ایدئولوژی و آرمان‌شهر [Ideology and Utopia]. اثری از کارل مانهایم [Karl Mannheim] (1893-1947)‌جامعه‌شناس مجار، که به سال 1927 منتشر شد. مانهایم مضموم جامع ایدئولوژی را به کار می‌گیرد. ایدئولوژی در نظر او داده‌ای کلی متضمن ارزش داوری است و گفتار آن را باید در مرتبه اجتماعی جای داد. بدین‌سان، ایدئولوژی بورژوایی و ایدئولوژی سرمایه‌داری دیدگاه‌هایی دانسته شده‌اند که می‌توانند هم‌زیستی داشته باشند، اما نه درست‌اند و نه نادرست؛ این دو ایدئولوژی به عنوان بیان بخشی از واقعیت تاریخی جالب توجه‌اند.

ایدئولوژی و آرمان‌شهر [Ideology and Utopia] کارل مانهایم [Karl Mannheim]

برخی از پدیدارهای معنوی ایدئولوژی نیستند و هریک از این پدیدارهای تحول خاص خود را دارد. علوم طبیعی و فنی از طریق انباشت در فرایندی تک‌خطی پیشرفت می‌کنند، در حالی که خلاقیت‌های هنری بدون نظم به دنبال یکدیگر می‌آیند و مشخصه آنها ویژگی «فورم» است. دیالکتیک اخلاقیات، اقتصاد و حقوق بعداً در این خلاقیت‌ها وارد می‌شود. ویژگی علوم اخلاقی و تاریخ توجه آنها به افق آینده است. مانهایم سازشی میان تحلیل‌های مارکسیستی که بر نسبیت معرفت تاریخی تأکید می‌کند، و تحلیل‌های الاهی تاریخ‌انگاری ایجادمی‌کند که بازپرداختی از این نظر هگلی است که: «صیرورت تاریخی همان صیرورت روح است.» در نظر مانهایم، تشخیص روساخت از روی زیرساخت دیگر موضوعیت ندارد، بلکه مطابقت میان آنها مطرح است، زیر آن دو با هم کل واحدی می‌سازند. زیرساخت با شدت بیشتری خود را به افراد درگیر در روابط اجتماعی تحلیل می‌کند، اما رابطه ایدئولوژی‌ها با وضعیت اجتماعی ممکن است غیرمستقیم باشد و به صورت "بازتاب" قابل تحلیل نیست.

منطق خاصی بر عناصر متنوع نظریه‌های سیاسی حاکم است، از این حیث همیشه ترکیبی از احکام درباره واقعیت ارزش‌ داوری‌ها و تفسیر تاریخی در ساختارهایی‌اند که روابط میان آنها را تغییر می‌دهند مانهایم این روش را در مورد لیبرالیسم، سوسیالیسم و محافظه‌کاری، به عنوان نظریه‌هایی که هریک فلسفه و شیوه فکری مربوط به گروه اجتماعی خاصی دارند، به کار می‌برند. گروه‌های مسلط به نوعی ایدئولوژی نیاز دارند که به موقعیت آنها مشروعیت ببخشد، در حالی که گروه‌های تحت سلطه، آرمان‌شهرهایی متعرض در خیال خود ایجاد می‌کنند. با دو ضابطه می‌توان ارزش ایدئولوژی‌ها را سنجید: یکی امکان تعمیم کاربرد آنها به همه احزاب و دیگری وارد کردن تجربه کلی یک دوره در تحلیل ناظر به آینده. تمایز میان "ایدئولوژی و آرمان‌شهر" بر پایه مفهوم مؤثر بودن ممکن است؛ ‌آرمان‌شهر نمی‌تواند وسایل تحقق خود را عرضه کند. زیرا مبتنی بر آگاهی کاذبی است که ناشی از داوری خلاف واقعیت است. در این صورت،‌ ایدئولوژی‌ها مفاهیمی‌اند که راه‌یابی در جهان را ممکن می‌سازند، اما محدوده هر نظریه‌ای این است که انسان‌هایی که آن را ایجاد می‌کنند ریشه در شرایط تاریخی معینی دارند. انسان‌ها دیدگاه‌هایی جزئی و معیوب به وجود می‌آورند.

بنابراین از ترکیب این دیدگاه‌هاست که ممکن است بینشی عینی و از این بینش عینی نظریه حقیقی معرفت به وجود آید. تنها «هوشی بی‌ریشه» می‌تواند این ترکیب را ایجاد کند، یعنی تنها روشنفکران و استادانی که می‌توانند از وضعیت اجتماعی خود اِعراض کنند. این جنبه از کتاب مورد انتقادهایی شدید واقع شده است. منتقدین کارل مانهایم را متهم کرده‌اند که حقیقت را امتیازی برای گروهی از متخصصان جامعه‌شناسی می‌داند.

سید جواد طباطبایی. فرهنگ آثار. سروش

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...