رودکی-سمرقندی-ابوعبدالله-جعفر-بن-محمد

در قریه بنج از توابع رودک سمرقند متولد شد... در هشت سالگی قرآن را حفظ کرد... برخی مورخان معتقدند که کور مادرزاد بود. اما از شعر رودکی بر نمی‌آید که همه‌ی عمر شاعر در تاریکیهای دنیای نابینایان گذشته باشد. نه فقط ادعای دیدن در اشعار او هست، بلکه تشبیهات حسی نیز در سخنان او کم نیست. خاصه دنیای رنگ که بر کوران مادرزاد فرو بسته است، در شعر او جلوه‌ای تمام دارد.

رودکی سمرقندی (ابو عبدالله جعفر بن محمد) (هجری قمری 329ـ 249 ) نحستین شاعر بزرگ پارسی زبان و مشهور به سلطان شاعران و آدم الشعراست. در قریه بنج از توابع رودک سمرقند متولد شد. برخی مورخان معتقدند که کور مادرزاد بود. اما از شعر رودکی بر نمی‌آید که همه‌ی عمر شاعر در تاریکیهای دنیای نابینایان گذشته باشد. نه فقط ادعای دیدن در اشعار او هست، بلکه تشبیهات حسی نیز در سخنان او کم نیست. خاصه دنیای رنگ که بر کوران مادرزاد فرو بسته است، در شعر او جلوه‌ای تمام دارد. به علاوه، آن مایه عاشقی‌ها و دلفریبی‌های روزگار جوانی، که یاد آن، ایام پیری شاعر را گرم می کند، از یک مرد نابینا به سختی برمی‌آید. همچنین با بررسی های پروفسور گراسیموف (1970 م) بر جمجمه و استخوانهای او، آشکار گردید که در دوران پیری با فلز گداخته‌ای چشم او را کور کرده‌اند، و او پیش از 80 سالگی درگذشته است.

در هشت سالگی قرآن را حفظ کرد و قرائت مختلف آن را آموخت. رودکی از روزگار جوانی آوازی خوش داشت، در موسیقی و نوازندگی چیره دست و پرآوازه بود. نزد ابوالعنک بختیاری موسیقی آموخت و همواره مورد ستایش او بود، آن چنان که استاد در روزگار کهنسالی چنگ خود را به رودکی بخشید. رودکی در همان دوره شعر نیز می‌سرود. شعر و موسیقی در سد‌ه‌های چهارم و پنجم، به هم پیوسته بودند و شعر به همراه موسیقی خوانده می‌شد. شاعران بزرگ آنانی بودند که موسیقی نیز می‌دانستند.

رودکی شاعر دربار سامانیان بود و بسیار مدح نصر ابن احمد را می‌گفت. نصر بن احمد سامانی رودکی را به دربار خویش آورد و به او لقب استادی داد. رودکی در دربار امیر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. وی اسماعیلی بود و نصر نیز نخستین امیری بود که این مذهب را پذیرفت و به مبلغین اسماعیلی اجازه داد تا در قلمروی وی آزادانه مذهب خود را تبلیغ کنند. پس از خلع نصر سامانی، عده‌ای در پی آزار و اذیت رودکی و سایر اسماعیلیان برآمدند، رودکی از دربار طرد شد و در فقر درگذشت.

نظامی عروضی سمرقندی در چهار مقاله می‌نویسد که نصربن احمد سامانی زمستانها را در بخارا می گذرانید و تابستان به سمرقند و شهرهای خراسان می‌رفت. یک سال به هرات رفت، تابستان را در آنجا سپری کرد، خوشش آمد و پاییز و زمستان را هم در آنجا ماند و اقامت او چهار سال طول کشید. امیران که از این اقامت طولانی دلتنگ شده بودند، چاره در آن دیدند که به رودکی متوسل شوند تا او کاری کند که امیر به بخارا بازگردد. رودکی شعر معروف "بوی جوی  مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی" را سرود و در مجلس سلطان آن را به یاری چنگ و با صدای حزین خواند. گویند امیر نصر چنان به هیجان آمد که بدون آنکه چکمه بپوشد بر اسب نشست و روی به بخارا نهاد.

رودکی در قصیده سرایی پیشرو دیگران بوده و می‌توان گفت نخستین شاعر بعد از اسلام است که قصیده محکم و عالی سروده است. او پایه گذار سبک خراسانی است. وی نخستین بار به شعر فارسی ضبط و قاعده معین داد و آن را در موضوعات مختلفی از قبیل داستان و غزل و مدح و وعظ و رثا و جز آن به کار برد. کامل‌ترین مجموعه عروض فارسی، نخستین بار در شعرهای رودکی پیدا شد. وجه غالب صور خیال در شعر او، تشبیه است. وی نماینده کامل شعر دوره‌ی سامانی و اسلوب شاعری سده چهارم است. تصویرهایش زنده و طبیعت در شعر او جاندار است. پیدایش و مطرح کردن رباعی را هم به او نسبت می دهند.

رودکی در سال 329 هجری قمری در زادگاه خود درگذشت.

آثار او عبارتند از:

دیوان اشعار،-کلیله و دمنه منظوم، مثنوی به بحر متقارب، مثنوی به بحر خفیف، مثنوی به بحر هزج مسدس، مثنوی به بحر سریع، و همچنین در دیگر گونه‌های شعر مانند قصیده، قطعه، غزل و رباعی آثار بسیار داشته که از آنها اندکی به ما رسیده است.

زهره مرتجی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...