تاریخ جعلی قوم یهود | شرق


چندی پیش نشست نقد و بررسی کتاب «اختراع قوم یهود» [The invention of the Jewish people] با همکاری مجله «مردم‌نامه» و نشر نو، با حضور حسینعلی نوذری، هاشم آقاجری و داریوش رحمانیان برگزار شد. این کتاب تألیف شلومو زند [Shlomo Sand]، مورخ سرشناس اسرائیلی و استاد بازنشسته دانشگاه تل‌آویو است که در سال 2008 به زبان عبری منتشر شد. «اختراع قوم یهود» یک سال پس از انتشار در اسرائیل، به فرانسه و انگلیسی و سپس به اکثر زبان‌های دنیا ترجمه شد. در سال 1397 ترجمه فارسی این کتاب نیز منتشر و با استقبال زیادی روبه‌رو شد، چندان که تاکنون به چاپ چهارم رسیده است. زند هدف خود را در این کتاب تلاشی نظری برای ساختارشکنی اسطوره فراتاریخی موجودیت ملتی تبعیدی و سرگردان می‌داند. او در این کتاب دیدگاه رایج درباره تاریخ کهن قوم یهود را که در سطحی وسیع در دستگاه رسانه‌ای و ایدئولوژیک صهیونیست‌ها تبلیغ و ترویج می‌شود، با بینشی علمی و روایتی جذاب نقش‌برآب می‌کند و به همین دلیل با انتقاد گسترده صهیونیست‌ها نیز روبه‌رو شد. زند نشان می‌دهد هیچ نشانه علمی برای اثبات این امر وجود ندارد که در سال ۷۰ پس از میلاد مسیح، قوم یهود از سرزمین مقدس خود بیرون رانده شده است. طبق تحقیقات او، یهودیان اصلا قومی نیستند که ۲۰۰۰ سال تمام در سراسر دنیا پراکنده شده باشند و شکل‌گیری جماعت‌های یهودی ساکن حوزه دریای مدیترانه و اروپا بیشتر حاصل فعالیت روحانیان یهودی در زمینه ارشاد دینی بوده است. طبق نظر او یهودیان اصلا قوم نیستند، بلکه جامعه‌ای دینی هستند که گروه‌هایی با تبار گوناگون به آن پیوسته‌اند. آنچه در ادامه می‌خوانید، گزیده‌ای از سخنان نوذری و آقاجری در نشست نقد و بررسی این کتاب است.

اختراع قوم یهود» [The invention of the Jewish people]  تألیف شلومو زند [Shlomo Sand]
 

حسینعلی نوذری: ریشه و تبار یهودیان
در ابتدا جا دارد به نشر وزین نو که میراث‌دار بسیار ارجمند و گران‌قدر انتشارات امیرکبیر است، تبریک بگویم که چهار دهه بسیاری از فشارها، سانسورها و تنگناها را به جان خرید اما نگذاشت پرچم پرافتخار امیرکبیر سابق و نشر به معنای دقیق و سالم کلمه در این کشور بر زمین افتد و دیگرانی سور به زمین‌افتادن این پرچم را به سفره بنشینند. «اختراع قوم یهود» به عنوان یکی از نقاط مثبت کارنامه وزین و پربار این نشر محسوب می‌شود. این کتاب اثری است بسیار چالش‌برانگیز و بحث‌های مناقشه‌انگیز و تحریک‌کننده‌ای را همچنان که در نسخه عبری، انگلیسی و فرانسه و سایر زبان‌ها به وجود آورد، در زبان فارسی هم موجب خواهد شد. کتاب از نظر قطع و اندازه و به لحاظ فنی در خور ستایش است. همچنین زحمات مترجم گران‌قدر به‌ویژه در بحث معادل‌سازی‌های دقیق درباره اسامی خاص و اماکن قابل تقدیر است. کتاب برای شخص من بسیار جالب بود و برای برخی درس‌های نظری، هم در مقطع دکترای رشته علوم سیاسی و هم رشته تاریخ آن را به دانشجویان معرفی کرده‌ام. چند نکته انتقادی را خدمت ناشر و مترجم می‌گویم: در نسخه انگلیسی، ارجاعات درون‌متنی است و منابع به طور کامل و دقیق در پایان کتاب آمده است. در ترجمه فارسی با انتقال منابع به پانوشت‌ها (شاید به خاطر محدودیت صفحات) برخی از منابع را حذف کرده‌اند و در برخی پانوشت‌ها نام کوچک نویسنده حذف شده که برای محققان ایجاد مشکل می‌کند. نکته دیگر این است که طبق اصول روش‌شناسی تهیه کتاب، همه منابع باید به صورت مورب و ایتالیک و در فارسی به صورت ایرانیک بیاید ولی در چاپ فارسی این موضوع رعایت نشده است.

