کتاب «هنر و زبان» [Philosophical Hermeneutics] در 112 صفحه با قطع پالتویی و با ترجمه مهدی فیضی از سوی نشر شب خیز منتشر شد.

هنر و زبان [Philosophical Hermeneutics] هانس گئورگ گادامر

به گزارش ایلنا، هانس گئورگ گادامر [Hans-Georg Gadamer] امروز دیگر نامی ناآشنا برای اهالی اندیشه نیست. گادامر از معدود شاگردان هایدگر است که در میان ایرانیان شناخته شده است. با این حال گرچه هنوز مهمترین آثار او به فارسی برگردانده نشده‌اند با این حال اقبال اهالی اندیشه به ترجمه آثار او می‌تواند نوید روشن شدن ابعاد وسیعتری از اندیشه او در افق فکری ما را دهد. نشر شب خیز اخیرا کتابی با عنوان« هنر و زبان» منتشر کرده که در آن مهدی فیضی، مترجم اثر، مقالاتی متفرق از گادامر و ریکور را به فارسی برگردانده است.

از روی جلد: «در حالی که زیبایی‌شناسی امروز، چنان که گادامر یادآور می‌شود در اندیشه حذف مفهوم اثر هنری است، هرمنوتیک او هم چنان بر اهمیت«اثری که باقی می‌ماند» تاکید می‌کند. همین تاکید موضوعِ گذار از یک زیبایی‌شناسی نظام‌مند به مسئله کیفیتِ تجربه هنری زا مطرح می‌کند و بدیت ترتیب اهمیت موضوعی را آشکار می‌کند که حتی در فراشد زیبایی‌شناسیِ نیز از نظر دورمانده بود: این که «اثر حرف می‌زند»- نه فقط به این معنا که در زبان بیان ممی‌شود بل به این معنا که در زبان رخ می‌دهد.»

[کتاب «هنر و زبان» اثر هانس گئورگ گادامر با ترجمه مهدی فیضی پیش از این در 1388 توسط نشر رخداد نو منتشر شده بود.]

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...