به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این ناشر پیشتر کتابهای «تکرار (جستاری در روانشناسی تجربی)» و «مفهوم آیرونی (با ارجاع مدام به سقراط)» را از این فیلسوف با ترجمه صالح نجفی و همچنین کتاب «آشنایی با کیرکگور» نوشته پل استراترن با ترجمه علی جوادزاده را منتشر کرده است.
«یا این یا آن» نخستین کتاب فیلسوف خداجوی دانمارکی بود که امروز به نام پدر اگزیستانسیالیسم شناخته میشود. اینکتاب در سال ۱۸۴۳ در یک مجموعه دو جلدی چاپ شد. «یا این یا آن» خطوط کلی نظریهای راجع به هستی انسانی را ترسیم میکند. بنای این نظریه بر تمایزی میان دو شیوه زندگی استوار است: زندگی مبتنی بر اصالت لذتجویی و زیباشناسی؛ و زندگی اخلاقی که پایهاش تعهد و مسئولیتپذیری است.
کیرکگور در نیمه اول سالهای نوشتنش، از اسامی مستعار استفاده میکرد و «یا این یا آن» اولین کتابی است که با اسم مستعار نوشت. ویکتور ارمیتا و A، دو اسم از چهار اسم مستعار کیرکگور هستند که در این کتاب از آنها استفاده شده است. جلد اول «یا این یا آن» در توصیف مرحله زیباشناختی هستی انسان نوشته شده و مجموعهای از مقالهها و یادداشتهایی است که ویکتور ارمیتا پیدا کرده و A در مقام یک مرد زیباپرست آنها را نوشته است.
از نظر کیرکگور، هر دو مرحله زیباشناختی و اخلاقی بهوسیله مرحلهای پایانی از دور خارج میشوند؛ مرحلهای که او آن را شیوه دینی میخواند. یعنی وجه دینی هستی انسانی. او بعدها در کتاب «ترس و لرز» خود به طور مشروح به این وجهه پرداخت. این فیلسوف کتاب «یا این یا آن» را طی ۱۱ ماه نوشته و به قولی این شاهکار خود را در ۳۰ سالگی، مدت کمی پس از بههمزدن نامزدیاش با یک دختر جوان ۱۷ ساله راهی بازار نشر کرد.
صالح نجفی در ترجمه این رساله مهم کیرکگور از دو ترجمه انگلیسی آن استفاده کرده است. این مترجم ترجمه این کتاب را همراه با انتظار برای تولد فرزندش تجربه کرده و میگوید همراه با محسن ملکی ویراستار کتاب، تلاش مشترکی برای برگردندان جملههای هگل و پیوندزدن مالیخولیای شخصی یکی از خلاقترین نویسندگان همه دورانها با مالیخولیای سیاسی یکدههای که نسل او پشت سر گذاشته، داشته است. و این تجربه پارهای از زندگیاش را شکل داده که از تلخ-شیرینترین برهههای حیاتش بوده است.
عناوینی که در کتاب پیش رو چاپ شدهاند، بهاینترتیب اند:
یادداشت مترجم، نکتههایی درباره ترجمه حاضر، مقدمه تاریخی، بخش اول _ حاوی اوراق A، دیباچه، ترجیعات، یا این/یا آن _ گفتاری سکرآور، مراحل بیواسطه امر شهوی یا شهویت موسیقی، وجه تراژیک تئاتر قدیم در آیینه وجه تراژیک تئاتر مدرن، تصویرهای سایهنما، ناشادترین انسان، عشقِ اول، کشت تناوبی، دفترخاطرات مرد اغواپیشه، نمایه.
[کتاب از زبان سه شخصیت خیالی نوشته شده که هر یک نمایانگر یکی از شیوه های زندگی هستند و نظر خود راجع به «ازدواج» را بیان میکنند.
بخش نخست که توسط فردی بی نام نوشته شده، بیانگر «لذت جویی محض» است، جایی که فرد فقط دنبال لذت است و چیزی جز لذت نمیشناسد. این فرد ازدواج را نفی میکند و لذت افسار گسیختهی دونژوان مآبانه را بر میگزیند.
