کتاب «آتش و قصه» [The fire and the tale] نوشته جورجو آگامبن [Giorgio Agamben]، فیلسوف ایتالیایی با ترجمه فرهاد اکبرزاده در مجموعه کتاب های «درنگ ها» نشر لگا منتشر شد.

آتش و قصه» [The fire and the tale] جورجو آگامبن [Giorgio Agamben]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، چه چیزی در ادبیات مدنظر است؟ آیا می‌توان آتشی را که داستان‌های مان از دست داده‌اند، اما به هر قیمتی در صدد کشف دوباره آن‌اند شناسایی کرد؟ و چیست آن سنگ فیلسوف که نویسندگان، با شور و اشتیاق کیمیاگران، در تلاش‌اند تا به آن در کوره کلمات شکل دهند؟ نزد جورجو آگامبن که می‌گوید تمثیل الگوی پنهان تمام روایت‌هاست، هر عمل آفرینشی سرسختانه در برابر آفرینش مقاومت می‌کند، از این رو به هر اثری قدرت و لطفش را می‌بخشد.

ده مقاله جمع آوری شده در کتاب «آتش و قصه» آثاری از خوانش فیگورهای مختلف از ارسطو تا پل کله را پوشش می‌دهند و نشان دهنده این است که چه چیزی پژوهش‌های اخیر آگامبن را با فشار به‌پیش می‌راند. همان‌طور که اغلب در مورد نوشته‌های آگامبن دیده می‌شود، در این کتاب تمرکز ویژه نوشتار او معطوف به معمای ادبیات، خواندن و نوشتن، و زبان به‌عنوان آزمایشگاهی برای درک نوعی دیدگاه سیاسی‌اخلاقی است که ما را در ورای قدرت حاکمیت قرار می‌دهد.

کتاب «آتش و قصه» در ۱۳۰ صفحه، قطع پالتویی، با قیمت ۴۰ هزار تومان در اختیار علاقه مندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...