شلومو زند استاد ممتاز بازنشسته تاریخ در دانشگاه تل‌آویو و متولد شهر لینتز اتریش در 10 سپتامبر 1946 است. عمده علائق او به تاریخ معاصر به‌ویژه تاریخ قوم یهود است. اختراع یا ابداع قوم یهود در سال 2008 چاپ شد و بلافاصله در 2009 به زبان انگلیسی و بعد به زبان‌های آلمانی، فرانسه، عربی، اسپانیایی، پرتغالی و سایر زبان‌های مختلف ترجمه شد. ترجمه از عبری به انگلیسی از سوی یاول لوتان (Yael Lotan) انجام شده است. ناشر متن انگلیسی، ورسو از ناشران بسیار برجسته و چپ انگلیس است که کارهای بسیار اساسی را منتشر می‌کند و هم در لندن و هم در نیویورک شعبه دارد. عنوان اصلی کتاب در عبری این است: «چه زمانی و چگونه قوم یهود اختراع شد؟» در عنوان‌های انگلیسی و فرانسه و سایر زبان‌ها از جمله فارسی، «اختراع قوم یهود» معادل‌گذاری شده که خود شلومو زند آن را مطرح کرده است. زند کتاب را با مطالعه‌ای در سایر پژوهش‌ها و آثار ادبی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آغاز می‌کند که تا پیش از این درباره مسئله قوم یهود انجام گرفته است. مسئله محوری مورد نظر او که پروبلماتیک سراسر تحقیقات او نیز هست، تبعید اجباری و اخراج یهودیان از منطقه‌ای است که امروز مرزهای اسرائیل و مناطق پیرامونی آن را تشکیل می‌دهد. این مسئله‌ای است که او سعی می‌کند به واکاوی و تحلیل و راستی‌آزمایی آن بپردازد.

اخراج یهودیان از منطقه به عنوان یکی از منابع و ارکان اساسی و اجزای تشکیل‌دهنده تاریخ یهود به شمار می‌رود ولی زند با کمال تعجب ابراز می‌کند که علی‌رغم همه تلاش‌ها و تحقیقاتی که به عمل آورده، نتوانسته هیچ‌گونه اثر و نشانه و ادبیاتی در اثبات این موضوع پیدا کند. البته او اشاره می‌کند که گرچه در متون مقدس مثلا در عهد عتیق و در سفر خروج به این مسئله اشاره شده اما این به معنای کاری تحقیقی و تألیفی در حوزه تاریخ‌نگاری و واقع‌نگاری تاریخی نیست که ما بعدا بتوانیم بر مبنای آن حقایق تاریخی، به تحلیل و واکاوی بپردازیم. ما به اسناد و مدارکی متقن و تاریخی در این زمینه نیاز داریم. او در نتیجه‌گیری از تحقیقات خود به سه نکته می‌رسد: 1- خیلی ساده و راحت باید پذیرفت که اساسا پدیده اخراج، تبعید، نفی بلد یا هر معنای دیگری از این دست به لحاظ یک امر واقع تاریخ‌نگاری که با حقایق مسلم و حتمی سروکار دارد رخ نداده است. 2- هیچ کس یا هیچ جریان یا هیچ دولت مستقری یهودیان را از این منطقه تبعید نکرده است. 3- پدیده یهودی سرگردان یا آوارگی قوم یهود اساسا یک اختراع دوران مدرن است. حتی او تعبیر جعل (fabrication) را به کار می‌برد و می‌گوید این پدیده یک برساخت دوران مدرن است.

نکته بعدی درباره دلایل توجیهی برای حضور میلیون‌ها یهودی در حوزه مدیترانه و اطراف آن است. یکی از استنادهای اساسی که این منطقه را سرزمین مادری یهودیان می‌داند کثرت جمعیت و تعداد نفوس یهودیانی است که در این منطقه وجود دارد. او چه دلیلی برای رد این مسئله ارائه می‌کند؟ دلیل او این است که این پدیده بیش از هر چیز نتیجه یک تغییر کیش انبوه و توده‌ای است که در این منطقه در طول تاریخ صورت گرفته، تغییر کیشی که توسط مردمان محلی و بومی آن منطقه از کیش‌های دیگر اعم از پاگانیستی یا سایر کیش‌های جادویی و آیینی صورت گرفته است. زند به این نکته نظر دارد که آیین یهود نخستین حلقه یا جریان از آیین ادیان‌های حنیفی و راست‌کیشانه و ارتدوکسی و به اصطلاح ادیان ابراهیمی و توحیدی است که روند تحول از حوزه‌های چندخدایی به طور تاریخی را طی کرده و به گونه‌ای تکاملی از چندخدایی به سه‌خدایی، دو‌خدایی و نهایتا به تک‌خدایی و آیین توحیدی رسیده است.

