هفتمین شماره مجله «گاهِ نقد»، مجله تخصصی بررسی و نقد کتاب، این‌بار با موضوع «ادبیات داستانی» و با عنوان «پرونده‌ای برای رمان دینی» منتشر شد.

هفتمین شماره مجله «گاهِ نقد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این شماره از مجله «گاهِ نقد»، نخستین جلد این مجله با موضوع «ادبیات داستانی» است. این شماره به «پرونده‌ای برای رمان دینی» اختصاص دارد و تلاش می‌کند تا نگاهی دقیق به مفهوم رمان دینی و ویژگی‌های آن بیندازد. در این شماره در چند بخش مختلف، ابتدا تعاریف و چیستی رمان دینی بررسی می‌شود و سپس در گفت‌وگو با صاحب‌نظران این حوزه و یادداشت‌های کارشناسان، به جست‌وجوی رمان دینی در ادبیات داستانی ایران خواهیم پرداخت.

«گفتار»، «جستار»، «نوشتار»، «هشدار»، «دیدار»، «نقدوار» و «پیوست» بخش‌های گوناگون این شماره هستند که هرکدام از زاویه‌ای متفاوت به رمان دینی و ویژگی‌های آن و نمونه‌های مختلف در آینۀ کتاب‌ها نگریسته‌اند.

در «گفتار»، سردبیر مجموعه ادبیات داستانی «گاهِ نقد»، حسین زحمتکش زنجانی، نگاهی به تاریخچه داستان‌نویسی در جهان و ایران و فرازوفرودها و نقاط عطف آن می‌اندازد و «داستانِ داستان‌نویسی ایران» در دوران پیشامدرن تا پسامدرن را بررسی می‌کند. همچنین تفاوت چیستی داستان و رمان را روشن می‌سازد و در نهایت، با ورود به مرز داستان و رمان دینی، به‌مرور ویژگی‌های آن‌ها می‌پردازد.

در بخش «جستار»، اعضای هیئت تحریریه، به موضوع هنجار در ادبیات داستانی و رمان دینی توجه می‌کنند و امکان وجود رمان دینی را مثبت می‌دانند و سرشاخه‌های رمان دینی و ارزشی را می‌کاوند.

در «نوشتار»، هفت یادداشت از هفت کارشناس این عرصه جای گرفته است که هرکدام گوشه‌ای از موضوع ادبیات و رمان دینی را بررسی می‌کنند. در یادداشت‌های این بخش، مهدی کفاش درباره «ادبیات دینی و هزار اما و اگر و شاید» سخن می‌گوید، میرشمس‌الدین فلاح هاشمی ارتباط میان «خداوند، دین و داستان» را روشن می‌کند، محمدقائم خانی به بررسی رابطه «ادبیات و زبان دین» می‌پردازد، سیدمحمدحسین فیروزآبادی «روایت داستانی در قرآن در مقایسه با شاخصه‌های رمان‌نویسی مدرن» را مرور می‌کند، وحید زندکریمخانی جست‌وجوی «رئالیسم جادویی و رئالیسم عرفانی» را در دنیای مولوی پی می‌گیرد، مجتبی رنجبر یخفروزانی به سراغ تولستوی می‌رود و «تغییر رویکرد لئو تولستوی به رسالت هنر و خلق آثار داستانیِ دینی و اخلاقی» را بازخوانی می‌کند و در نهایت، علی شِشتمدی «آسیب‌شناسی ادبیات داستانی دینی» را انجام می‌دهد.

در بخش «هشدار»، حسین زحمتکش زنجانی «هیاهوی رسانه‌ای ملت عشق» را ردیابی می‌کند و دربارۀ کتاب «ملت عشق»، تبلیغات و حمایت‌های آن، ترجمه‌های گوناگون و دلایل پرفروش شدنش سخن می‌گوید و این نکته را بررسی می‌کند که کتابی به نام «ملت عشق» هرگز نوشته نشده و آنچه در بازار ایران به فروش می‌رسد، دقیقاً چیست و چگونه به این جایگاه رسیده است.

در «دیدار»، با سه تن از اندیشمندان و صاحب‌نظران عرصه ادبیات دینی دیدار شده و گفت‌وگوهایی روشنگر با آن‌ها صورت گرفته است. احمد شاکری در مصاحبه‌ای با عنوان «رمان بومی چاره‌ای جز دینی‌بودن ندارد»، دیدگاه‌های خود را در این زمینه بیان و این موضوع مهم را مطرح می‌کند که آیا رمان دینی اساساً امکان تحقق دارد، یا رمان و دین اصلاً با یکدیگر جمع‌پذیر نیستند. در دومین مصاحبه، علی‌اصغر عزتی‌پاک «رمان‌نویسی بر بستری از باورهای الهی» را تحلیل می‌کند و مرز رمان دینی و رمان فقهی را مشخص می‌کند و به واکاوی ویژگی‌های دینی بودن رمان می‌پردازد. کامران پارسی‌نژاد نیز در سومین مصاحبه، درباره «ژانری به نام ادبیات داستانی دینی» می‌گوید و جای خالی نویسنده و باورهایش در رمان دینی را مطرح می‌کند.

بخش «نقدوار» به مرور رمان‌های نویسندگان ایرانی که در دو سال گذشته چاپ شده است، می‌پردازد و این رمان‌ها را در دو گروه هنجارین و هنجارستیز دسته‌بندی می‌کند و نقد و بررسی آن‌ها را به قلم کارشناسان مختلف در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد.

در «پیوست»، آخرین بخش هفتمین شماره از گاهِ نقد، دو بسته پیشنهادی برای خوانندگان محترم و علاقه‌مندان به این حوزه آماده شده است. نخستین بسته کتاب‌هایی با موضوع «پژوهش و نقد ادبی» را معرفی می‌کند و در دومین بسته پیشنهادی کتاب‌هایی در زمینه «مستندنگاری پایداری» گردآوری شده است.

هفتمین شماره مجله «گاهِ نقد» به سردبیری حسین زحمتکش زنجانی، در 288 صفحه عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...