سیدمهدی شجاعی کتاب «ماجرای یک نامه» را برای کودکان و نوجوان به بازار کتاب فرستاد.

این درست که «سیدمهدی شجاعی» را این روزها بیشتر به عنوان نویسنده‌ی بزرگ‌سالان می‌شناسند و آقای شجاعی هم چند وقتی بود که کم‌تر برای بچه‌ها می‌نویسد؛ اما با همه‌ی این‌ها دلیل نمی‌شود که داستان‌هایی را که او هر از گاهی برای نوجوانان می‌نویسد، کم اهیمت بدانیم.
 
یکی از ویژگی‌های «سیدمهدی شجاعی» در این است که گاهی داستان‌های تکراری را به گونه‌ای دوباره‌نویسی ‌می‌کند که همه‌ی ما ـ حتی بزرگ‌ترهای ما ـ دوباره برای خواندش علاقه پیدا می‌کنند.
 
این مقدمه‌ی کوتاه را نوشتم تا بگویم یکی از این داستان‌های به ظاهر تکراری، ماجرای نامه نوشتن پیامبر عزیز ما، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به خسرو پرویز، پادشاه ایران و دعوت او به اسلام است که «
سیدمهدی شجاعی» به‌تازگی آن را در قالب کتابی با نام «ماجرای یک نامه» نوشته است.
 
داستان این نامه از این قرار است که خسرو پرویز، پادشاه ایران، پس از خواندن نامه‌ی پیامبر اکرم(ص) که او را به اسلام دعوت کرده بود، نامه را پاره می‌کند و دو سوار را برای دستگیر کردن پیامبر به شهر یثرب (مدینه) می‌فرستد؛ ولی... خوب، تا این‌جای ماجرا را همه می‌دانیم؛ اما مطمئنم که بسیاری از ما از بخش دوم این داستان بی‌اطلاعیم؛ ادامه‌ی این ماجرا، موضوع اصلی کتاب آقای شجاعی است که به زیبایی آن را بیان کرده است.

کتاب «ماجرای یک نامه» در کنار داستان زیبای خود، از نقاشی‌های زیبایی هم بهره برده است. نقاشی‌های آقای «سیدحسام‌الدین طباطبایی» به جذابیت این کتاب افزوده است.

 با ورق زدن صفحات این کتاب با سه گونه متن روبه‌رو می‌شویم: صفحات فقط داستانی، صفحات فقط تصویری و گاهی هم صفحاتی که داستان و تصویر را در کنار هم دارند.

کتاب «ماجرای یک نامه» را انتشارات «کتاب نیستان» منتشر کرده و قیمت آن هم 2500 تومان است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...