او می‌گوید دلیل اینکه این تغییر کیش‌های انبوه رخ داده این است که برخلاف تصور رایج، دین یهودیت در ادوار گذشته در سطحی بسیار وسیع دین تغییر کیشی محسوب می‌شده و بسیاری از اقوام و مردمان به‌راحتی این دین را می‌پذیرفتند. ضمن اینکه باز هم بر خلاف تصور رایج، روحیه و رفتارهای موجود در آیین یهودیت صدر، همانند آیین مسیحیت صدر و آیین صدر اسلام روحیه تساهل و تسامح بوده و بدین ترتیب بسیاری از جریان‌های پاگانیستی و کافر‌کیشانه و جریان‌های آیینی را تشویق و ترغیب می‌کرده که به سمت آن بیایند. نکته بعدی این است که به اعتقاد زند این تغییر کیش‌های عمومی و انبوه، اولین بار در دوران سلسله حشمونی‌ها که بیشتر تحت نفوذ جریان‌های هلنستیک (فرهنگ و تمدن و هنر و سیاست و جامعه متأثر از یونان باستان) بودند تا زمان اعتلای قدرت نهادینه و رسمی مسیحیت در قرون چهارم و پنجم صورت گرفته است. تا این زمان این تغییر کیش‌ها از آیین‌های مختلف به آیین یهودیت در قالبی وسیع ادامه پیدا می‌کند. حشمونی‌ها از سلسله‌ها و خاندان‌های حکومت‌گری بودند که در خلال سال‌های 140 و 116 پیش از میلاد در سرتاسر منطقه یهودیه و مناطق مجاور آن ساکن بودند.

همه مفاهیمی که زند مطرح می‌کند نتیجه تحقیقات میدانی و مراجعه او به منابع متعدد و متنوع از جمله منابع انسانی (مصاحبه‌ها، مراجعه به آرشیوها و...) است. به اعتقاد زند، به احتمال بسیار زیاد ریشه و تبار اکثر یهودیان معاصر نه به سرزمین کنونی اسرائیل بلکه به مناطق و سرزمین‌های خارج از سرزمین اسرائیل فعلی باز‌می‌گردد. بعد بلافاصله به یک نکته اشاره می‌کند که آن هم به عنوان یکی از کلیدهای اساسی فهم و درک این کتاب است: ما چیزی به عنوان نژاد-ملی یا نژاد-ملت (nation-race) نداریم آنچنان که دولتشهر (city- state) یا دولت-ملت (nation-state) داریم. مفاهیم تاریخی و گفتمانی در پیوندی اجتناب‌ناپذیر با اندیشه و فلسفه سیاسی قرار دارند. بر این مبنا بخشی از نظریه‌پردازان حوزه نظریه سیاسی و تاریخ‌نگاران قوم یهود، با گزاره‌هایی که از دل گذشته‌های عمیق و ژرف در‌می‌آورند، به پدیده‌ای به نام نژاد-ملت باور دارند. زند این تز را اساسا بی‌پایه و غیرعلمی می‌داند و معتقد است ما چنین چیزی نداریم که ملت‌ها بر اساس نژاد شکل گرفته باشند.

حسینعلی نوذری نشست نقد و بررسی اختراع قوم یهود

بنابراین مفهوم ملت-نژاد واحد یهودی با خاستگاه مشترکی که به اصطلاح سرزمین کنعان یا سرزمین اسرائیل باشد هرگز وجود خارجی نداشته است. همچنین همان‌گونه که همه مسیحیان و مسلمانان اولاد و احفاد و اعقاب و اخلاف مردمان تغییر‌کیش‌داده هستند و نه لزوما برآمده از مسیحیان و مسلمانان صدر، یهودیان نیز به طریق اولی از افراد تغییر‌کیش‌داده هستند. فراموش نکنیم که حتی مسیحیان و مسلمانان صدر نیز به‌نژاد نبودند و کسانی که به مسیحیت و اسلام گرویده بودند نیز مشرک یا کافر یا از ادیانی دیگر بودند. زند بر همین اساس نتیجه می‌گیرد که نژادی که به طور ناب و خاص یهودی باشد و نیای واحد و مشترک داشته باشد و واجد سرزمین واحد یا خاستگاه اولیه‌ باشد نداریم. او با ارجاع به منابع مختلف نشان می‌دهد که در همان دوران کلاسیک هم در بخش‌های مختلف شاهد حضور یهودیانی هستیم که اساسا اسرائیلی یا کنعانی نیستند بلکه تغییر کیش‌داده‌شده هستند.

