نهمین چاپ «اراده معطوف به قدرت: آزمایشی در دیگرگونی همه ارزش‌ها» [The Will to Power: An Attempted Transvaluation of All Values] اثر نیچه و ترجمه زنده‌یاد محمدباقر هوشیار بازنشر شد. تنها حقیقت مطلق نزد نیچه «اراده معطوف به قدرت» است.

اراده معطوف به قدرت: آزمایشی در دیگرگونی همه ارزش‌ها [The Will to Power: An Attempted Transvaluation of All Values] نیچه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات فرزان روز چاپ نهم «اراده معطوف به قدرت: آزمایشی در دیگرگونی همه ارزش‌ها» را با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه، ۱۱۸ صفحه و بهای ۲۵ هزار تومان منتشر کرد.

چاپ پیشین این کتاب به سال ۹۷ با شمارگان ۷۰۰ نسخه و بهای ۱۵ هزار تومان منتشر شد و نخستین چاپ آن نشر توسط فرزان روز سال ۷۶ با شمارگان دو هزار و ۲۰۰ نسخه و بهای ۵۰۰ تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

محمدباقر هوشیار شیرازی، متولد ۱۲۸۳ و درگذشته در مرداد ۱۳۳۶ بنیان گذار رشته علوم تربیتی در نظام آکادمیک ایران بود. او در جلسات معرفتی و علمی که در باغ سید عبدالله انوار در منطقه دزاشیب تهران به محوریت سیداحمد فردید تشکیل می‌شد، نیز حضوری فعال داشت. در این جلسات کسانی دیگری چون ضیا هشترودی، شهید آیت‌الله مرتضی مطهری، امیرحسین آریانپور، عبدالجواد فلاطوری، آیت‌الله سیدجلال الدین آشتیانی، حسینعلی راشد و محمدمهدی فولادوند نیز حضور داشتند.

زنده‌یاد هوشیار به تاسی از فردید و با استفاده از برابرواژگان‌های او برخی مکتوبات فلسفی فیلسوفان آلمانی را به فارسی ترجمه کرد. نام هوشیار هم‌اینک به عنوان یکی از نخستین مترجمانی که به معرفی و ترجمه آثار فریدریش ویلهلم نیچه در ایران اقدام کرد، در تاریخ فلسفه معاصر ایران ثبت شده است. مشهورترین ترجمه او از آثار نیچه همین کتاب «اراده معطوف به قدرت؛ آزمایشی در دیگرگونی همه ارزش‌ها» است. هوشیار همچنین کتاب «نیست انگاری اروپایی» نیچه را نیز به فارسی ترجمه کرد.

نیچه اراده آدمی را، اراده‌ای معطوف به قدرت می‌داند. به همین دلیل نیز بنیان ساختار هستی شناسانه نیچه بر محور همین اراده معطوف به قدرت پایه‌ریزی می‌شود. به همین معنا نیچه تمام مفاهیم ارزشی همچون اخلاق، حقیقت و... را متناسب با اراده معطوف به قدرت در آدمی درک می‌کند. نگاه نسبیت انگارانه او به مفاهیم اخلاقی نیز در این راستا فهم می‌شود.

نیچه بر این باور است که اخلاق سنتی را فرومایگانی که از شکوفا کردن اراده معطوف به قدرت خود ناتوان بودند، بازآفرینی کردند تا اراده دیگران را بدین وسیله به مهار قدرت خویش درآورند. به همین دلیل هم او سخت به مسیحیت، که وارث ارزش‌های اخلاقی بود تاخت و آن را مایه ننگ بشر غربی برشمرد. پس در این راستا تنها حقیقت مطلق نزد نیچه اراده معطوف به قدرت است و چون این گونه اراده‌ها فراوان و تاویل‌های آنها نیز متعدد است پس حقیقت را نیز باید «حقیقت‌ها» دانست. از این منظر ارزش‌ها نیز به تاویل‌های آدمیان از اراده قدرت‌شان وابسته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...