هم می‌تواند خاطره‌نگاری یک دوره تاریخی از نگاه یک زن فعال مدنی در زندان باشد، هم می‌تواند رمانی جذاب با وقایع تو در‌ توی سیاسی، اجتماعی... دوران حاکمیت انور سادات در مصر دهه هفتاد ... صدای کوبش‌های بی‌وقفه ماموران و شکستن در خانه اوست که نوشتار را هم در ذهن نویسنده و هم در ذهن خواننده دلهره‌آور ترسیم می‌کند... ترسیم دقیق و همراه با نکته‌‌سنجی فضای زندان و شخصیت‌های زندانی با گرایش‌های مختلف


زندگی در بیکران | اعتماد


کتاب «خاطراتم در زندان زنان» [مذاکراتی فی سجن النساء] اثر نوال السعداوی [Nawal El Saadawi] پزشک، نویسنده، پژوهشگر، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان مصری از جمله آثاری است که نمی‌توان آن را به ژانر خاصی محدود کرد. کتابی که هم می‌تواند خاطره‌نگاری یک دوره تاریخی از نگاه یک زن فعال مدنی در زندان باشد، هم می‌تواند رمانی جذاب با وقایع تو در‌ توی سیاسی، اجتماعی و تاریخی و هم وقایع‌نگاری یک روزنامه‌نگار از آنچه در دوره‌ای خاص تجربه کرده است. حال هر چه باشد، «خاطراتم در زندان» از نوال السعداوی که توسط «نشرتا» منتشر شده، ژانرها را کنار می‌زند و ازجمله آثاری می‌شود که می‌تواند طیف‌های متنوعی از خوانندگان را جذب کند. مترجمان این کتاب آزاده و ناهید پورصدامی نیز توانسته‌اند با زبانی رسا و روان در تاثیرگذاری هر چه بیشتر این اثر کمک شایسته‌ای کنند.

خاطراتم در زندان زنان» [مذاکراتی فی سجن النساء] اثر نوال السعداوی [Nawal El Saadawi]

دوره تاریخی سیاسی که نوال در این نوشته تجربه کرده است، دوران حاکمیت انور سادات در مصر دهه هفتاد میلادی است. دوره‌ای که از یک ‌سو مصر به جنگ با اسراییل پایان داده و در حال بازسازی و ایجاد تجدد در میان مردم خود است و از سوی دیگر حکمرانان کشور موضعی سرسختانه در قبال جامعه مدنی، روشنفکران و به ویژه زنان مترقی و آزاداندیش گرفته است. وحشت و اضطراب جمعی در میان خیل روزنامه‌نگاران، نویسندگان و روشنفکران در این دوره تاریخی مصر به‌گونه‌ای است که نفس نوشتن مستقل و چاپ و انتشار آن در هر کتاب و نشریه‌ای می‌تواند موجبات مجرم شناخته شدن نویسنده و به تبع آن، دستگیری و به زندان افتادن او را فراهم کند.

نوال السعداوی یکی از آن زنان نواندیش بی‌پروای روزگار خود است. زنی که فرای مرزبندی‌های قدرت به آن چیزی که معتقد است پایبندی دارد و از سر ایستادگی بر همین مواضع در دوران حاکمیت سادات در مصر، روزگار سختی را از سر می‌گذراند. روزگاری که نوال به خوبی توانسته با ظرافت و ریزبینی هنرمندانه‌اش آن را به رشته تحریر در آورد.

شاید با برشمردن چند ویژگی مهم از کتاب «خاطراتم در زندان» بیشتر و بهتر بتوان با این اثر آشنا شد و آن را به خاطر سپرد. نخستین نکته شروع توفانی کتاب است. جایی که خواننده از همان ابتدا با وحشت و هجوم آوردن نیروهای مسلح و شکستن در خانه نوال که در حین نوشتن است، روبه‌رو می‌شود. نوال در حین نوشتن است. بی‌اطلاع از آنچه پیش روی اوست و در همان حال صدای کوبش‌های بی‌وقفه ماموران و شکستن در خانه اوست که نوشتار را هم در ذهن نویسنده و هم در ذهن خواننده دلهره‌آور ترسیم می‌کند. نوال به‌رغم مقاومتی که می‌کند ناچار به تسلیم می‌شود و در راه حرکت به سمت زندان، نگرانی‌های او نسبت بی‌اطلاعی خانواده‌اش از وضعیتی که به وجود آمده و نیز ترس درونی‌اش از آینده‌ای که در پیش است با نگرانی‌ها و ترس‌های خواننده نیز گره می‌خورد و همین بخش آغازین نوشتاراست که در خواننده نیروی گرایش به ادامه کتاب را به وجود می‌آورد.

نکته دوم به تصویر درآوردن و ترسیم دقیق و همراه با نکته‌‌سنجی فضای زندان، شخصیت‌های زندانی با رفتارها و گرایش‌های مختلف و برخورد عوامل زندان با زندانیان از جوانب گوناگون است.

نوال در چنین فضایی خود را کاملا همچون اهرم یک ترازو در میانه قرار می‌دهد. با هر کدام از زنان زندانی همبند خود با رفتاری انسانی برخورد می‌کند. حتی اگر نسبت به عقاید و سلوک آنها کاملا در تضاد و اختلاف نظر باشد. نوال از همان بدو ورودش به سلول در این اندیشه است که دوستان خود را وادار به انجام تغییراتی بنیادین در شیوه زیستن ‌در زندان کند. نخست سراغ فضای بهداشتی در سلول می‌‌رود و سعی می‌کند با همکاری دوستانش برای این محیط حریمی به وجود آورد. سپس شیوه جمعی غذا خوردن و به گفت‌وگو با هم نشستن را با همفکری دیگر دوستان او که از فضای دانشگاهی و علمی کشور هستند، برقرار کند. همین ویژگی‌های نوال السعداوی در سلول زنان موجب دگرگونی رفتارها و برخوردهای زندانیان با یکدیگر می‌شود.

خاطراتم در زندان زنان» [مذاکراتی فی سجن النساء]

نوال السعداوی زنی است به ‌شدت تحول‌خواه. مثل بسیاری از زنان و مردان در سراسر جهان در دهه هفتاد میلادی. او در زندان به‌رغم تمامی فشارهای فردی و جمعی که بر خود غالب می‌بیند اما باز از فعالیت در اجرای آنچه اعتقاد دارد سر باز نمی‌زند و کوتاه نمی‌آید. نوال به ‌طور جدی با خشونت مخالف است و همین امر است که پس از گذشت چند صباحی از زیست دسته جمعی با همبندی‌هایش راه رفاقت و همدلی را از سوی خود برای آنان می‌گشاید و در یک بُعد کلی‌تر جمع حاضر در سلول خود را به همدلی و همیاری با یکدیگر سوق می‌دهد.

در واقع کتاب «خاطراتم در زندان» برآمده از تجربه شخصی یک زندانی بی‌گناه است که سالیان بسیاری از زندگی خود را به جرم نوشتن و فکر کردن پشت میله‌ها سپری کرده است. با اعلام به قتل رسیدن انور سادات است که راه رهایی کسانی چون نوال السعداوی و همفکرانش باز می‌شود و آنان با ایستادگی بر مواضع خود به آغوش خانواده‌شان برمی‌گردند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...