به عقیده زند یهودیت همانند عموزاده‌های خود یعنی مسیحیت و اسلام یک دین تبشیری و تبلیغی است که مردمان سایر ادیان و آیین‌ها و کیش‌ها را به آیین خود دعوت می‌کرده است. بنابراین تمام مفروض‌هایی که از این به بعد ارائه می‌دهد همگی در تأیید این مفروض اولیه است. از نظر او عمدتا این رویکرد تبشیری و تبلیغی موجب می‌شود تا بخش‌های زیادی از نژادها و اقوام مختلف وارد کسوت و آیین جدید یهود شوند. آنچه تحت عنوان تغییر کیش انبوه و توده‌ای به سمت یهودیت رخ داده از میان اقوام خزرها در قفقاز، قبایل بربر در شمال آفریقا و در قلمرو پادشاهی حمیری‌ها در شبه‌جزیره عربستان بوده است. زند با این استدلال، سندیت اسباط دوازده‌گانه قوم یهود را تا حد زیادی به لحاظ تاریخی زیر سؤال می‌برد.

نکته بعدی این است که به اعتقاد زند، بر مبنای اسناد و مدارک، یهودیان اولیه که در اسرائیل می‌زیستند بر خلاف تصور رایج توسط رومیان اخراج نشده‌اند. در حوالی سال 132 تا 136 میلادی شورش بسیار عظیمی از سوی یهودیان بارکوخبا علیه امپراتوری روم شکل می‌گیرد. این شورش به سومین جنگ یا آخرین جنگ یهودی و روم موسوم است. زند اشاره می‌کند که با توجه به اسناد و نوشته‌ها و مکتوبات چه به لحاظ تاریخی و چه در قالب سنگ‌نوشته‌ها و نوشته‌های دینی که از یهودیان و همچنین رومیان به جا مانده، رومیان اقدام اساسی و همه‌جانبه‌ای برای اخراج یهودیان صورت نداد‌ه‌اند. او می‌گوید رومیان به اکثر یهودیان اجازه دادند در کشور بمانند و برعکس داستان تبعید افسانه‌ای بود که از سوی مسیحیان صدر تبلیغ و ترویج شد تا از این رهگذر یهودیان را به خدمت دین و ایمان جدید درآورند. این عنوان، دقیقا عبارتی است که زند در یکی از مصاحبه‌هایی که انجام داده به کار می‌برد و می‌گوید داستان تبعید، «افسانه‌ای» بود که از سوی مسیحیان صدر ترویج و تبلیغ می‌شد و مسیحیان این واقعه را در جریان رویارویی با یهودیان و به عنوان مجازات الهی یهودیان به خاطر اینکه بشارت مسیح و انجیل را رد کرده بودند، تبلیغ می‌کردند. به زعم زند مسیحیان درصدد بودند تا به نسل‌های بعدی یهودیان بقبولانند که تبعید نیاکان و پیشینی‌های آنان تنبیه و مجازاتی است به خاطر کفرانی که در برخورد با انجیل داشتند.

بالاخره به دنبال فتح فلسطین توسط اعراب در قرن هفتم میلادی بسیاری از یهودیان محلی به اسلام گرویدند و با مسلمانان متشبه شدند. در نهایت زند نتیجه می‌گیرد این تغییر کیش و این گروش‌ها ریشه و پیشینه تبار فلسطینیان معاصر به شمار می‌رود. زند در فصل آخر کتاب به اقامه و طرح پرسش‌هایی اساسی می‌پردازد. قابل توجه دانشجویان مقطع دکترا است که هر کدام از این پرسش‌ها می‌تواند فتح باب مقالات، رسائل و کتاب‌های تحقیقی و تاریخی شود.

