شماره‌ سوم مجله‌ «وزن دنیا» (رسانه‌ شعر ایران) با تیتر یک «سنگی بر گوری» و مروری تحلیلی بر مرگ‌اندیشی در شعر معاصر ایران، و همچنین پرونده‌ای درباره شعر و زندگی ابراهیم منصفی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، شماره سوم «وزن دنیا»، ماهنامه تخصصی شعر، پیرو شماره‌های پیشین، به سراغ ۱۰ استان تازه رفته است تا با انتشار شعرهای منتخب شاعران این استان‌ها بازتاب‌دهنده‌ وضعیت شعر سراسر ایران در کنار شاعران مرکزنشین باشد. در این شماره‌ می‌توانیم از شاعران استان‌های تهران، آذربایجان غربی، البرز، خوزستان، قم، زنجان، سمنان، قزوین، خراسان رضوی، گلستان و ایلام شعر بخوانیم. علاوه بر شعر این استان‌ها، دو بخش «آن‌سوی مرزها» و «هم‌زبانان»، مانند شماره‌ قبل، به ترتیب بازتاب‌دهنده‌ شعرِ شاعران ایرانی خارج از کشور و منعکس‌کننده شعرهای شاعران کشورهای فارسی‌زبانی همچون افغانستان و تاجیکستان است.

اما پرونده‌ اصلی این شماره «وزن دنیا» مروری تحلیلی بر مرگ‌اندیشی در شعر معاصر ایران در گفت‌وگویی با دکتر محمد صنعتی و میزگردی با حضور مشیت علایی، لیلا صادقی و حمیدرضا شعیری است. در این پرونده همچنین ۱۰ منتقد در ۱۰ یادداشت تصویر مرگ را در شعرهای ۱۰ شاعر مطرح معاصر ردیابی کرده‌ و علی مسعودی‌نیا و شهریار وقفی‌پور جُستارهایی تحلیلی درباره‌ همین موضوع نوشته‌اند.
«وزن دنیا» در این شماره، بخش «یاد بعضی نفرات» را با تیتر «اِبرام و اسپانیای کوچکش»، به پرسه‌ای در نغمه‌ها، ترانه‌ها و زندگی ابراهیم منصفی، هنرمند موفق و غریبِ جنوبی اختصاص داده است.

ابراهیم منصفی (رامی) یکی از استعدادهای خاص موسیقی و شعر ایران بود که از دهه‌ ۴۰ کارش را آغاز کرد اما به واسطه‌ زندگی تلخ و دشوارش، هیچ‌گاه آن‌طور که باید و شاید نام و کارش مطرح نشد، تا این‌که در سال‌های اخیر با بازخوانی آثارش توسط چند خواننده جوان و همچنین مستندی که درباره‌ زندگی‌اش ساخته شده، نامش بر سر زبان‌ها افتاد. با این‌همه در این شماره‌ مجله، می‌توانید لابه‌لای یادداشت‌ها و گفت‌وگویی‌هایی که منتشر شده‌اند، با لحظه‌هایی از زندگی و آثارش از خلال روایت دوستان و دوست‌دارانش همچون مسعود فرح، ابراهیم حقیقی، سعیده کشاورزی، موسیقی بندری و... همراه شوید.

همچنین «کارنامه» و «کارگاه شعر وزن دنیا» دو بخش تازه‌ مجله‌اند که از شماره‌ پیش به ساختار آن اضافه شده‌ و صفحاتی را به خود اختصاص داده‌اند. «کارنامه» فضایی است برای بازتاب اصول یک کارگاه شعر (این شماره کارگاه رسول رخشا) و معرفی چهره‌های تربیت‌شده در آن، و «کارگاه شعر وزن دنیا» نیز فرصتی است برای تحلیل و نقد آثار مخاطبان مجله که برای حضور در این بخش با ارسال شعر به نشریه اقدام کرده‌اند.

شماره‌ سوم «وزن دنیا» در ۲۷۶ صفحه و با قیمت ۴۰هزار تومان در کتاب‌فروشی‌ها و کیوسک‌های مطبوعاتی معتبر در دسترس مخاطبان شعر است.

مدیرمسئول و صاحب‌امتیاز «وزن دنیا» پوریا سوری است و زیر نظر شورای سردبیری متشکل از علی مسعودی‌نیا، پوریا سوری و فرزام حسینی منتشر می‌شود.

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...