مراسم رونمایی از کتاب «جزیره‌ سرگردانی» نوشته بیژن مومیوند با حضور ابراهیم فیاض استاد دانشگاه، عباس سلیمی نمین پژوهشگر تاریخ معاصر، محمد قوچانی مدیر مسئول نشریه آگاهی نو، محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و احمد رضا کریمی نویسنده و پژوهشگر حوزه تاریخ و عضو سابق مجاهدین خلق در سالن جلسات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران برگزار شد.

جزیره‌ سرگردانی» نوشته بیژن مومیوند

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در ابتدای مراسم بیژن مومیوند نویسنده کتاب گفت: گفتگوهای داخل این کتاب از پرونده‌های مختلفی بوده که در نشریات مختلف منتشر شده است. هسته مرکزی و محور اصلی که در کتاب بوده، تغییر ایدئولوژیکی است که در سازمان مجاهدین رخ داد.

وی افزود: ما به دنبال چرایی این تغییر بودیم و خواستیم ببینیم این تغییر انحرافی بوده که کسی مثل تقی شهرام آن را به وجود آورده یا امری اجتناب‌ناپذیر؟ اگر بخواهم امروز کتابی در مورد مجاهدین بنویسم با زاویه نگاه دیگری می‌نویسم.

وی ادامه داد: اولویت به نظر من دیگر این نیست که ماهیت سازمان چه بوده، ما باید ببینیم چرا فضای سیاسی ما فقیر است و افراد اصطلاحاً کوتوله در این فضا شکل می‌گیرند؟ من حس می‌کنم دلیل آن این است که ما در سیاست حزب نساختیم و در چنین شرایطی گروه‌های چریکی شکل می‌گیرند و قدرت در دست آنها می‌افتد.

مؤسسه ایران درباره سازمان مجاهدین خلق جذاب کار کرده است
محمد عطریانفر، فعال سیاسی گفت: ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که جامعه به معنی واقعی وجود ندارد ولی پر از اسطوره‌هایی است که مورد تأویل قرار نگرفته است. چرا سازمان مجاهدین خلق اینقدر مهم است؟ چه چیزی آن را زنده نگه داشته است؟ در این زمینه گام‌های خوبی برداشته شده است و نهاد مطبوعاتی ایران بسیار جذاب کار کرده است. به نوعی حاشیه از متن دارد بزرگ‌تر می‌شود.

وی افزود: در مجموع حس خوبی نسبت به این کتاب دارم و وقایع که در آن بیان شده است. واقعیت این است که کشور ما به دلیل تاریخی و نوع حاکمیت دارد پوست‌اندازی می‌کند و باید یک دوره انتقالی را طی کنیم. از این فرایند عمومی جدا نیستیم و فراز و فرودهایی خواهیم داشت.

این فعال سیاسی ادامه داد: اگر به خاطرات گذشتگانمان دقت کنیم، می‌بینیم فقط چند خاطره بزرگ مانند ۳۰ تیر یا ۲۸ مرداد را در ذهن دارند، این اتفاق‌های اندک تمام سرمایه سیاسی پدران ما بودند ولی امروز ما هر سال چند اتفاق مهم را به چشم می‌بینیم. این طبیعت این ایام گذر است.

عطریانفر گفت: از این حیث ما تا اطلاع ثانوی طبیعتاً باید این فراز و فرود را پشت سر بگذاریم. منطق گفت‌وگو و تفسیر ما باید اخلاق‌مدار باشد. تقدس‌گرایی بیش از حد ما را به این نقطه رسانیده است. امروز هم درگیر این بیماری هستیم که نباید به مرز بی‌اخلاقی سقوط کنیم. اینها جزو الزامات عصر ماست و تولید چنین کتاب‌هایی باید ذیل هدایت کسانی باشد تا رسالت محصول تولیدی قابل تأیید باشد و ما را زودتر به نقطه روشن برساند.

وی افزود: البته چنین کتاب‌هایی باید به گونه‌ای نوشته و بیان شود تا نسل‌های پس از ما که آنها را می‌خوانند همذات‌پنداری در آنها بیدار شود و این جزو ضرورت‌های مکمل است.