هاشم آقاجری: شالوده‌شکنی تاریخ‌نگاری صهیونیستی
«اختراع قوم یهود» کتابی است بسیار مهم که در خود تل‌آویو و اسرائیل چند ماه جزء کتاب‌‌های پرفروش بود و در زمینه تاریخ یهود و اسرائیل یکی از کتاب‌هایی است که بیشترین ترجمه را به زبان‌های دیگر داشته است. در 2008 نسخه عبری کتاب منتشر شد و همان سال به زبان فرانسه ترجمه شد، در 2009 ترجمه انگلیسی و سپس ترجمه‌های آلمانی، روسی، پرتغالی، اسپانیایی و ... منتشر شد. خوشبختانه ما هم امروز ترجمه آن را به زبان فارسی در اختیار داریم. البته روشن است که این کتاب در مقابل موافقان زیاد، مخالفان بسیار سرسختی هم دارد، چون موضوعی که مطرح می‌کند صرفا یک موضوع تاریخی به معنی خاص و سنت‌گرایانه کلمه نیست و موضوعی است که دقیقا با اینجا و اکنون اسرائیل و یهودیان پیوندی نزدیک دارد. زند پروژه‌ای دارد که آن را تقریبا در تمام آثاری که تاکنون منتشر کرده و در همه مقالات و مصاحبه‌هایش دنبال کرده است. غیر از این کتاب که در 2008 منتشر شد، او کتاب «اختراع سرزمین اسرائیل» را در 2012، «چگونه از یهودی بودنم دست می‌کشم» را در 2013، و «پاپان روشنفکر فرانسوی» را در 2016 منتشر کرده است. پروژه‌ای که زند دارد نهایتا در خدمت چه هدفی است و چه نتایجی بر آن مترتب می‌شود؟ وقتی دانشجویان این کتاب را می‌خوانند برای اینکه در انبوه فکت‌ها و ارجاعات و منابع و ماخذهایی که در کتاب هست (و البته یکی از مزیت‌های مهم این کتاب است) گم نشوند باید بدانند این کتاب در کل پروژه زند و هدف کلی‌ای که زند به عنوان یک مورخ دنبال می‌کند، چیست. زند رساله دکترایش را در خصوص تاریخ فرانسه گذرانده و سال‌ها در دانشگاه تل‌آویو و دانشگاه‌های کالیفرنیا و پاریس تدریس کرده است.

من دیدگاه‌های کلی شلومو زند را جمع‌بندی می‌کنم: زند پیوند یهودیان را با ارض مقدس و سرزمین مقدس اورشلیم تأیید می‌کند اما می‌گوید به نظر من پیوند دینی یهودیان با سرزمین، موجب حق تاریخی یهودیان بر این سرزمین نمی‌شود. این تز مهمی است که زند دنبال می‌کند. در عین حال زند از موجودیت اسرائیل دفاع می‌کند. اما دلیل دفاع از این موجودیت را نه آن حق تاریخی بلکه این می‌داند که امروز اسرائیل یک واقعیت است و اگر بخواهیم کوششی برای نابودی آن کنیم منجر به تراژدی‌های بزرگی خواهد شد. پس زند بر اساس منطق واقع‌بینانه، این موجودیت را قبول می‌کند. اما در عین حال زند از جمله کسانی است که طرفدار پروژه تک‌دولتی نیست و از پروژه دودولتی دفاع می‌کند. زند جزء خانواده چپ سیاسی است. هم پدرش و هم مادرش یهودیانی بودند که از هولوکاست جان به در بردند و بعد به اتریش رفتند و به حزب کمونیست گرایش پیدا کردند و از روحانیت یهود و کنیسه و مذهب سنتی دست شستند. زند هم خودش به عنوان یک فرد چپ‌گرا که آرمان‌های سوسیالیستی و مارکسیستی را دنبال می‌کند از این منظر به تاریخ و جامعه نگاه می‌کند اما بر خلاف برخی از چپ‌گرایان چه در داخل اسرائیل و چه بیرون از اسرائیل که طرفدار پروژه تک‌دولتی هستند از پروژه دودولتی دفاع می‌کند. طرفداران پروژه تک‌دولتی می‌گویند یک دولت واحد تشکیل شود که شامل یهودیان، مسلمانان، مسیحیان، فلسطینیان، عرب‌ها، اسرائیلی‌ها و همه باشد.