بخش دوم (خاطرات یک اغواگر) توسط شخصیتی خیالی به نام «یوهانس اغواگر» نوشته شده و بیانگر شیوهی «لذت جویی حسابگرانه» است، جایی که فرد بیش از آن که از شیئ خارجی لذت ببرد، از نقشه ریختن و حسابگری برای به دست آوردن آن شیئ لذت میبرد. یوهانس هر بار تنها عاشق یک دختر میشود (بر عکس فرد بی نام بخش اول، که لذت جویی اش حد و مرزی نمیشناخت) و سعی میکند او را با طعمه ها و توطئه های خود به دام بیندازد، سپس به راحتی او را رها کرده، سراغ دیگری میرود.
بخش سوم به عنوان جوابیه ای بر دو بخش قبلی، توسط شخصیتی خیالی به نام «قاضی ویلهلم» نوشته شده که خود در عالم «اخلاقی» زندگی میکند. در این بخش قاضی ویلهلم بر اهمیت تعهد اخلاقی در زندگی (در این جا: پایبندی به ازدواج) تأکید میکند.]
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
بدینسان حالا همهچیز روبهراه است، و او تقریبا میتواند مطمئن باشد که در عامه فضول سوءظنی برنمیانگیزد، عوامالناسی که نهتنها فضول بلکه به هماناندازه بیشعورند. او مالک مشروع و بلامنازع اندوه خویش است و فقط در حالتی که از بد حادثه به یک قاچاقچی حرفهای برخورد کند، باید نگران استنطاقی موشکافتر باشد. در اندرون او چه میگذرد؟ آیا اندوه میخورد؟ معلوم است که میخورد! ولی این غم را چگونه باید وصف کرد؟ من آن را نگرانی از بابت ضروریات زندگی میخوانم، آخر زندگی آدم، از هرچه بگذریم، در خورد و خواب خلاصه نمیشود. روح نیز رزق و روزی میخواهد. او جوان است و بااینحال ذخایر روحش ته کشیده است، ولی ازین نباید نتیجه گرفت که او بزودی خواهد مرد. ازین لحاظ، او هر روز نگران فرداست. نمیتواند از عشق به او دست بشوید، نمیتواند مهر ازو بردارد، ولی بااینهمه او فریبش داده است. اما اگر او فریبش داده باشد، باید گفت عشق او نیروی مغذّیاش را از کف داده است. آری، اگر فریبش نداده بود، اگر نیروی برتری بینشان جدایی افکنده بود، میتوانست مثل هر دختر جوان دیگری برای عشقش روزی کسب کند، زیرا خاطره دون جووانی خیلیخیلی بهتر از بسیاری شوهرهای زنده و حاضرست. ولی اگر از عشق او فارغ شود، آنگاه کارش به گدایی خواهد کشید، آنوقت باید به صومعه بازگردد و مضحکه و رسوای عالم و آدم شود. آری، کاشکی میتوانست با این متاع بار دیگر عشق او را بخرد! بدین شیوه به زیستن ادامه میدهد. امروز، روزی که در آن هستیم، همچنان خیال میکند میتواند تاب آورد، فکر میکند هنوز اندک مایهای برای ادامه زندگی برایش مانده است، اما فردا چهطور؟ از فردا میترسد. بارها و بارها با خود فکر میکند، به هر دستاویزی چنگ میزند، و بااینهمه هیچ نمییابد، و بدینسان هیچوقت نمیتواند بهشیوهای غم خورد که مُمدّ حیات و مفرّح ذات باشد، زیرا پیوسته بهدنبال راهی میگردد تا بتواند غمگین باشد.
فراموش کردن او، اینست آنچه میخواهم؛ پاککردن نقش او از لوح دلم؛ دلم میخواهد مثل آتشی سرکش بیفتم در خرمن جان خودم، هر فکری که به او تعلق دارد باید طعمه حریق شود؛ فقط در آن صورت نجات میتوانم یافت؛ این شرط دفاع از هستی خویش است. اگر تمام افکار مربوط به او را، حتی بعیدترین فکرها را، از خاطر نزدایم، از دست خواهم رفت؛ فقط ازین طریق میتوانم از خویش حراست کنم، از خویش: ولی این خویش آخر چیست؟ شوربختی و فلکزدگی. من به عشق اولم وفا کردم، و حالا باید با وفا نکردن به عشق دومم آن را جبران کنم؟
این کتاب با ۴۴۲ صفحه، شمارگان هزار و ۶۰۰ نسخه و قیمت ۸۲ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.