کتاب «تو جای همه آرزوهایم» روایت زندگی یک شهید افغانستانی است و از به دنیا آمدن شهید نعمت الله نجفی در افغانستان تا شهادتش در سوریه را شامل می‌شود.

روایت زندگی شهید افغانستانی مدافع حرم به چاپ رسید

به گزارش فارس، کتاب «تو جای همه آرزوهایم» روایت زندگی یک شهید افغانستانی است و از به دنیا آمدن شهید نعمت‌الله نجفی در افغانستان تا شهادتش در سوریه را شامل می‌شود که به قلم سمیه گنجی نوشته شده و از سوی انتشارات روایت فتح روانه بازار کتاب شده است.

شهید نعمت الله نجفی در اولین روز از بهار سال ۱۳۶۲ در شهر هرات افغانستان متولد شد. او پس از گذراندن سختی‌های زیاد در زندگی و جابجایی و مهاجرت‌های فراوان پس از ۱۹ سال زندگی با همسری مهربان و فداکار در حالی که سرپرست ۴ فرزند صالح بود، پس از شنیدن هجوم عناصر تکفیری به ساحت مقدس حضرت زینب (سلام الله علیها) از آنچه که داشت گذشت و دعوت عمه سادات رو لبیک گفت و به سرزمین شام رهسپار شد.

شهید نعمت الله نجفی از رزمندگان لشکر فاطمیون بود که اسفندماه ۱۳۹۳ در عملیات آزادسازی تل قرین، منطقه‌ای در نزدیکی مرز فلسطین اشغالی به شهادت رسید.

 در ادامه قسمتی از این کتاب را با هم می‌خوانیم:

بعد از نماز صبح دردش کمی فروکش کرده بود. ثریا صبحانه نعمت‌الله را آماده کرد که بخورد و برود سر کار؛ بیشتر از این نمی‌توانست در خانه بماند. نعمت‌الله چایی را که برد سمت دهانش، با ثریا چشم در چشم شد. لحظه‌ای مکث کرد. چایی را گذاشت روی سفره و گفت: «ثریا دیشب برای یه لحظه فکر کردم امشب رو دیگه صبح نمی‌کنم. پیش خودم گفتم تموم شد. داشتم فکر می‌کردم که باید از همه‌چی دل بکنم. به همه فکر کردم، دیدم می‌تونم از همه دل بکنم، حتی بچه‌ها، ولی از تو نه؛ دیدم چقدر محاله بتونم از تو دل بکنم...» اشک گوشه چشم ثریا جمع شد؛ زبانش از شوق آنچه می‌شنید بند آمده بود، فقط با چشم‌هایش به نعمت‌الله فهماند که او هم...

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...