هاشم آغاجری نشست نقد و بررسی اختراع قوم یهود

زند این پروژه را رد می‌کند، باز هم نه به خاطر یک‌سری جزم‌های اعتقادی یا فکری بلکه به دلیل واقعیت. او می‌گوید در میان یهودیان کسانی آن‌چنان متعصب و جزم‌اندیش هستند که به هیچ وجه حاضر نمی‌شوند دولتی به نام دولت اسرائیل را از دست بدهند و یک دولت واحد تشکیل شود که پیروان همه ادیان و اقوام را دربر‌گیرد. در نتیجه او از تز دو دولت دفاع می‌کند؛ دولت اسرائیل و دولت فلسطین. اما در عین حال می‌خواهد دولت اسرائیل از یک دولت قومی و مذهبی ذات‌گرا و طبعا نژادپرست به یک دولت ملی دموکراتیک تبدیل شود. چون اسرائیل کنونی یک دولت قوم‌سالار است که این قوم‌سالاری‌اش هم یک قوم‌سالاری جهانی یعنی قومیت و نژاد ذاتی یهود است. شهروندان این ملت-دولت فقط یهودیان هستند و غیر‌یهودی‌ها شهروند دارای حقوق برابر نیستند. پس در درون سرزمین‌های اسرائیل ما شاهد نوعی سیستم آپاراتاید و تبعیض هستیم. در عین حال این دولت از آنجایی که خودش را با یک دین تعریف می‌کند شهروندانش را تمام یهودیان جهان می‌داند. ساکنان عرب و فلسطینی و غیریهودی امروز اسرائیل از نظر دولت اسرائیل شهروند محسوب نمی‌شوند زیرا یهودی نیستند، در حالی که شهروندان کشورهای دیگر بالقوه شهروند اسرائیل هستند و حق بازگشت دارند. شلومو زند با این حق بازگشت به‌شدت مخالفت می‌کند و می‌گوید اسرائیل دیگر نباید یهودیان سایر سرزمین‌ها را بپذیرد. به خصوص که امروز دیگر همچون دوره هیتلر و هولوکاست و کوره‌های آدم‌سوزی نیست که یهودیانی که شهروند کشورهای دیگر در اروپا و آمریکا و غرب هستند، مورد آزار و اذیت قرار گیرند و در سرزمین خودشان دارای حقوق دموکراتیک و برابر با تمام شهروندان آن جامعه ملی هستند.

زند نهایتا از نوعی ناسیونالیسم دفاع می‌کند که به جای اینکه ذات‌گرا و در نتیجه طردگرا باشد از نوعی ناسیونالیسم مدنی دفاع می‌کند. کل پروژه زند و نتیجه کار او، حاصل نوعی شالوده‌شکنی در تاریخ‌نگاری صهیونیستی است. تاریخ‌نگاری صهیونیستی از نیمه دوم قرن نوزده شکل گرفت و بعد تبدیل به نوعی آموزش شد و در درس‌های دولت اسرائیل دائم تکرار شد و به خورد دانش‌آموزان داده شد. بر اساس یک ایدئولوژی نوعی تاریخ‌نگاری تولید شد که معطوف به قدرت و دولت است. در اینجا ما سه مؤلفه تاریخ‌نگاری، ایدئولوژی (که در اینجا ایدئولوژی صهیونیسم است) و قدرت سروکار داریم. از نظر زند این ایدئولوژی یک ایدئولوژی کاملا جدید و برساخته بود که به هیچ وجه در تاریخ یهودیان سابقه نداشت. یعنی نوعی بازتفسیر ایدئولوژیک و نوعی تاریخ‌نگاری جدید ایجاد شد برای اینکه بتوانند قدرتی را به نام دولت صهیونیستی ایجاد کنند. در این تاریخ‌نگاری به فرد یهودی و دانش‌آموز اسرائیلی این‌چنین آموخته می‌شود: سرزمین فلسطین و اسرائیل، سرزمین اصلی و مقدسی است که بنی‌اسرائیل در 2000 سال پیش در آن سکنی داشتند.

دیاسپورا و آوارگی و سرگردانی در همه دنیا بر این قوم طی دو تبعید بزرگ (تبعید اول در 1300 پیش از میلاد و تبعید دوم در 70 میلادی) تحمیل شد. تمام یهودیان خاورمیانه، آفریقا، آسیا و اروپا بر اساس این تاریخ‌نگاری نتیجه پراکنش و گسترش همین قوم هستند و در نتیجه علی‌رغم دوری و فاصله مکانی و منطقه‌ای و تنوع فرهنگی که در کشورهای مختلف در طول 2000 سال تجربه کرده‌اند، همچنان از همان پیوند خونی و نژادی هستند. یعنی اینجا یهودیت نه به مثابه یک دین بلکه به مثابه یک نژاد قرائت می‌شود. یهودیان یک قوم‌ و یک نژادند که از نظر خونی و ژنتیکی با هم پیوند دارند. تبعید بر آنها تحمیل شده و پراکنده شده‌اند و پس از گذشت آن همه زجر و شکنجه و تهدیدکه اوج آن هولوکاست نازیستی و هیتلری در جریان جنگ جهانی دوم بوده، حالا در قرن بیستم این قوم فرصتی پیدا کرده که به وطن اصلی و سرزمین مقدسش بازگردد. در این قرائت قوم یهود همواره یک حق تاریخی داشته که به این سرزمین بازگردد و بازگشت. همچنین فلسطینی‌ها و عرب‌ها ساکنان اصلی این سرزمین نبودند. تصادف‌های تاریخی و شانس و زور و جنگ باعث شد که آنها در این سرزمین ساکن شوند؛ سرزمینی که در شعار صهیونیست‌ها، در شعار گلدن مایر، در شعار هرتزل، در منظر بیانیه بالفور تصویر می‌شد: بازگشت قومی بدون سرزمین به سرزمینی بدون قوم. اورشلیم و فلسطین یک سرزمین بکر و قلمرو بدون ملت است و ملتی به نام قوم یهود داریم که از وطن اصلی‌اش آواره شده، لذا این ملت بدون قلمرو و بدون سرزمین باید به این سرزمین بدون ملت بیاید. این پروژه در واقع یک پروژه صهیونیستی است و نوع نگاهش به هویت و از جمله هویت ناسیونالیستی یک نگاه کاملا ذات‌گرایانه است، ذات نژادی و خونی. اما شلومو زند این نوع تاریخ‌نگاری و نگاه هویتی را شالوده‌شکنی می‌کند.