هنوز مجاهدین خلق را شخم نزدیم
ابراهیم فیاض استاد دانشگاه تهران درباره سیر تاریخی حضور افراد و حزب‌های مختلف در سیاست داخلی ایران گفت: زمانی که این کتاب را خواندم، در بخش‌هایی از کتاب کلافه شدم و آن را کنار گذاشتم. حالت تأسفی که همه جامعه‌شناسان با آن درگیرند، در من اوج گرفت. من یاد گروهی از دوستانم افتادم که در آن دوران عضو این گروه بودند و از ابتدا با تفکرات آن‌ها آشنا بودم.

وی افزود: برخلاف نویسنده معتقدم در این کتاب اتفاقات شبیه همه آثار قبلی با این موضوع است. تاریخ تکرار می‌شود و به نظرم مجاهدین هم احتمالاً بازمی‌گردند. همانطور که امروز گفتمان مارکسیستی در صداوسیما حاکم است و این یکی از نشانه‌های بازگشت آن‌هاست.

فیاض در رابطه با اصطلاح «فهمیدن تاریخ» و درس گرفتن معنای دقیق آن گفت: بحث اصلی روش‌شناسی است که باید آن را با مباحث دینی بسنجیم. مثلاً ما در بحث امامت تفسیر خلافت کردیم، در رابطه مجاهدین هم گرفتار تفاسیر متعدد هستیم. اما مجاهدین خلق یک اسلام اموی است که مبنای خود را بر اساس خلق می‌گذارد. همان تفکری که در ادامه به داعش ختم شد. همین شده که امروز ساختار کوری در رویدادهای تاریخی داریم. چیزی که در این کتاب می‌بینم این است که مثل آثاری که تا پیش از این دیدیم، همگی مصادره به مطلوب است.

از جزیره‌ سرگردانی مجاهدین خلق رونمایی شد

وی ادامه داد: متأسفانه الان جمهوری اسلامی برای نسل جدید شفاف نیست و نتوانسته این مسئله را برای جوانان شرح دهد. اینکه مجاهدین خلق از نظر ساختاری هنوز زنده است و گروهی می‌خواهند به آن بپیوندد، نشان می‌دهد فقط به دلیل حمایت آمریکا و انگلیس نیست‌. ما هنوز مجاهدین خلق را شخم نزدیم. این کتاب به نظر من یک مواد خام بزرگ است و باید آن را بیشتر و دقیق‌تر بررسی کرد.

این جامعه شناس گفت: «جزیره سرگردانی» مقدمه‌ای برای آثار بعدی است و باید آن را ادامه داد. مومیوند باید عادت کند که هرروز بنویسد و آن را بکشاند به سمت آدم‌هایی که عضو مجاهدین بودند. اینکه امروز مجاهدین زنده است، باید برای حکومت هم مهم باشد و می‌بایست آن را بررسی کرد تا بهتر شناخت.

سازمان مجاهدین خلق، کشور را دوگانه کرد
در بخش بعدی نشست محمد قوچانی درباره ایجاد طرح مسئله در موضوعات مختلف و لزوم پرسش‌گری در تاریخ معاصر گفت: ابتدا باید بگویم این کتاب صرفاً اثری پشت ویترین نشین نیست، بلکه برای من یک خاطره هم دارد زیرا در جریان چگونگی شکل‌گیری آن بودم. در رابطه با پرسش‌گری هم بعد از حوادث به وجود آمده حول محور روزنامه‌نگاری اصلاحات و اصولگرا، این دوگانگی به وجود آمد.

وی افزود: امروز به جایی رسیدیم که در مؤسسه ایران این کتاب با حضور ما رونمایی می‌شود. این یعنی امروز از آن دوگانه عبور کردیم چون آن دعوای سیاسی روز اساساً بی‌دلیل بود. همین گذشتن از دوگانگی ما را از نوشتن در روزنامه، به سمت انتشار مجلات و انجام مصاحبه‌های مختلف با چهره‌های مهم برد.

