کتاب «سال‌های عطا» درباره خاطرات یک نجات یافته از بهائیت است که توسط فیاض قادری منتشر شد.

سال‌های عطا بهائیت فیاض قادری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «سال‌های عطا» سرگذشت عطاالله قادری مهرآباد، یکی از بهائی‏ زادگان استان آذربایجان غربی است که ضمن تعریف خاطراتش، به چگونگی بهایی شدن روستاهای اطراف، خانواده و شمار بسیاری از مردم از سوی مبلغان بهایی می‌‏پردازد.

ماجرای این داستان از جایی آغاز می‌‏شود که این فرقه، با هدف رسوخ در لایه‌‏های درونی جامعه ایران، مبلغانی به دورافتاده‌‏ترین نقاط کشور گسیل می‌‏دارد؛ تا از هر طریق بر شمار بهائیان بیفزاید. بهائیت، که در زمان پهلوی اوضاع را مساعد دیده بود، به شکلی برنامه ‏ریزی ‏شده اعضا را پایبند می‌کند و با مشغول کردن آنان به فعالیت‌‏های ریز و درشت، سیطره بر جان و مال اعضا، تعیین تکلیف‏ در مسائل شخصی از قبیل ازدواج، درس، شغل، محل زندگی و…، آزادی فردی را به طور کامل نقض می‌‏کند؛ تا همه بهائیان طفیلی تشکیلات باقی بمانند.

قادری، به‌رغم سختی‌‏های فراوان، سال‌‏ها در شهرهای مختلف به بهائیت خدمت کرد و تا سال‌ها پس از انقلاب همچنان بهایی بود و خدمات گسترده‌‏ای برای پیشبرد اهداف تشکیلات ارائه کرد.

این کتاب توسط انتشارات سوره مهر در ۱۲۵۰ شماره با ۲۹۶ صفحه در قطع رقعی چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...