منظری که شلومو زند از آن به مسئله هویت و ناسیونالیسم وارد می‌شود تحت تأثیر رهیافت‌های برساخت‌گرایانه در کارهای کسانی مثل ارنست گلنر، بندیکت اندرسون و اریک هابزبام است که در این کتاب هم به آنها ارجاع می‌دهد و صریحا از دین خود به آنها یاد می‌کند. در این منظر هویت به خصوص هویت‌های ملی و ناسیونالیستی یک امر ازلی و ذاتی نیست. هویت و ناسیونالیسم برساخته است، روایت است، در واقع نوعی تفسیر است، تفسیری که ما از خودمان و از رابطه خودمان با دیگری می‌کنیم و آن را بر‌می‌سازیم. پیوند میان یهود و سرزمین اصلی وجود دارد اما آن پیوند، پیوند پیروان یک دین با یک سرزمین مقدس و در نتیجه یک رابطه معنوی است. اما از منظر زند صهیونیسم یک دین را تقلیل داده به یک نژاد و بعد رابطه این نژاد را با ارض مقدس پایین آورده و زمینی کرده و به یک رابطه قدرت تبدیل کرده. پیوند ما به عنوان مسلمانان امروز با کعبه یا مکه یا مدینه یک پیوند معنوی است و هیچ‌گاه یک مسلمان در هیچ کشور یا هیچ نقطه جهان نمی‌گوید که به دلیل این پیوند معنوی که ملت مسلمان با آن مکان مقدس دارد باید برویم آن مکان مقدس را تصرف کنیم و در آن سکونت گزینیم. اما کاری که صهیونیست‌ها کردند و می‌کنند عملا همین است و زند این موضوع را به‌شدت نقد می‌کند. زند این تاریخ خطی و پیوسته را شالوده‌شکنی می‌کند. کاری که صهیونیست‌ها می‌کنند نوعی الگوبرداری از تاریخ‌نگاری خطی عصر روشنگری هم هست که کل تاریخ بشر را آن‌چنان می‌خواند که گویا از یک نقطه شروع شده و مراحل تکاملی را طی کرده تا به دوره روشنگری رسیده. در واقع تاریخ‌نگاران و متفکران صهیونیستی با بازخوانی خطی تاریخ و کنار هم قراردادن قطعات پراکنده گوناگون، پازلی می‌سازند که بر اساس آن یک قوم واحد منسجم نژادی داریم که رانده و پراکنده شده و حال باید به سرزمین اصلی‌اش بر‌گردد.

پرسشی که زند مطرح می‌کند این است که آیا کتاب مقدس یک کتاب تاریخی است یا یک کتاب الهیاتی. ادعای زند این است که تا نیمه دوم قرن نوزدهم کتاب مقدس یک کتاب تاریخی محسوب نمی‌شد و کتابی دینی و الهیاتی بود. تاریخ‌نگاری و ایدئولوژی صهیونیستی این کتاب را به یک کتاب تاریخی تبدیل کرد و بعد بر اساس آن، تاریخ‌نگاری خاص خودش را تولید کرد و افسانه و اسطوره را به جای واقعیت گذاشت. از نظر زند دیاسپورا و سرگردانی نتیجه اخراج عبریان و تبعید آنها نبود. زند بر مبنای شواهد و مدارک در بسیاری از بدیهیات تاریخ‌نگاری صهیونیستی شک می‌کند و با اتکا به منابع آنها را از هم می‌پاشاند. مثلا یک نکته که شاید برای ما جالب باشد این است که زند بر اساس مدارک و شواهد نشان می‌دهد اساسا در 1300 پیش از میلاد تا 660 پیش از میلاد کل بنی‌اسرائیل از اورشلیم تبعید نشد. کاری که کوروش کرد معطوف به کل یهودیانی که از اورشلیم تبعید شده باشند نبود. او می‌گوید تمام شواهد و مدارک نشان می‌دهد که یهودیانی که در اورشلیم زندگی می‌کردند بعد از آن تاریخ همچنان به زندگی‌شان ادامه دادند. تبعید فقط محدود به الیت سیاسی و فکری بوده یعنی عده محدودی مثل دانیال نبی که در مرزهای امپراتوری ایران بودند.

