طنز تلخ آمریکا؛ با مردم عراق جنگ نداریم | جام جم


بعد از پایان جنگ هشت‌ساله عراق با ایران صدام با این بهانه عجیب که ائتلاف آمریکا میلیون‌ها دلار به عراق بابت خسارتی که به این کشور در جنگ با ایران وارد شده بود، بدهکار است، به کشور کوچک اما نفت‌خیز و ثروتمند کویت در اقدامی عجیب حمله کرد؛ در سال ۱۹۹۱ میلادی.

خلاصه یادداشت‌های بغداد» روزنوشته‌های زنی در جنگ و تبعید» [Baghdad diaries : a woman's chronicle of war and exile] نها الراضی [Nuha al-Radi]

عراق با شروع این حملات خاورمیانه را وارد بحران بزرگی کرد. ائتلاف آمریکا هم که روی کشور کویت که از نفت‌خیزترین کشورهای منطقه بود بسیار حساب کرده بود، بلافاصله شروع به حمله به عراق کرد و در این میان از همه بیشتر شروع به بمباران‌کردن بغداد به‌عنوان مهم‌ترین شهر عراق کرد. این‌گونه شد که جنگ خلیج‌فارس شروع شد و تا سال‌ها بعد (۲۰۰۳) و بعدها هم با بهانه حملات ۱۱سپتامبر ادامه پیدا کرد.آن زمان بازار تهدیدات بین سران داغ بود. آمریکا تهدید به حمله به بغداد کرد و صدام تهدید به حمله شیمیایی. به ‌گمانم حملات شیمیایی در زمان جنگ با ایران به مذاقش خوش آمده بود! و بعد هم تهدید به حمله به اسرائیل. بخشی از همین تهدیدها هم به واقعیت تبدیل شد.طنز تلخ ماجرا اینجاست که عراق به‌منظور ساختن اقتصاد عراق، به‌دنبال بازپس‌گیری بدهی آمریکا و اروپا به خودش بود ولی همین بهانه باعث ویرانی شهرها، راه‌ها، جاده‌ها، نیروگاه‌ها، سدها، تمدن تاریخی و تمام زیرساخت‌های اقتصادی عراق شد.

خانم نُها الراضی، سفالگر، نقاش و هنرمند عراقی بود که اتفاقا درهمان سال‌ها در بیشتر کشورهای دنیا نمایشگاه‌هایی از آثار هنری‌اش برگزار کرده بود ودراغلب کشورها هنرمندی شناخته‌شده بود. درهمین دوره‌ای که خانم نُها زیر بمباران‌ در بغداد می‌زیست و علاوه بر ویرانی شهر، سختی معیشت و کمبود خوردوخوراک و قحطی را با خود به همراه داشت، به ‌نوعی ازهنر جدید روی آورد؛ او با وسایل بازیافتی و متریالی که از میان ضایعات ماشین‌های ویران و رهاشده به‌خاطر نبود بنزین جمع‌آوری می‌کرد و نیز از نخاله‌های باقیمانده از ویرانی ساختمان‌ها آثاری پدید آورد که به هنر تحریم معروف شد. برخی از این آثار به‌شدت عجیب و غمگین را می‌توانید با جست‌وجویی در اینترنت ببینید.

خارج از فضای هنری و روح هنرمندانه خانم نویسنده، کتاب «یادداشت‌های بغداد»(روزنوشته‌های زنی در جنگ و تبعید) [Baghdad diaries : a woman's chronicle of war and exile] شرح رنج و ستمی است که بر مردمان عادی و غیرنظامی عراق می‌رود. چند روز از بمباران‌ها بیشتر نمی‌گذرد که برق و آب اغلب سیستم‌های شهری قطع می‌شوند. مردم مجبور می‌شوند مواد فریزری و یخچالی خود را تندتند بخورند تا در بی‌برقی خراب و فاسد نشوند. این‌گونه می‌شود که در حالتی به‌شدت عجیب و تلخ از بیشتر خانه‌ها و باغ‌های مردم بوی گوشت کبابی به مشام می‌رسد و بعد بحران بی‌غذایی مطلق فرا می‌رسد. مرزها بسته شده، شهرها و راه‌ها بمباران شده و مواد غذایی اولیه به مردم نمی‌رسد.آنهایی که می‌توانند و وسایلش را دارند،شروع می‌کنندبه باغبانی و کاشت هرآنچه بتوانند بخورند.آن ‌هم در شرایطی که آبی برای آبیاری و شست‌وشو وجود ندارد. آنهایی نیز که استخر دارند، به آب‌های درون استخرهای‌شان روی می‌آورند و... .

کتاب شرح تمام این مشکلات و ویرانی‌هاست و این در حالی است که رئیس‌جمهور وقت آمریکا مدام در رسانه‌ها اعلام می‌کند که «با مردم عراق جنگ نداریم!»؛ تلخ‌ترین طنز موجود در جهان. نوک تیز پیکان قلم نویسنده رو به آمریکا و قدرت‌های جهان است که به بهانه این‌که قصد دارند صدام را سر جایش بنشانند، بر سر مردم و تمدن چندین‌هزارساله عراق بمب و ویرانی فرومی‌ریزند و دم از حمایت از مردم می‌زنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...