قوچانی گفت: من معتقدم کار با نقد جلو می‌رود، من خیلی سر این ماجرا فحش خوردم. هنوز هم بعضی اوقات به من می‌گویند این مصاحبه یا گزارشی که نوشتی از کجا به تو سفارش شد؟ این تفکر بسیار عجیب است و آن هم نتیجه دوگانه حکومت و اپوزیسیون است.

وی ادامه داد: برخی می‌گویند تو چرا به سازمان مجاهدین می‌پردازی؟ یا زمانی که به داعش می‌پرداختم می‌گفتند چرا درباره تروریسم می‌نویسی؟ من دائماً باید توضیح می‌دادم که چرا این را نوشتم و سراغ این سوژه نرفتم. اما باز می‌گویند چرا بزرگان انقلاب را نقد نمی‌کنی؟ اینگونه تاریخ‌نگاری را تعطیل می‌کنند.

مدیر مسئول نشریه «آگاهی نو» گفت: این کتاب فرزند نشریه «مهرنامه» است. همین آقای کریمی که امروز اینجاست و در کتاب با ایشان گپ زدیم، گفتند آقای عطریانفر بازجوی ایشان بودند در زندان و ما این دو نفر را با یکدیگر روبرو کردیم. ما باید این را بدانیم مسأله مجاهدین خلق، مسئله روز ماست و صرفاً یه مسئله تاریخی نیست. اساساً ما فراموش کردیم آنچه که به لحاظ معرفتی و تاریخی کشور را از سرمایه‌هایی محروم کرد و کشور را دوگانه کرد، مجاهدین بود.

وی ادامه داد: کاری که سازمان مجاهدین خلق با حزب جمهوری کردند، یا خیانت‌هایی که در زمان جنگ انجام دادند یا اتفاقاتی که برای داستان‌های هسته‌ای داشتیم. یا هر جا که اعتراضات به حق مردم به انحراف کشیده شد، پای این سازمان در میان بود. جدایی روحانیت و حاکمیت از مردم چیزی است که زیر سر این سازمان بوده است.

قوچانی در پایان گفت: پس مسئله سازمان، مسئله امروز ماست و نباید آن را صرفاً یک رویداد تاریخی دانست. به نظرم این مسائل به همین دلیل است که نسل امروزی تاریخ نخواندند و کتاب‌هایی از این دست را توجه نکردند. ما هرچه بیشتر به سازمان بپردازیم از آن طریق می‌توانیم خودمان را نقد کنیم و کاری کنیم که جوانان نسل امروز به دنبال پیوستن به سازمان نباشند.

در قاعده سازمان مجاهدین خلق تشکیلات بالاتر از افراد است
عباس سلیمی نمین پژوهشگر حوزه تاریخ درباره این کتاب و اتفاقات مربوط به مجاهدین خلق گفت: مسئله مجاهدین خلق اصلاً تفکر نبود و ما نباید کسی مثل دکتر شریعتی را از سنخ مجاهدین بنامیم. این سازمان از ظلم و زور برای حذف اشخاص استفاده می‌کرد و قاعده‌شان این بود که تشکیلات بالاتر از افراد است.

وی افزود: آثار متعددی درباره مجاهدین خلق چاپ شده که از این کتاب بهتر است. به نظرم مسئله مهم ما امروز شناخت مجاهدین خلق است. این سازمان با داعش بسیار تفاوت دارد. به نظر من موضوع اصلی ما در کشور مجاهدین خلق است و باید به آن‌ها بپردازیم. امروز بعضی از نحله‌های فکری و رسانه‌های اصلاح‌طلب مجاهدین را تطهیر می‌کنند و طوری نشان می‌دهند که آن‌ها در انقلاب نقش محوری داشتند و پس از انقلاب سهم آن‌ها را ندادند و نشان می‌دهند این سازمان راهی نداشت به جز دست بردن به سلاح.

همچنین در ادامه برنامه، مراسم نمادین رونمایی از لوح یادبود کتاب با حضور حاضرین در جلسه برگزار شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...