علاوه بر حملات تاریخ‌نگارانه‌ای که سعی شد به کار زند انجام بگیرد ما شاهد نقدهای ژنتیکی هم بر کار زند هستیم. در سال 2010 یعنی دو سال بعد از انتشار «اختراع قوم یهود»، آقای هری اوسترر، استاد ژنتیک کالج پزشکی آلبرت انیشتین در نیویورک دست به مطالعه ژنتیکی می‌زند و تلاش می‌کند با مطالعه دی‌ان‌ای، شاخص‌هایی را استخراج کند که از نظر او شاخص‌های تبارشناختی و اصل و نسبی نژاد یهودی هستند و بدین ترتیب سعی می‌کند با سلاح ژنتیک به جنگ تاریخ‌نگاری برود. مسئله قوم یهود و اینکه یهودیان آیا یک نژاد هم‌خون و تباری هستند یا پیروان یک دین، از منظرهای مختلف بررسی شده و بحثی به‌شدت میان‌رشته‌ای است. در این موضوع هم باستان‌شناسان وارد شدند، هم زبان‌شناسان، هم جغرافی‌دانان، هم دانشمندان علوم سیاسی و... اما اساس کار همه اینها مطالعات تاریخ‌نگاری است. البته بعدا معلوم شد که کار ژنتیکی اوسترر اشکالات اساسی دارد، کمااینکه در 2012 دکتر اران آلهایک که او هم ژنتیک‌شناس است دو مقاله در جواب به کارهای اوسترر منتشر کرد و نشان داد کاری که اوسترر کرده در واقع باز هم نوعی تقلب و دست‌کاری در داده‌ها برای اثبات ایدئولوژی برساخته نظریه‌پردازان و تاریخ‌نگاران صهیونیست است. جالب است که شلومو زند در مصاحبه‌ای می‌گوید اگر امروز هیتلر زنده بود از کار اوسترر به‌شدت خشنود می‌شد، چون هیتلر هم دقیقا می‌خواست همین کار را بکند. حرف هیتلر و دانشمندان ژنتیک‌شناس او این بود که یهودیان یک ژن معیوب و آلوده هستند و در نتیجه هر کسی که یهودی است باید به کوره‌های آدم‌سوزی سپرده شود و این میکروب خطرناک برای نژاد پاک آریایی را باید کاملا از بین ببریم. حالا سال‌ها بعد از هیتلر، صهیونیست‌هایی که می‌خواهند ایدئولوژی دولت آپارتاید اسرائیل را موجه کنند و با کار تاریخ‌نگارانه و تفسیر کتاب مقدس راه به جایی نمی‌برند، دوباره به ژنتیک متوسل شده‌اند تا بگویند یهودیان یک ژن و قوم برگزیده هستند.

توصیه می‌کنم این کتاب را هم دانشجویان تاریخ، هم دانشجویان علوم سیاسی و هم دانشجویان دیگر رشته‌های علوم انسانی بخوانند. این کتاب ویژگی‌های بسیار مثبتی دارد که می‌توان درباره‌اش صحبت کرد اما در عین حال ضعف‌هایی هم در شکل دارد. توصیه‌ای هم به ناشر ارزشمند کشورمان، نشر نو دارم که میراث‌دار سابقه درخشان انتشارات امیرکبیر است که متأسفانه بعد از انقلاب به آن حال و روز نزار افتاد، و آن این است که بهتر است در تجدید چاپ، در متن اصلی نقشه جغرافیایی و عکس بگنجانند. چون با توجه به بحث‌های متنوعی که این کتاب مطرح می‌کند، اگر خواننده به نقشه و عکس دسترسی داشته باشد مطالب کتاب برایش مجسم‌تر و یادگیری‌اش راحت‌تر می‌شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...