کتاب «سال‌های عطا» درباره خاطرات یک نجات یافته از بهائیت است که توسط فیاض قادری منتشر شد.

سال‌های عطا بهائیت فیاض قادری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «سال‌های عطا» سرگذشت عطاالله قادری مهرآباد، یکی از بهائی‏ زادگان استان آذربایجان غربی است که ضمن تعریف خاطراتش، به چگونگی بهایی شدن روستاهای اطراف، خانواده و شمار بسیاری از مردم از سوی مبلغان بهایی می‌‏پردازد.

ماجرای این داستان از جایی آغاز می‌‏شود که این فرقه، با هدف رسوخ در لایه‌‏های درونی جامعه ایران، مبلغانی به دورافتاده‌‏ترین نقاط کشور گسیل می‌‏دارد؛ تا از هر طریق بر شمار بهائیان بیفزاید. بهائیت، که در زمان پهلوی اوضاع را مساعد دیده بود، به شکلی برنامه ‏ریزی ‏شده اعضا را پایبند می‌کند و با مشغول کردن آنان به فعالیت‌‏های ریز و درشت، سیطره بر جان و مال اعضا، تعیین تکلیف‏ در مسائل شخصی از قبیل ازدواج، درس، شغل، محل زندگی و…، آزادی فردی را به طور کامل نقض می‌‏کند؛ تا همه بهائیان طفیلی تشکیلات باقی بمانند.

قادری، به‌رغم سختی‌‏های فراوان، سال‌‏ها در شهرهای مختلف به بهائیت خدمت کرد و تا سال‌ها پس از انقلاب همچنان بهایی بود و خدمات گسترده‌‏ای برای پیشبرد اهداف تشکیلات ارائه کرد.

این کتاب توسط انتشارات سوره مهر در ۱۲۵۰ شماره با ۲۹۶ صفحه در قطع رقعی چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...