کتاب «امدادگر کجایی؟» در حاشیه تبادل ۴۰ هزار سند تاریخی دفاع مقدس جمعیت هلال احمر رونمایی شد.

به گزارش مهر، آئین رونمایی از کتاب «امدادگر کجایی؟» در حاشیه مراسم تبادل ۴۰ هزار سند تاریخی دفاع مقدس جمعیت هلال احمر و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران پیش از ظهر امروز ۲ مهرماه ۱۳۹۸ در معاونت بهداشت، درمان و توانبخشی سازمان هلال احمر برگزار شد.

در این مراسم اشرف بروجردی رئیس کتابخانه ملی گفت: در دولت دوازدهم مصوب شد که آرشیو ملی ایران باید تمامی اسناد مرتبط با شهدا و وقایع جنگ را در اختیار داشته باشد و از آنها صیانت کند.

بروجردی در ادامه سخنان خود به توافق صورت گرفته میان سازمان هلال احمر و کتابخانه ملی ایران اشاره و تصریح کرد: بر این اساس قرار است ۴۰ هزار سند هلال احمر در اختیار مرکز اسناد کتابخانه های ملی قرار گیرد و تاکنون ۸۱ هزار و ۱۸۷ پرونده در قالب دو هزار و ۶۰۰ کارتن به این سازمان ارسال شده است.

رئیس کتابخانه ملی ایران خاطرنشان کرد: این اسناد در آینده نزدیک به صورت دیجیتال ثبت خواهند شد تا به خوبی ضبط و در اختیار آیندگان قرار گیرند.

در ادامه علی زرافشان معاون اسناد کتابخانه ملی گفت: تمامی سازمان ها و نهادها باید اسنادی را که ارزش تاریخی و فرهنگی دارند به سازمان اسناد ارائه کنند تا در آنجا طبق انضباط خاص نگهداری شود. یکی از مجموعه اسنادی که در این مرکز اسناد ثبت شده است، اسناد مربوط به مفقودین و اسرا است.  با همکاری سازمان هلال احمر می توان به ثبت تاریخی شفاهی سازمان هلال احمر هم پرداخت. همانطور که تاریخ شفاهی اسرا و رزمندگان را این مرکز طی پروژه ای به ثبت رسانده است.

محمودرضا پیوندی دبیر کل جمعیت هلال احمر نیز در این مراسم گفت: شهدا و ایثارگران در سالهای دفاع مقدس از جان خود گذشتند و اکنون حفظ آثار و اسناد آنها برای ما بسیار مهم است تا پژوهشگران بتوانند از خلال آنها بسیاری از یافتنی ها را بیابند. امیدوارم بتوانیم لیاقت حفظ این سرمایه شرف و عزت را که شهدا با اهدای جان خود برای ما به ارمغان آورده اند، داشته باشیم.

علی اصغر پیوندی رئیس جمعیت هلال احمر نیز طی سخنانی اظهارداشت: اسناد بسیاری در ساختمان صلح سازمان هلال احمر گردآوری شده است که در اختیار مرکز اسناد کتابخانه ملی قرار می گیرد. هلال احمر نیز باید این فضا را ایجاد کند که افرادی که قصد نوشتن کتاب، ساختن فیلم و دیگر آثار فرهنگی را دارند، به راحتی بتوانند به اسناد جمعیت هلال احمر دسترسی داشته باشند.

در پایان این مراسم با حضور اشرف بروجردی، پیوندی، زرافشان و معصومه رامهرمزی از کتاب «امدادگر کجایی؟» و تمبر مخصوص دفاع مقدس رونمایی شد و همچنین تفاهم نامه امضا و تبادل شد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...