچ از توابع کرمان، در منتهای سختی و محرومیت و فقر به دنیا آمدم، از 8 سالگی کار کرده‌‏ام؛ از همین دوران به خواندن علاقه خاصی داشتم. تا 15 سالگی در کرمان بودم و زندگی‌‏ام بدون پدر و مادر گذشت، زندگی پر از سختی و درد.»

دوره‌ی دانشکده هنرهای دراماتیک را در تهران گذراند و در همین مدت در رشته‌ی ترجمه زبان انگلیسی نیز لیسانس گرفت. او فعالیتهای هنری خود را از سال 1
340 با رادیو کرمان آغاز کرد و بعد این فعالیت را در تهران ادامه داد. در سال 1347 با چاپ داستان در مطبوعات فعالیت مطبوعاتی‌اش را گسترش داد. اولین داستانش در مجله‌ی "خوشه" منتشر شد که نامش " کوچه ما خوشبخت‌‏ها" بود و حال و هوای طنز داشت. در آثار بعدی خود دردها و رنج‌های زندگی‌اش را با رگه‌‏هایی طنزآمیز به داستان تبدیل کرد.

«این داستان‌‏ها، حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگی است؛ یعنی من به زندگی خودم چنگ زدم و آن را به تصویر کشیدم و داستان‌‏هایم همه ریشه در زندگی من دارد. زمانی که دیدم مردم دردهای مرا گوش نمی‌‏دهند، سعی کردم آنها را به زبان طنز بگویم».

طنز در زبان مرادی کرمانی گزنده، تلخ، عصبی، و همراه با نفرت و بدبینی نیست، بلکه ملایم و نسبتاً تلخ است. خنده‌ی حاصل از طنز موجود در آثار مرادی، بیشتر از روی دلسوزی و ترحم است تا تحقیر و تمسخر. هوشنگ مرادی کرمانی با تمام رنجهایی که هنگام یادآوری گذشته و نگارش آنها متحمل می‌شود، عاشق نویسندگی است. او معتقد است که برای نوشتن خلق شده است و نه کار دیگری.

«برای من رنج نوشتن زیباترین رنج‌‏هاست. من به دنیا نیامده‌‏ام که برج بسازم یا رئیس جمهور شوم. من به دنیا آمده ام که نویسنده شوم. بهترین دوست من قلم و کاغذ است. زمانی که می‌‏نوشتم، هیچ وقت فکر نمی‌‏کردم آن قدر بزرگ شوم که دیگران برای من دست بزنند یا برای گفت وگو به دانشگاه دعوت شوم. مهم آن بود که خود را با نوشتن خالی می‌‏کردم و لذت می‌‏بردم.»

در سال 1353 « قصه‌های مجید» را برای برنامه‌ی "خانه و خانواده" رادیو نوشت. قصه‌‏های مجید انعکاس زندگی حقیقی مرادی بود که همراه با "بی‌‏بی" پیر زن مهربان، زندگی می‌‏کرد. اولین جایزه‌ی نویسندگی‌اش به خاطر"بچه‌های قالیباف‌خانه" بود که در سال 1359 جایزه‌ی نقدی شورای کتاب کودک و جایزه‌ی جهانی اندرسن در سال 1986 را به او اختصاص داد. این داستان سرگذشت کودکانی را بیان می‌‏کند که به خاطر وضع نابسامان زندگی خانواده، مجبور بودند در سنین کودکی به قالیباف‌خانه‌ها بروند و در بدترین شرایط به کار بپردازند. درمورد نوشتن این داستان می‌گوید: «برای نوشتن این داستان ماه‌‏ها به کرمان رفتم و در کنار بافندگان قالی نشستم تا احساس آنها را به خوبی درک کنم».

لمس آنچه که می‌‏نویسد از خصوصیات نثر کرمانی است، که در تمام داستان‌‏های قابل درک است. می توان گفت مرادی با تمام وجود می‌نویسد. برای جلد دوم " قصه‌‏های مجید" در سال 1360، لوح تقدیر شورای کتاب کودک را دریافت کرد. و در سال 1364، همین قصه‌ها جایزه‌ی مخصوص «کتاب برگزیده سال1364» را نصیب وی ساخت. استفاده از ضرب‌المثل‌‏ها و آداب و رسوم عامه، کاربرد واژگان محاوره‌‏ای، آمیختگی نظم و نثر از ویژگی‌‏های بارز آثار هوشنگ مرادی کرمانی است.

کرمانی در سال 1992 از سوی داوران جایزه جهانی "هانس کریستین اندرسن" در برلین به دلیل تاثیرعمیق و گسترده در ادبیات کودکان جهان به عنوان "نویسنده‌ی برگزیده سال 1992" انتخاب شد. وی همچنین عنوان نویسنده‌ی برگزیده کشور کاستاریکا، جایزه‌ی "خوزه مارتینی"، نویسنده و قهرمان ملی آمریکای لاتین را در سال 1995 میلادی از آن خود کرد. همچنین از سوی شورای کتاب کودک، نامزد دریافت جایزه یادبود "آسترید لیندگرن 2007" شد. شورا، این نویسنده‌ی بزرگ ایرانی را به سبب خلق آثار ماندگار و تاثیرگذار برای دریافت این جایزه معرفی کرد؛ آثاری بیادماندنی با طنزی قوی که شخصیت های داستانی محبوبشان چون مجید و بی‌بی بدون احساس سرافکندگی و شکست در نهایت فقر و نیاز به زندگی لبخند می‌زنند.

هوشنگ مرادی کرمانی

آثار منتشر شده:

داستان:
1- قصه های مجید/ پنج جلد. 38داستان. انتشارات سحاب. چاپ دوازدهم 1373
2- بچه‌های قالیباف خانه/ 2 داستان. انتشارات سحاب. چاپ چهارم 1372
3- نخل/ یک داستان بلند. انتشارات سحاب. چاپ سوم 1372
4- چکمه/ داستان برای کودکان. انتشارات سحاب. چاپ سوم 1372
5- داستان آن خمره/ داستان بلند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. چاپ سوم 1373
6- مشت بر پوست/ داستان بلند. انتشارات توس. چاپ دوم 1374
7- تنور/ مجموعه داستان. انتشارات پروین. چاپ اول 1373
8- کوزه/ نمایشنامه. نشر نی. چاپ اول 1373
9- مهمان مامان/ داستان بلند. نشر نی. چاپ اول 1375
10- شما که غریبه نیستید/ خاطرات. نشر معین. چاپ دوم 1384

فیلمنامه:
کاکی/ تیک تاک/ کیسه برنج.

نمایشنامه‌‏:
کبوتر توی کوزه / پهلوان و جراح/ ماموریت ( تلویزیونی) .

قتباس سینمایی:
1-داستان صنوبر/ محصول افغانستان
2- قصه‌‏های مجید/ یازده فیلم تلویزیونی و سه فیلم سینمایی، کارگردان کیومرث پوراحمد.
3- خمره/ فیلم سینمایی، کارگردان: ابراهیم فروزش.
4- چکمه/ فیلم سینمایی، کارگردان: محمدعلی طالبی.
5-مهمان مامان/ فیلم سینمایی، کارگردان:
داریوش مهرجویی.
6- تنور/ فیلم سینمایی، کارگردان: محمدعلی طالبی.
7- مثل ماه شب چهارده / 11 قسمت سریال تلویزیونی، یک فیلم سینمایی، کارگردان: محمد علی طالبی.

زهره مرتجی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...