کتاب «آرمان‌های سیاسی»[Political ideals] نوشته برتراند راسل [Bertrand Russell] با ترجمه ارحام عموی فومنی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، کتاب پیش‌رو در بحبوحه اتفاقات جنگ جهانی اول(2017) منتشر شد و یکی از تلاش‌های برتراند راسل فیلسوف انگلیسی برای شناخت و شناساندن ریشه‌های جنگ و سایر مشکلات اجتماعی و ارائه چاره بود. راسل در این‌کتاب کم‌حجم، حملات تندوتیزی به نظام سرمایه‌داری کرد و انتقادهای مختلفی را هم متوجه نظام سوسیالیستی دانست. مترجم کتاب هم در یادداشت کوتاهی که ابتدای این‌ترجمه چاپ شده، نقل‌قولی از جوزف استیگلیتز اقتصاددان برنده جایزه نوبل آورده که در سال ۲۰۱۹ گفت «در ۴۰ سال گذشته، ایالات متحده و دیگر اقتصادهای پیشرفته برنامه اقتصادی بازار آزاد شامل مالیات‌های پایین، مقررات‌زدایی و کاهش برنامه‌های اجتماعی را پی‌گیری کرده‌اند. دیگر شکی نیست که این‌رهیافت شکست فضاحت‌باری خورده است...»

یکی از موارد مهم مطروحه در کتاب «آرمان‌های سیاسی» هم این است که نابرابری‌های فزاینده اقتصادی، در بازه‌ زمانی جنگ جهانی اول تا امروز، با نابرابری در قدرت سیاسی همراه بوده است.

این‌کتاب ۵ فصل اصلی دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: «آرمان‌های سیاسی»، «سرمایه‌داری و نظام پرداخت دستمزد»، «خطرهای موجود در سوسیالیسم»، «آزادی فردی و نظارت عمومی» و «استقلال ملی و فراملی گرایی». پیش از این‌فصول هم یادداشت مترجم و پس از آن‌ها، واژه‌نامه‌های انگلیسی_فارسی و فارسی_انگلیسی درج شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

متاسفانه، در این‌ مورد تنبلی را عشق به قدرت تقویت می‌کند، که باعث می‌شود صاحب‌منصبانِ پرانرژی نظام‌های بیافرینند که صاحب‌منصبان تنبل دوست داشته باشند آن‌ها را اداره کنند. صاحب‌منصب پرانرژی بی‌شک هرچه را بر آن کنترل نداشته باشد دوست ندارد. پیش از این‌که بتوان کاری انجام داد باید اجازه رسمی از او گرفت. او مایل است هر موجودی را به‌نحوی تغییر دهد، با این‌هدف که از احساس کردنِ قدرت خود و احساس شدن آن توسط دیگران کسب رضایت کند. اگر در کارش جدی باشد طرحی کاملا یکپارچه و نامنعطف را، که به‌باورش بهترین طرح ممکن است، پی‌ریزی و سپس با بی‌رحمی تحمیل خواهد کرد، حال ترقی‌های نویدبخشی که شاید مجبور شود به‌خاطر توازن از میان برچیند هرچه می‌خواهد باشد. نتیجه ناگزیر می‌شود ملال‌انگیزیِ جانکاهِ یک شهر مستطیل‌شکل جدید، در مقایسه با زیبایی و غنای یک شهر باستانی که با زندگی‌های متفاوت و ویژگی‌های خاص نسل‌های متوالی زیسته و رشد یافته است. آنچه رشد یافته همیشه زنده‌تر است از آنچه نتیجه یک دستور است؛ اما صاحب‌منصب پرانرژی همواره نظم و ترتیب آنچه را دستور داده به بی‌نظمی ظاهریِ رشد خودجوش ترجیح می‌دهد.

این‌کتاب با ۹۶ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۱۹ هزار و ۸۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...